در بیان فوتیدن مسمات بهاگل منکوحۀ اشرف الوزراء
که از ارباب نشاط کشمیر بود، و شادی (۱) نمودن وزیر در پشاورف از قاضی خیلان (۲) پشاور، و گذاشتن اورا و بار دیگر گرفتن زنی (۳) از ارباب نشاط کشمیر بزور، و صاحب خانه ساختن اورا.
خسرو قلم شیرین رقم، فرهاد واردر کندن بیستون این مدعا، چنین بیان می نماید: که اشرف الوزراء وزیر فتح خان، از کمال تعشق، مسمات بهاگل، از ارباب نشاط کشمیر، در ملک ازدواج خود آورده بود، و باو بسیار محبت و دلبری داشتف و از و دو فرزند متولد گردیده، یکی مسمی سربلند خان، و دیگر شاه پسند خان. از قضاء کرد گار در حین تولد شاه پسند خان، مسماة مذکور، سر حیات در نقاب تراب کشیده. اشرف الوزراء از سوز و گداز مفارقت او مجنون وار، صحرا نورد لیلی جمال حیرانی او بوده. بعد مرور چند ایام [تدارک هم بستری موفوره داشت.
در سنه یکهزار و دو صد و سی و یک هجری، در ایام (۱) ] زمستان، باتفاق شاه محمود خان از کابل برامده، رونق افزای پشاور گردید، درانجا دختری جمیله که خورشید خاوری از حسن دلاویزش، اقتباس نور نماید، و قمر باین همه دلبری، مستفاد از جمال بلا انگیز (۲) او شود، از دودمان قاضی خیلان (۳) که از قدیم بارباب دول، قرب و منزل دارند، بدست آورده. در شب اول گوهر ناسفته اش، بسوزن الماس جفا سفته ، و آب و تاب از غنچۀ بکارتشف از گلبن وجودش ریخته، باز بخانۀ پدر فرستاد، و بمنزله سرو، اورا از بهر جهان آزادی بخشید. و باز دران روزها، ارباب نشاط از کشمیر دختری آورده، نه دختری، بل ماه آسمان خوبی، و خورشید و باز دران روزها، ارباب نشاط از کشمیر دختری آورده، نه دختریف بل ماه آسمان خوبی، و خورشید اوج محبوبی و شیرین باین همه حسن که داشت، چون سها پیش آفتاب متصور و لیلی باین شورش جمال، چون لیل پیش نهار.همانا گلدسته ایکه از بس لطافتش، آب از چهرۀ گل رفته، و از نهایت نزاکتش، شاخ گلبن، خارخار حسرت شده.
اشرف الوزراء نادیده بمقتضای:
نه تنها عشق از دیدار خیزد بساکاین دولت از گفتار خیزد شیفتۀ جمال با کمال او شده، و بزور اورا در مشکوی اقبال برده، صاحب خانه ساخته، گلهای عیش و عشرت از بوستان صحبت او می چید، و هر روزه مجس آرای، و شمع نای و نوش و تماشای لولیان روشن بوده . میر اسعمعیل شاه و کیل ناظمان حیدر آباد و خالویم (۱) شیر محمد خان وکیل والیان خیر پور، بجهت مبارکبادی، نزد اشرف الوزراء رفتند، و هدیۀ سنگینی پیشکش نمودند، اشرف الوزراء نهایت خوش شده، و تماشای لولیان بوکلای مذکور، معه اکل و شرب عطا نمود، و هم خلاء فاخر عوض مبارکبادی مرحمت فرمود. فقط.