138

ماتمسرا

از کتاب: سرود خون

این خاک تر بخون شده ، ماتمسرای کیست

وین مرغ پر شکسته دل بینوای کیست 

چون اژدهای گرسنه، دژهای آهنین 

بمبهای مرگبار، بصحن فضای کیست 

در کوی و بام کیست که بارد تگرگ مرگ

صد گونه زهر، ریخته در آبهای کیست

زنجیر تا بداده، ز پولاد آتشین 

بر پا و دست  دختر بیدست و پای کیست

فریاد خلق سوی فلک رفت روز و شب

یکبار کس نگفت که آنجا صدای کیست

آن چادری که تر شده در خون خواهری 

جاوید نقش نامه و فخر لوای کیست 

پامال  ظلم دشمن غدار بی خدا

یکبار بین  که مصحف مؤمن بهای  کیست 

آن شاخ ارغوان که خمیده بروی خاک 

بر خوابگاه کشته گلگون قبای کیست 

جمع یتیم بی وطن ره نشین، دریغ

در انتظار دیدۀ مهر آشنای کیست

گلگون شرابها که کشی سر به بزم غیر

هان ای وطن فروش بگو خونبهای کیست

ای قهرمان عرصه تاریخ همتی ،

شمشیر ، بهر بازوی جنگ آزمای کیست 

جز وقف چشم مست تو، ای فاتح جوان 

در لعل یار بوسۀ گرم از برای کیست

موی سپید مادر شب زنده دار تو،

سوده بخاک تادل شبدر هوای کیست

فرخنده سنگری که بخون سرخ گشته است 

غیر از تو ای مبارز رزمنده جای کیست 

گردی که باد آورد از جانب وطن 

جز چشم داغ دیده ما توتیای کیست 

در عصر ما به غیر تو ای افتخار قرن 

چشم ستاره ، شاعر دستان سرای کیست