کامیابی و ناکامی زمان شاه
در مقاله سوم این اثر نوشتیم که چطور قبل ازینکه وفات تیمور شاه اعلام شد وزرا مال اندیش مملکت بخصوص سردار پاینده خان از میان ۲۱ نفر پسران شاه شهزاده زمان را که جوان با استعداد و کاردان و باکفایت بود به پادشاهی برگزیدند البته با همه این احتیاط ها زمان شاه به آرامی سلطنت نتوانست و برادران او مخصوصا همایون ومحمود برای اشغال تاج و تخت هر طرفی به تکایو افتادند معذانک دورۀ سلطنت سومین پادشاه سدوزائی درانی جز دورهای مهم تاریخ این خاندان است و اهمیت آنهم بیشتر از لحاظ مقابله با هنگامه های خارجی است زیرا خا رجی ها از فرانسه گرفته تا انگلستان و روسیه بغرض بسط نفوذ خود در هند و نزدیک شدن بسواحل بحیرۀ هند و آب های خلیج فارس بنای هنگامه جوئی را در شرق در خاک های ایران وما ورا النهر و هند یعنی در میان همسایگان افغانستان گذاشته و دست تحریکات برای اجرای نقشه های ضد و نقیض از هر طرفی دراز شده بود زمانشاه شخصا تا اندازه کافی به این نقشه ها پی برده و میخواست از جریان اوضاع به نفع کشور خود کار بگیرد . آرزو داشت در داخل روح ملوک الطوایفى را زایل سازد و در خارج فتوحات احمد شاه درانی رادر هند تجدید نماید . شبهه ئی نیست که ازین دو آرزو نیل به اولی مهمتر بود ولی هما نقدر که این آرزو مهم ومفید بود اشکالی هم در پیش داشت چنانچه در قدم اول متاسفانه اشتباهی پیش شد که وخامت آن هر چه وقت گذشت سنگین تر گردید . تحت عنوان و "اشتباه زمانشاه" در مقال سوم نوشتیم که چطور بزرگان متنفذ منجمله سردار پاینده خان در اثر وزارت رحمت الله خان سدوزائی ملقب به وفادار خان از شاه آزرده شده و در اثر کشف سوء قصدی که ازین ناحیه مرتب شده بود سر دار پاینده خان و جمعی دیگر بقتل رسید و مخالفت بارکزائی ها آغاز یافت و بر مخالفت برادران شاه مخصوصاً محمود جنبه و پره دیگر افزوزده اند .
شبهه نیست که وفادار خان با معایبی که داشت در اجرای منویات شاد همخوانی نام داشت و با تخم نفاقی که ریخته شده بود شاه توانست تمام پنجاب را بحیث یک ایالت مفوحه جزء قلمرر سلطنت خود در آورد و رنجیت سنگ را بعیث حکمران دولت افغانی درانی در لاهور مقرر نماید .
مشکلات زمانشاه در داخل که در اوائل سلطنت محدود و عبارت از رقابت های برادران بود زیاد تر شده رفت محمود که مدتی آرام شده بود با ز شروع به فعا ایت کرد . مخالفت های بارک زائی ها در وجود فتح خان تجسم نمود و بر تشویش های خانوادگی و قبیلوی تحریکات اجنبى از شرق و غرب افزوده شد ، در هند نزدیک شدن انگلیس ها به خاک های پنجاب رنجیت سنگ را به سر کشی و خود مختاری اغوا و تقویب نمود و در ایران شاهان قجار آقا محمد خان و فتح علیشاه با نظری که در خراسان داشتند محمود را در ترشیز جا گیری داده و به مداخله تشویق نمودند . شاه زمان على الرغم مشکلات داخلی گاهی در لاهور و گاهی در هرات حاضر شده و از هر دو جانب تمامیت فپقلمر و سلطنت خود را محافظه میکرد .
در سال ۱۲۱6 هجری قمری که زمانشاه در قندهار بود برادرش شاه شجاع حکمران پشاور مکتوبی فرستاده و او را از قیام رنجیت سنگ مطلع ساخت . شاه مهر علیخان اسحق زائی ملقب به شاه پسند خان را بحیث حکمران قندهار تعین نموده و خود با لشکری گران عازم پشاور و پنجاب شد این موقعی است که شاه محمود بعد از اقداماتی بر علیه هرات بغرض اخذ کمک عازم بخارا شد ولی در آنجا تحت مراقبت قرار گرفت و بالاخره از راه خیوه عشق آباد به تهران رفت و با فتح علیشاه تا ترشیز آمد ولی ازین رفت و آمدها سودی نگرفت تا اینکه یکی از خود سرداران افغانی یعنی فتح خان با او همدست شد و قصد کردند که از راه سیستان بر قندهار حمله کنند اگر چه مهر علیخان با پنج هزار سوار و پیاده در کشک نخود با ایشان مقابله کرد ولی شکست خورد و به قندهار برگشت و بعد از ٤٢ روز محاصره فتح خان شهر را برای محمود متصرف شد و مهر علیخان شخصا خبر سقوط قندهار را به شاه زمان به پشاور برد . شاه قهراً از اقدامات خود بر علیه رنجیت سنگ در پنچات منصرف شد و راه کابل را پیش گرفت و برای مقابلۀ شاه محمود و فتح خان طرف غنی حرکت کرد و ده هزار نفر به سر کردگی احمد خان نورزائی و سرش شهزاده ناصر جانب قندهار فرستاد در بین قلات غلزائی و مقر در محلی موسوم به (سر اسپ) سردار نورزائی به محمود و فتح خان تسلیم شد و پسر زمانشاه به عقب نشینی مجبور گردید شاه زمان از غزنی به کابل بر گشت تا قوای تازه کند ولی عندا الورود بشهر سیاهی هم که با او بود متفرق گشت شاه آهنگ جلال آباد کرد و به برادرش شاه شجاع حکمران پشاور نوشت که یوسف زائی ها و خیبری را به کمک او بفرستد شب شاه و وزیرش و وفادار خان با عدۀ از همراهان در قلعه عاشق نام شنواری در حوالی جگدلک پناه بردند . عاشق مذکور در حالیکه از آنها پذیرائی نمود موضوع را شبکی به محمود فتح خان اطلاع داد . اسدخان برادر فتح خان از جانب کابل برای دستگیری شاه حرکت کرد و شاه شجاع برای استخلاص برادر خود عبدالکریم خان را از پشاور بسمت جلال آباد فرستاد ولی اسدخان پیش دستی نموده زمانشاه و وزیر با و فایش را بکابل آورد و و قادار خان بقتل رسید و زمانشا به امر محمود کور ساخته شده و در بالا حصار در محبس افتاد.