الثانی نصربن احمد
چون احمد بن سامان به سمرقند از دار فنا به داربقا رحلت کرد، نصر بن احمد سامانی را خلیفه خود کرد، و درعهد دولت طاهریان، امارت ممالک بر وی مقرر بماند، و اسمعیل احمد سامانی برادر خود نصر احمد را خدمت کردی.در شهور سنه احدی و ستین و مائتین ولایت بخارا به اسمعیل داد، او ممکن شد،و کارهای بزرگ کرد، نیکوسیرت بود و قواعد مملکت را ممهد گردانید، تا چون اجل در رسید و عمر منقضی شد در جمادی الاخری، سنه تسع و سبعین و مائتین بجوار رحمت حق پیوست رحمهم الله
چون امیر اسماعیل به بخارا ممکن ( ۳ ) شد، جماعت اصحاب اغراض میان او و برادرش امیر نصر ( ۴ ) که فرماندهاو بود راه یافتند ، و آنها افترا کردن گرفتند ، تا مزاج امیر نصر بزرگ ، بر برادر تغیر پذیرفت و عزیمت قمع و قهر اسماعیل کرد، و با لشکر گران از سمرقند بسمت بخارا
______________________________________________________________________ (۱) در لب التواریخ یحیی قزوینی ( ص ۸۴ ) این ابیات چنین است
نه تن بودند ز آل سامان مشهور هر یک با مارت خراسان مذکور
اسمعیلی و احمدی و نصری هم دو نوح و دو عبدالملک و دو منصور
در( پ ) چنین است: نه تن بودند از آل الخ – گشته الخ – اسماعیل و احمدی و نصری.( ۲ ) کذا. پ : چوبین. گردیزی : سامان خدا بن حامتان ( خامتا ) بن نوش بن طمغاسپ بن شادل بن بهرام چوبین این خلدون : سامان خناه بن بن جثمان بن طمغلن بن نوشیردین بن بهرام بخرین بن بهرام حشیش . راورتی : سامان بن جیشمان بن طمغان بن نوشیرین نوشید بن بهرام بن شوبین ( چوبین ) نسخ خطی راورتی : سامان خدات ( خداه ) جشمان یا جملن یا چتیمان . طمغان یا طمغاث یا طرفان یا طمعاد . نوشریائوشرد یا نوشیان یا بوشد. بهرام جشنش یا جشی یا جوش یا حنر .
(۳) پ: متمکن . ( ۴ ) نصر در اصل نیست از ترجمه راورتی گرفته شد. پ : نصیر .
سامانیان طبقه(۹) (۲۰۵)
روان شد. امیراسماعیل بنزدیک رافع هرثمه بن اعین که خراسان بود معارف فرستاد، و از حال خود و برادر خبر داد و استمداد نمود. رافع هرثمه لشکر جرار با آلت و عدت تمام بدان طرف کشید ، و بوجه لطف و شفقت و مرحمت علاقلانه میان برادران اصلاح کرد و بازگشت، و امیر نصر بسمرقند ، و امیر اسماعیل به بخارا باز رفت چون آن معانی بسمع امیر نصر رسیده بود، و در طبیعت او جای گرفته، با لشکرجرار رو به بخارا نهاد و امیر اسماعیل از بخارا بیرون آمد و با او مصاف کرد و قتال کردند رغایت شدت ، در شهور سنه خمسو ستین و مائتین . و امیر اسماعیل بر برادر خود امیر نصر احمد ( ۳ ) ظفر یافت. چون منهزم شد گرفتار گشت، واو را بنزدیک اسماعیل آوردند در حال پیاده شد و برادر خود را خدمت کرد و بوسه بر سینه او زد ، و شرایط تعظیم بجا آورد، و او را بحضرت سمرقند بازگردانید ، و خود با سم خلافت بخارا باز آمد، و مدت ملک نصر بن احمد هژده سال بود. الباقی والدایم هو الله عزوجل