سلطنت باختر

از کتاب: تاریخ ادبیات افغانستان (پنج استاد) ، فصل مدنیت اوستائی ، بخش عمومیات

در دورۀ ویدی تاریخ آریانا که برای تذکار وقایع مربوطه آن رسالهٔ جداگانه تخصیص داده شده است، تا جائیکه از روی منابع موثق سرودهای چهار کتاب (وید) معلوم میشود، آریائی های باختری پیش از شروع مهاجرت بطرف هند و فارس دارای نظام سلطنتی نشده بودند و زندگانی ایشان سراسر جنبه دیموکراسی قبیلوی داشت و هر قبیله تحت ریاست ملک خود و هر خانواده تحت فرمان پدر اداره میشد چون دوره مهاجرت سالهای ۱۹۰۰ ق م و ۱۴۰۰ ق م را در بر میگیرد گفته میتوانیم که درین مدت آریائی های آریانا دارای تشکیلات سلطنتی نشده بودند چنانچه جنگهای (ده قبیله و ده ملک) در سواحل چپ اندوس [رودخانه سند] بوضاحت کامل این نظریه را ثابت کرده و مانند تابلوئی حیات ملوک الطوایفی و قبیلوی و نفوذ اقتدار ملکان و روحانیون را در غیاب شخص (شاه) نشان میدهد پس آریائیهای باختری نه فقط در زمان استقرار خود در باختر فاقد نظام سلطنتی بودند بلکه در تمام دوره مهاجرت و انتشار عناصر آریائی در (آریانا) و (هند) و (فارس) این تشکیلات در میان ایشان وجود نداشت تا اینکه شاخۀ هندی در حوضۀ گنگا رسید و (پارسواش) ها شاخۀ آریائی بطرف غرب فلات آریائیها با (آمادی) یا (مادها) شاخه دیگر آریائی که از راه دربند کسپین به حصص غرب ایران فرو آمده بود، تصادم نمودند و به این طریق نظام سلطنتی در وادی گنگا (سوداس) در حوالی ۱۴۰۰ ق م و در ایران بعد از مادها با سیروس هخامنشی در حوالی ۵۴۹ ق م بمیان آمد.

حالا سوالی در خاطر میگذرد که آیا اساس سلطنت و نظام حکمفرمائی مملکتی در خود باختر و آریانا که منشأ مهاجرت آریائی های هند فارس بود، چه وقت گذاشته شد؟ و جواب این سوال خیلی مهم است زیرا برخلاف آنچه تا حال بواسطهٔ تاریکی موضوع تصور میشد بین دو تاریخ فوق الذکر یعنی زمان تشکیل نظام سلطنتی در میان آریائی های پنجاب و فارس سلطنت نهایت مقندری در باختر تشکیل شده بود متاسفانه تاریخ ظهور این سلطنت نام موسس آن علت و کوایف تشکیل آن چیزهائی است که در میان پرده های تاریک زمانه پیچیده شده و کشاده در اطراف آن صحبت کردن آسان نیست. معذالک چون به کتیبههای آشوری و سرودهای رزمی مادها و پارسی ها رجوع شود، از خلال روایات افسانه ئی عظمت سلطنت مقتدر باختر و نیروی مادی و معنوی آریائی های این سرزمین بخوبی آشکار میشود.