صلصال و شاه مامه

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

همه کس درین اواخرکم و بیش اسمی از بامیان شنیده و درین سال های اخیرجهانگردان خارجی بیش از بیش به بامیان میروند.بامیان علی العجاله مهمترین محلی است برای سیاحان و تقریبأ 90 فیصد سیاحان بدانجا میروند.

شاید هرکس که بامیان را دیده ویا از راه مطالعه به نام و آثارآنجا آشنا شده باشد؛ درک کرده باشد که باوجود همه زیبائی های طبیعی و تشکلات عجیب طبقات الارضی بازهم آنچه اسباب شگفت بینندگان را تشکیل میدهد وجود دومجسمه بزرگ بودائی است که یکی (53) متر ودیگری(35) مترارتفاع دارد.

این دوهیکل عظیم ایستاده و سائرمجسمه های خورد و بزرگ نشسته بودائی معمولأ به صفت(بت های بامیان)درزبان زد همه مشهوراست وکسی نیست که زادیدن این مجسمه های بزرگ به خیرت نشود.پپت 53 متری بامیان بزرگترین هیکل بودائی دنیا و بلندترین مجسمه سنگی جهان است وجا دارد که درقطار(عجایل سبعه) جهان اخذ موقع کند.

کسانی که این دومجسمه را می بینند طبعأ یک سلسله سوالها درخاطرآنها میگذرد وراجع به اصل و بود و هویت ونام و نشان آنها پیش خود سوال ها میکنند.مهمترین سوالها این است که این مجسمه ها چه نام داشتند؟شبهه یی نیست که درنظر پیروان بودائی این مجسمه ها جز تمثال بودا چیزدیگر نبوده که به آندازه فوق العاده بزرگ از قامت طبیعی انسانی دردل کوه کنده شده وتراش یافته است.بدن این مجسمه ها را قبای بودائی یایلان راهبی از شانه تا نزدیک بند پا پوشآنیده بود وقات ها و خم و شکن آن به وضاحت نام مشهود است.این قبا ها ملون هم بود؛چنانچه اگرخوب دقت شود هنوزهم میتوان بخوبی تشخیص داد که قبای بت 53 متری اصلأ سرخ و قبای بت 35 متری اصلأ آبی رنگ یا کبود بود.

رنگ این قباها درانظارمسلمانی که باراول وارد دره بامیان شده اند تاثیرعمیقی بخشیده و مجسمه های مذکوررا به مناسبت  الوان قباهای آنها به صفت(سرخ بت)و(خنک بت)یاد کرده اند؛ به اساس برخی اشاره هائی که دربرخی از متون تاریخی وادبی فارسی موجود است؛ ثابت است که این دوصفت درقرن های 4و 5 هجری و بعدتررایج بود و مهمتر آنکه ملک الشعرا دربارمحمود،امیرعنصری قصیده ئی درباب سرخ بت و خنگ بت ساخته بود که متاسفانه ازبین رفته و جزیکی دوصرع یا بیت ازآن اثری باقی نمانده.کشف این قصیده یکی از امهات مسایل تاریخی و ادبی است که هروقت صورت گیرد؛ بریک صفحه ازتاریخ وادب م روشنی خوبی خواهد افگند.

(سرخ بت)همان بت 53 متری و(خنک بت)مجسمه 35 متری بود.این نکته قابل ملاحظه است که رنگ قباها درقرن هفتم مسیحی(قرن اول هجری)زایرچینی هیوآن_تسنگ راهم فریب داده بود ونامبرده تصورکرده بود که بدن مجسمه هارا از چودن پارچه پارچه ریخته و بعد یکجا نموده و مجسمه ها را تشکیل داده بودند؛ حال آنکه خوب میدانیم که این مفکوره بکلی غلط بود و درساختن مجسمه ها بکلی فلز بکارنرفته بود و تمام بدن آنها درهمان سنگ دانه دارکوه تراش یافته وقات های قباهای آنها با پلستر وریسمان برجستگی داده شده وروی آنها رنگ سرخ و آبی مالیده بودند وهمین رنگ مسلمانان را وادار ساخت که بت های مذکوررا به صفت(سرخ بت)و(خنگ بت)مسمی سازند.

درداستان ها و اساطیر محلی بامیان برای دو مجسمه مذکور دونام دیگر هم میتوان یافت؛ یکی(صلصال)و دیگری(شاه مامه)درعرف اهالی محلی بامیان صلصال نام بت 53 متری و شاه مامه نام بت 35 متری بود.مفهوم لغوی کلمه صلصال گل و خاک است مردمان محلی بامیان در ذهن ساده و بسیط خود صلصال را مورد و شاه مامه را زن تصور کرده و میکنند و تصور مینمایند که یکی شاه و دیگری زنش ملکه بوده وآن دو مجسمه پیکرهای یک جفت زن وشوهر است.درروشنائی تحقیقات تاریخی و باستان شناسی بصورت مسلم میدانیم که این افکار همه عاری ازحقیقت است و هردومجسمه تمثال بودا است.باری چون مطالعه فولکلورو فرهنگ عوام خیلی دلچسپ است و مخصوصأ درنقاط تاریخی بدان اهمیت زیاد میدهند گوش فرادادن به افسانه های محلی دلچسپ و آموزنده است.

درکلمه ترکیبی (شاه مامه)دوکلمه روشن است یکی(شاه)ودیگر(مامه)که درلهجه پنجشیری ها موجود است و درمورد(مادر)اطلاق میشود و آنرا(شهبانو)هم میتوان توجیه نمود.جون قراریکه گفتیم عرف عوام این دوپیکر بزرگ را زن وشهر و شاه و ملکه تصورمیکنند سه مجسمه کوچکتر را که در میان طاق های مجسمه های بزرگ بصورت نشسته تراشیده اطفال آنها تصور نموده و آنها را(نقصانی)ها میخوانند.بدین ترتیب عوام بامیان مجسمه هائی را که بصورت ایستاده و نشسته درجدار کبیر بامیان در فاصله چهارصد قدم طول تراشیده شده اند؛ مربوط به یک خانواده میدانند که عبارت از پدرومادر واطفال آنها باشند.

بت 35 متری بامیان از نظرتحقیقات باستان شناسی بربت 53 متری قدامت دارد؛ تراش بت 35 متری محتملأ در قرن سوم مسیحی شروع و دراواخر آن قرن خاتمه یافته است و هیکل 53 متری محتملأ در قرن 4 و یا 5 مسیحی ساخته شده است درمجسمه 53 متری تناسب بیشتر مراعات شده و تاثیر مدرسه پوبتا درآن بی دخالت نیست.

میگویند؛ که نمونه های کوچک مجسمه عظیم بامیان با کاروان های تجار درامتداد راه ابریشم تا به خاک های چین و جاگان هم انتشار یافته بود.

5/3/41