138

عارفی

از کتاب: آثار هرات

حبیب السیر نامش را مولانا محمود ذکر می.کند خوافی  او را معاصر داغی و به عنوان سلمان ثانی میستاید. از شعرای دورۀ تیمور است و به قول حبیب السیر دیوان غزلیاتش معروف در هرات زندگانی نموده و هم

در اینجا دفن گردیده است.

عهد کردم که نیایم بدر از میخانه

تا بدان دم که مرا پُر نشود پیمانه

مثنوی گوی و چوگانی هم به نظم آورده و این دو بیت را که بـه صفت اسپ گفته است حبیب السیر نقل می نماید.

آویخته صرصر از دم او

بگریخته یوز از سم او

هرگاه که در عرق شدی غرق

باران بودی و در میان برق

نوایی میگوید که در آخر زندگانی چشم مولانا عارفی ضعیف شده بود و قصیده ای خیلی غرا در این موضوع سراییده که این مطلع از آنجاست. 

دردا که درد کرد سواد بصر خراب

ایام ساخت چشمۀ چشم مرا سراب

ملا داغی هم به جواب آن قصیده گفته و این بیت از قصیدهٔ داغی است و الحق لطف کرده است.


بر پلک سرخ دیده من داروی سفید

باشد به (عینه) نمک سوده بر کتاب