دو شاه دریک شهر
در مقالۀ گذشته علت ظهور و روزهای زندگانی و سلطنت پر ماجرای دو شاه را در کابل شرح دادیم . اینک باز از به دو شاه دیگر صحبت میکنیم که هر دو در شهر کابل زندگانی داشتند ولی این دفعه یکی در بالاحصار به اصطلاح بهر وقت در "دو دولت خانه" بر مسند شاهی تکیه داده بود و دیگری در "غریب خانه" شخصی خودش در یکی از محلات شهر بوضع عادی بود و داشت . میان این دوشاه و آن دو شاهی که در مقاله قبل شرح حال ایشان ذکر شد پاره تفاوت های دیگری هم است ، آن دو شاه هر دو شهزاره گان سدوزائی بودند که بحساب دو نفر از سرداران بارکزائى بمیان آمدند و این دو شاه یکی سدوزائی و دیگری از جمله سرداران یا سردار زادگان بارکزائی است . یکی پادشاه دست نشانده انگلیس ها و منفور ملت میباشد و دیگری شاهی است که جماعه ئی از سران ملیون افغانی از ناچاری نظر به ایجاب وقت انتخاب کرده اند.
بعد ازین که انگلیس ها در نیم قارۀ هند مسلط شدند و محافظت آن سر زمین محور سیاست ایشان در آسیا قرار گرفت نقشه های عملی نشده نا پولیون را بهانه قرار داده و با مظاهرۀ حفظ افغانستان از حملات بیگانه و انبساط روابط تجارتی به کشور ما تجاوز کرده و پادشاه قانونی وقت امیر دوست محمد خان را مجبور به فرار بخارا ساختند و شاه شجاع الملک سدوزائی به کمک ایشان بار دیگر بعد از ۲۳ سال در بالاحصار بر تخت سلطنت نشست . از ۱۸۳۸ تا ١٧٤٢ که بظاهر امر شاه شجاع به نام پادشاهی میکرد و اداره بیشتر در دست "مکناتن" بود قوای فرنگی از قندهار و گرشک گرفته تا قلات غلزائى وغزنی و وردک و کابل و چهاریکار و جلال آباد و دیگر نقاط عرض راه تمرکز داشت . درین چهار سال فتور و بیقراری ملت آنی از مبارزۀ آزادی و برهم زدن نقشه های مشترک شاه شجاع ومکناتن خود داری نکرده و چون مراتب ظلم واحجاف و خودسری به آخر رسید و بنا شد عده ئی از بزرگان منتخبۀ قوم را نفی بلد کنند انگاه چند نفر از سران بیدار قوم که تشبثات اجنبى وعمال آنها را به دقت تعقیب میکردند به دور عبدالله خان اچلزائی و امین الله خان لوگری جمع شده و به تشکیل یک سلسله مجالس پرداختند و نقشه های امحای قوای حکمه را کشیدند و برای قیادت خود در یکی از روزهای عشر اولی ماه رمضان ۱۲5۷ هجری قمری (نوامبر ١٨٤٠) نواب محمد زمان خان بن نواب اسدخان (نواسه سردار پاینده خان مرحوم) را به پادشاهی انتخاب کردند . سپس بتاریخ ۱۷ رمضان (۲ نوامبر) به عملیات آغاز نموده و بعد از قتل (برنس) جنبش ملی با پیکار علنی در مقابل فرنگی روز بروز توسعه پیدا کرد و زمانی که میدان مبارزه گرم بود سردار محمد اکبر خان وارد کابل شد و در نتیجه کامیابی های مجاهدین ، انگلیس ها به امضای معاهده تسلیمی مجبور شدند که بتاریخ ١٦ ذى الحجه ١٢٥٧ (اول جنوری ١٨٤٢) به امضا رسیده و در متن فارسی آن سردار محمد زمان خان به لقب (نواب مستطاب معلمى القاب نواب عالی نواب محمد زمان خان) و نایب امین الله خان به لقب (نایب الثانی رفیع المکانی) بحیث نایب او شناخته شده و از سایر سرداران و سران در متن اسمی نیست و در پایان میثاق مهر کرده اند . شاه شجاع و زمان شاه از اواسط رمضان ۱۲5۷ تا اواسط صفر ١٢٥٨ (از اوائل نوامبر ۱۸٤١ تا ۱5 اپریل ١٨٤٢) که روز قتل شاه شجاع بدست شجاع الدوله پسر همین زمان شاه میباشد در حدود تقریباً 5 و نیم ماه با رقابت بسیار شدید با یک دیگر مقابل بودند و هر چه امین الله خان لوگری که تقریباً نایب هر دو شاه شمرده می شد در نزدیک ساختن نظریات طرفین صرف مساعی کرد موفق نشد زیرا در نتیجه باید یکی ازین شاهان یعنی نواب محمد زمان خان تنزل می کرد و وزیر می شد . بهر حال ایجابات وقت وتحول اوضاع کاری کرد که خود به خود موقعیت هر دو متزلزل شده رفت به این معنی که شاه شجاع در غیاب حامیان خود بکلی موقعیت خود را از دست داده و آخر بقتل رسید و زمان شاه بعد از ظهور سردار محمد اکبرخان و پیدا شدن امکانات مراجعت امیر دوست محمدخان خود به خود در صف دوم قرار گرفت و آهسته آهسته عقب تر رفت . اگرچه در این میان پادشاهی فتح جنگ پسر شاه شجاع هم داستانی دارد که شرح آن را جداگانه باید نوشت . بهر حال در روزهائیکه دامنه نزاع بین امین الله خان و زمان شاه بر اساس شاهی فتح جنگ در اطراف تپه مرنجان وسعت یافته بود ، سردار محمد اکبرخان در جلال آباد و تیزین از انگلیس ها شکست خورده و خود را به کابلرسانید و با ورود او نزاع مدعیان سلطنت یک طرفه گردید یعنی چندگاه دیگر هم فتح جنگ شاه ماند ولی زمان شاه دیگر پیرامون این ادعا نگردید و متعاقبا انگلیس ها بفکر انتقام جوئی بار دیگر وارد کابل شده گوشه ئی از بازار چته را آتش زدند و آنگاه تمام افغانستان را تخلیه نمودند و امیر دوست محمد خان را گذاشتند که بار دیگر از هند آمده و بر تخت افغانستان نشیند.