شهر زراسپه یا آزراسپه
مطالعه وتجسس آثارشهرهای باستانی افغانستان ازنقطۀ نظرادب وتاریخ اهمیت بسیار دارد؛ اینجا مقصد از ادب و تاریخ ارتباط نام های شهرها و اماکن است که ازنظرادبی باب مطالعات و دلچسپی را درزبان های سابق مملکت باز میکند و از نظر تاریخ تعیین موقعیت شهرهای باستانی در فهمیدن گذارش ها کمک زیاد میکند. طوریکه بارها گفته شده افغانستان باسوابق طولانی تاریخی که درطی آن مدنیت های مختلفی را سپری کرده و ادیان گوناگون را یکی بعد دیگری گذرانده وزبان ها ولهجه ها یکی بردیگری دراین سرزمین تاثیروارد نموده صحنه ایست دلچسپ ومطالعۀ نام های اماکن من حیث نمونه درقالب یک کلمۀ کوچک جهانی پرازمعانی ادبی وتاریخی و فرهنگی و مذهبی را درنظرمجسم می سازد.
یکی از نام های شهرهای باستانی شمال هندوکش که گوش ها به شنیدن آن کمترآشنائی دارد و دراطراف آن چیزی نوشته نشده شهریست که اینجا تحت عنوان فوق به دوشکل (زراسپه) یا (آزراسپه) آنرا قید کرده ایم.
اصلأ راجع به شهرهای باخترمنابع کلاسیک از قبیل آثار(بطلیموس) جغرافیه نگاریونانی مصری و(استرابون) وغیره دردست است.
استرابون درذیل شهرهای بکتریان درحالیکه ازشهربکترا (بلخ) یاد میکند آنرا بنام دیگری یعنی (زراسپه) یا (داراپسه) یا (ادارسپه) هم می خواند.
“آرین” یک تن دیگرازجغرافیه نگاران یونانی درقطارشهرهای معروف باخترازشهر(زاراسپه) هم یاد میکند و آنرا بشکل (زاریسپیس) هم ضبط کرده است. اهمیت شهر(زارسپه) یا زاریسپیس) درعصر تهاجم اسکندرمقدونی چندان روشن نیست؛ ولی چون درزمان دوام حمله های اسکندرازباخترعلیه (سغد) یا (سغدیان) (ماوراء النهر) وسائرنقاط ماورای شمال آمو دریا مهمی بوده و ازنظراستحکامات جنگی باره و بروج مستحکمی داشته وگرنه اسکندر دردوران جنگ که ازحمله های ناگهانی وغیرمترقبۀ سواران باختری دراندیشه بود درآنجا اقامت نمیکرد.
علی العموم چنین می پندارند که شهر(بکتر) یعنی بلخ عصریونانی یا معاصراسکندروشهر(زاراسپه)یک چیزبود. درمیان جغرافیه نگاران کلاسیک بطلیموس تنها کسی است که آن دورا ازهم تمیزمیدهند به نحوی که شره (بکترا)را (شهرشاهی) میخواند. گمان غالب برین میرود که (بکترا)و(زراسپه) دوشهر جداگانه بوده ولی چون موقعیت جغرافیائی آنها بسیاربهم نزدیک بود برخی هردورا یک شهرپنداشته اند.
ناگفته نماند که نام (زاراسپه) علاوه برشهر درمورد رودخانه ئی هم برده شده که شهرمذکورکنارآن قرار داشت اهالی این شهربه صفت (زاراسپی ها) یاد شده اند.
دقت دراطراف نام شهرمعلومات ما را نسبتأ وسعت میدهد شبهه یی نیست که این شهرپیش ازعصر یونانی وپیش ازتهاجم اسکندرمقدونی وجود داشت، شبهه ئی نیست که یونانی ها نام این شهررا اززبان اهالی شنیده و بشکل هائی که دیدیم منجمله (زراسپه) است که درزبان های فارسی و پشتو تا حال تغییر نرکرده کلمۀ اولی بیشترمطالعه و توجیه میخواهد زیرا تا حال آنرا بصورت (زر)معنی (طلا) و (هزار) یعنی ده صد ترجمه کرده اند و شهرموصوف را به صفت شهر(هزار اسپ) یا (شهر طلائی) توجیه کرده اند و چون اسپ های باخترازروزگاران باستان شهرت داشت تعبیرهای مذکور هردوخالی ازحقیقت نیست.
برای همین کلمه یک توجیه دیگرهم داریم که آن کلمۀ (آذر)است؛ یعنی آتش وچون درزمانه های قدیم تر آتشکده ئی به نام (آزراسپ) یا (ازریاسپه) درمجاورت بلخ داشتیم ازامکان بیرون نیست که یونانی ها همین نام را شنیده باشند و اصلأ معنی واقعی نام شهرمورد مطالعه (اسپ آتشی) باشد که بصورت اسم خاص روی یکی ازآتشکده های معروف گذاشته شده بود. قراریکه میدانیم کلمۀ اسپ درنام های خاص شاهان ورجال بزرگ باختری درعصراوستائی دخالت زیادی داشت وبا این تسلسل حلقه های ادبی و تاریخی مبدأ شهر(آذرسپه) را به عصراوستائی درحوالی هزارسال قبل ازمیلاد رسانیده می توانیم.
۹/۱۱/۳۷