رودابه دختر مهراب کابل خدای شاه کابلستان

از کتاب: افغانستان در شاهنامه

رودا به دختر زیبای مهراب شاه کابلستان بود "زال زر" که در قله ی کوهسار "البرزکوه" جوان نیرومند بار آمده بود از شمال به جنوب هندوکوه در سرزمین کابلستان در نزدیکی مجرای کابل رود خیمه زد از قضا خیمه و خرگاه او قریب باره و بروج ارگ کابل واقع شده بود. میان رودابه و زال آشنایی و دوستی و عشق پیدا شد و بالآخره کار دختر کابل خدای و زال زربه مواصلت انجامید. از این ازدواج رستم به دنیا آمد. پس رستم پدرش زال زر فرزند البرزکوه پرورش یافته دامان هندوکش است رودابه مادرش دختر طناز مهراب شاه کابلی شاه کابلستان می باشد. از این جهت او را رستم کابلی و زابلی گویند. چون بزرگ شد و در آریانا به جهان پهلوان مشهور گردید خدمات بزرگی در راه میهن و مردم خویش بجا آورد.


یکی پادشاه بود مهراب نام 

زبردست و با گنج و گسترده کام 

به بالا به کردار آزاده سرو 

به رخ چون بهار و برفتن تندرو 

دل بخردان داشت مغز ردان 

دو کتف یلان وهش موبدان 

ز ضحاک تازی گهر داشتی 

ز کابل همه بوم و بر داشتی 

ابا گنج و اسپان آراسته 

غلامان و هر گونه ای خواسته 

ز دنیار و یاقوت و مشک و عبیر

 ز دیبای زربفت و خز و حریر 

یکی تاج بر گوهر شاه وار 

یکی طوق زرین زبرجدنگار 

سران هر که بودند و کابل سپاه 

بیاورد با خویشتن سوی راه 

چو آمد بدستان سام آگهی 

که زیبا مهی آمد اندر مهی 

بدین کشور کابل اندر سرست 

نثار تو باوی زر و گوهرست 

پذیره شدش زال و بنواختش 

به آیین یکی پایگه ساختش 

سوی تخت پیرو ره باز آمدند 

کشاده دل و بز مساز آمدند 

به لشکرگه زال آمد فرود 

فرستاد او را ثنا و درود 

یکی پهلوانی نهادند خوان 

نشستن بر خوان او فرخان 

گسارنده می می آورد و جام 

نگه کرد مهراب در پور سام 

از آن دانش و رأی مهراب گرد 

دل و دانش و هوش او را سپرد 

چو مهراب برخاست از خوان زال 

نگه کرد زال اندران برز و یال 

چنین گفت با مهتران زال زر 

که زیبنده تر ز اینکه ببندد کمر 

به چهره و ببالای او مرد نیست 

کسی گویی او را هم آورد نیست 

در این وقت کشور آریانا از سیستان تا رودبار سند و از دریای آمو تا مجرای اباسین افتاده بود و در داخل نامهای ایالتی کابلستان زابلستان بخدی و باختران یاد می شد و مهراب کابل خدای بر آن سلطنت داشت.

مهراب کابلی پادشاه کابل  شاه کابلستان به شمار میرفت و قلمرو سلطنت او قرار نقشه ضمیمه "کتاب الفسنتن" به نام گزارش سلطنت کابل از افغانستان امروزی کلانتر است. چیزی که میخواهم اینجا به ملاحظه برسانم این است که کابل را (کوبل) میخواند و این تلفظ قدیم افغانها است (کوبل) به وزن (زوبل) باری زابل و زابلستان هم ردیف کابل و کابلستان هر دو پهلوی هم دو ایالت مهم کشور - (آریانا)ی باستان  را در قالب مملکتی تشکیل میداد.