السلاطین الشنسبیه(۱)بطخارستان و(بامیان)
احمدلله الذی اعز عباده بالاحسان و عمر بلاده الفضل و المتتان و شرف بملوک الدین دیار طخارستان و الصولات(۲)علی محمد المبعوث من اشرف(۳)بطن عدنان و الصلوات(ئوالسلام)علی آله و لحسابه سادات(۴)اهل الایمان و سلم تسلیما کثیرا.
(اما بعد)چنین گوید:کمترین بندگان درگاه ربانی منهاج سراج جوزجانی(۵)که چون حق تعالی از دودمان شنسبانیان که ملوک جبال غور بودند سلاطین بزرگ دررسانید و چند(گاه)مملکت(را)از دیار عجم و هندوستان د رقبضه تصرف و فرمان ایشان آورد،یکی از آن مملکت طخارستان ئ وجبال بامیان بود که به همه اوقات قدیم الدهر بازملوک آن زمین به عظمت ملان و کثرت اموال و خزاین ووفور معادن ودفاین معروف و موصوف بوده اند و در بعضی از اواقت(۶)ملوک عجم را چنانچه قباد و فیروز را(۷)مقهور کرده اند و آن دیار بمعادن زر و نقره و لعل و بلور و بیجاده(۸)و غیرآن در اقصی ممالک دنیا معروف(وموصوف بوده)است. چون آفتاب دولت ملوک و سلاطین غور از مشارق اعلی طالع شد وسلطان علالدین حسین جهانسوز از انتقام اهل غزنین فارغ گشت روی بفتوح آن دیار نهاد(۹)و برادر مهتر خود ملک فخرالدین مسعود را علیه الرحمه در آن مملکت بعد از فتح نصیب کرد و از وی اولاد کبار و ملوک کرام در رسیدند آثار عدل و احسان وصیت بذل و امتنان ایشان در تمام ربع مسکون نشر شد.رحمهم الله علیهم اجمعین.
(۱)اصل:شنسبانیه(۲)مط:والصلوت(۳)مط:اسراف(۴)مط:ساده(۵)اصل:جوزجانی.(۶)اصل:اقات سلوک عجم راضی قباد(۷)اصل:براندارد(۸)بیجاده کاه و با و قسمی از یاقوت(برهان).(۹)مط:روی بفتح آن دیار آورد.