32

حاكم الشهيد وشمس الائمه سرخسی

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

درطبقه (۹) شرح احوال نوح بن نصر مؤلف امام شمس الائمه ابی الفضل محمد بن الحاكم السرخسی صاحب مختصرکافي را وزيرآن پادشاه می نویسد، و این همان شخصی است، که نام وی محمد بن محمد الحنفی ومشهور به حاکم الشهید است و بقول حاجی خلیفه در(۳۳۴ه) از جهان رفته و کتاب (کافی فی فروع الحنیفه) ازوست، (۱) ولی طوریکه مؤلف طبقات نوشته، این امام بزرگ بنام شمس الائمه سرخی مشهور نبوده، و شهرت وی، الحاكم الشهيداست.که حادثه شهادت اوراهم مؤلف در(۳۳۵ ه) می نویسد،حاکم شهید درکافی خویش احکام مبسوط محمد بن الحسن وجوامع آورفراهم آورد،وکتابی را نوشت،که درنقل مذهب حنفی معتمد عليه است.ونسخه ای ازاین کتاب درمخطوطات مكتبة مصرمحفوظ است.

اما شمس الائمه سرخسی امام معروف دیگراست،که شاید مؤلف ما را درنامه ای امامین خاطی دست داده باشد،این شخص بتول حاجی خليفه شمس الائمة محمد بن احمد بن ابوسهل سرخی است، که بسال (۴۸۳ ه) از جهان رفته.وکتاب معروفش مبسوط سرخسی است درشرح مبسوط حاكم الشهيد که در(۱۵) جلد درمحبس اوزجند نوشته است (۲)

شمس الائمه ازفقهای معروف حنفيان است،که مولفاتش دربین اهل علم معروف وتاکنون متداول است،و دراکثرمسايل بدرجه اجتهاد ره بيده،وامام عصر وحجت زمان است،ازم في لغات دیگر وی که بسیارمعروف است کتابی است دراصول فقه،وشرح السيرالكبير(۳) وشرح مخصرطحاوی درپنج جزوومبسوط سا بق الذکرکی شرح کافی حاکما الشهید است، سرخی ازعلامه روزگارشمس الامة عبدالعزیزاحمد الحلواني

(۱) کشف الظنون ج ۲ ص ، ۱۳۱، بقولی محمد بن محمد بن احمد بن عبدالله بن عبدالمجيد بن اسماعیل بن الحاكم مشهور به حاکم شهید، دررمع الاخر (۳۴۴ ه شهید شده ( فهرست کتاب خانه خد و به، ج ۳) (۲) کشف الظنون ج ۲ ص ۲۳۰ ۔ (۳) سیرکبیرتصنیف آخرین امام محمد است،که سرخسی شرح آن را دراوزچند روز دوشنبه غره ذی قعده (۴۷۹ه) آغاز کرد، و درمرغینان بتاريخ روزجعه ۲۰ ربیع الاول (۴۸۰ ه) از آن فراغ يافت،




(۳۱۸)                                                        غژ گاو                                                         تعلیقات

البخاری متوفي (۴۴۸ ھ) علم آموخت،وازشاگردان آن استاد بزرگ است (۱)

اما برخی ازمورخان نام پدرحاكم الشهيد را احمد مروزی نیز نوشته وخواند مير گويد:«ابوالفضل محمد بن احمد الحاكم: چون اميرنوع بن نصرسامانی قدم برمسندجهانبانی نهاد،منصب وزارت رامن حيث الاستقلال با بوالفضل داد،وابوالفضل درباب کفايت اموال سلطانی سعی موفوربجای آورده،ابواب منافع امرأولشکریان رامسدود گردانید،وآن جماعت كينه وزیر دردل گرفته،چون حاکم خراسان ابوعلی محمد بن محتاج به مخالفت امير نوح مبادرت نموده،واميرنوح بعزيمت محاربت با سپاه ماورألنهرازآب آمویه عبورفرمود،سرداران لشکربعرض رسانیدند، که بسبب حرکات نالایق وزیرابوعلی عصابه عصیان برناصیه بسته است ووزیرباغی شیرازعلوفات مانبزمنکسر گردانیده،اگرپادشاه او را بماسپارد کوچ ميدهيم والا بخدمت ابوعلی میرویم،اميرنوح به حسب ضرورت ابوالفضل را با امرا سپرد،وایشان درجمادی الاول سنه خمس و ثلثين و ثلثمانه برقتل اومبادرت نمودند (۲)