خنجر خان
از وقایع مهمی که در آغاز سلطنت شاه جهان مربوط به تاریخچه کابل و بالاحصار آن میتوان ذکر کرد فکری است که در کله نذر محمد خان اوزبک والی بلخ و بدخشان راجع به تسخیر کابل پیدا شد پیشتر در این کتاب نوشتیم که چطور در پایان دوره سلطنت جلال الدین اکبر مقارن ۱۰۰۶ هجری قمری عبدالله خان اوزبک والی توران وفات کرد و بجایش مدتی پسرش عبدالمومن نشست و بجای وی باقی خان یکی از خواهرزاده های عبدالله خان بخانی رسید. بعد از وفات باقی خان ولی محمد خان حکمران سمرقند شد ولی پلنگتوش اتالیق وی بنای مخالفت را با او گذاشته امام قلیخان را از بلخ طلب کرد و بدین منوال امام قلیخان و برادرش نذر محمد خان در دو طرف جیحون (آمو دریا) یکی بصفت والی توران در بخار و سمرقند و دیگری بصفت والی بلخ در بلخ و بدخشان به حکومت رسیدند. در فرصتیکه جهانگیر از جهان درگذشت و شاه جهان بر تخت سعود میکرد والی بلخ نذر محموخان بفکر افتاد که بر کابل حمله کند و این شهر را بتصرف خویش در آورد. والی بلخ نقشه بزرگی پیش خود طرح کرده پسرش عبدالعزیز باقی حاکم ،قبادیان شه نذر حاکم طالقان، عوض حاجی بنمای حاکم غوری، قاسم حسین قوشجی حاکم ،ایبک طاهر میرزای منغظ حاکم بغلان، صالح کوکلتاش نذر محمد حاکم ،امام کاشغری خواجه حاکم آقسرای، ترسون بیقطغان حاکم اشکمش حق نظر توپچی باشی و دیگر را بطور هراول فرستاده خود از عقب روان شد.
چون پیش قراول نذر محمد خان به قلعه ضحاک ،رسید مقاومت شروع شد. قلعه ضحاک نقطه ئی بود که حدود قلمرو نذر محمد خان و صوبه دار کابل وقوع داشت. پانزدهم رمضان ۱۰۳۷ هجری قمری جنگ شروع شد. والی بلخ قوای خود را به سه حصه تقسیم کرد : از جانب آبگیر که شمالی قلعه است، عبدالرحمن بی اتالیق و عوض حاجی و قاسم حسین و طاهر میرزای منغظ و کاشغری خواجه و جوقی از طرف دروازه که بسمت شرق قلعه واقع است صالح کوکلتاش و حق نظر توپچی باشی و جاجم توقسانه و جمعی و از سمت سرکوب قلعه یعنی از جناح جنوبی شه نظر میرآخور و ترسون بی و گروه دیگر به یکبار حمله آوردند. خنجر خان حارس قلعه سخت مقاومت کرد به نحوی که نذر محمد خان قلعه ضحاک را ناکشاده مانده متوجه کابل شد و چون راه غوربند محافظه میشد از طریق سیاه سنگ خویش را به پمقان (پغمان) رسانید تا بر کابل حمله کند. راه سیاه سنگ به کمان غالب عبارت از راه دره کالو است که الان هم از طریق سرچشمه و گردن دیوال به پای خرابه های شهر ضحاک منتهی میشود.
نذر محمد خان در پیرامون کابل
کارپردازان صوبه داری کابل
یعقوب خان بدخشی، بالچو قلیج
عبد الرحمن ترنابی، معین خان بخشی
قاضی زاهد، قاضی کابل
کنکاش در صفه بیرون دروازه دهلی
پنجشنبه ۵ شوال، پشته نهر فتح
پشته ماهرو، پشته ده افغانان
مقبره سید مهدی خواجه
خانه عبدالرحمن ترنابی در شمال قلعه
مقبره خان دوران در شرق قلعه
مدرسه خواجه عبد الحق در شمال قلعه
گلکنه جنوبی قلعه
ملچارها در در پیرامون جنوبی قلعه بالاحصار
دروازه دهلی، دروازه آهنی، شیخ طاووس
دروازه خواجه خضر
میر موسی مشهور به میر گل
لشکر خان صوبه دار کابل
لشکر فتح و ۱۶ محرم ۱۰۳۸
میگویند همینکه نذر محمد خان و همراهانش به پغمان و للندر رسیدند، دست تعدی به اهالی اینجاها دراز کردند و به تدریج پیش آمده خویش را در پیرامون بالاحصار کابل رسانیدند و با نوشتن مکاتیب و ارسال پیغامها بنای دادن وعده و وعید را گذاشتند. در این فرصت در سالهای اخیر سلطنت جهانگیر صوبه دار کابل خواجه ابوالحسن بود و پسرش ظفر خان درین فرصت به نیابت پدرش امور صوبه داری را در دست گرفته بود ولی درین فرصت بعلت جنبش در تیراه متوجه آنصوب شده بود بزرگان دستگاه صوبه داری کابل در ین وقت عبارت بودند از یعقوب خان بدخشی بالچو قلیج داماد قلیج خان صوبه دار قدیم کابل، عبدالرحمن ترنابی معین خان بدخشی و قاضی کابل قاضی زاهد. ایشان دروازه های بالاحصار کابل را محکم کرده و آماده مدافعه شدند و ضمنناً برای اینکه به پیام های نذر محمد خان جواب داده باشند، در صفه بیرونی خارج حصار متصل دروازه دهلی جمع شده و نمایندگان نذر محمد خان را برای مذاکره خواستند و عزم جزم خویش را مبنی بر دفاع شهر و قلعه به ایشان واضح نمودند. چون ایلچیها برگشتند و نظریات ایشان به نذر محمد خان معلوم شد، مصمم بر تسخیر قلعه کابل شد و به جانب شهر به پیشروی مبادرت کرد روز پنجشنبه پنجم شوال ۱۰۳۷ قراولان او از پشته نهر فتح و پشته ماهرو نمودار شدند. قراولان جنود نصرت آلود بر پشته ده افغانان و مقبره سید مهدی خواجه در برابر افواج غنیم تا آخر روز به مدافعت پرداختند (۱۵۴) به این ترتیب تصادم اول میان مدافعه کنندگان شهر کابل و قوای نذر محمد خان بین بی بی ماهرو و قلعه فتح و ده افغانان صورت گرفت. سپس قوای مدافع به شهر برگشت و داخل قلعه شد و قوه مهاجم پیش آمده و به نحوی که پادشاه نامه متذکر میشود در خانههای اطراف قلعه اخذ موقع کردند :
"نذر محمد خان و عبدالعزیز در خانه عبدالرحمن بیگ ترنابی که شمال قلعه است و پلنگتوش بی اتالیق دادار بی در مقبره خان دوران که شرق قلعه است محاذی دروازه دهلی و عبدالرحمن دیوان بیگی در مدرسه خواجه عبدالحق که شمالی قلعه است پهلوی دولت خانه قدیم و کاشغری سلطان برنه نذر محمد خان در گلکنه که جنوبی قلعه است منازل گزیدند و از هر جانب ملچار آغاز نهادند. بدین تفصیل ملچار پلنگتوش داداربی دروازه دهلی ملچار عبدالعزیز عبدالرحمن اتالیق دروازه آهنی ملچار محمد باقی بی قلماق طرف شیخ طاوس ملچار باقی دیوان بیگی و وقاص حاجی ایسگ آقاباشی و نذر پروانچی و نظر جوره آقاسی و حق نظر توپچی باشی میان دروازه دهلی و دروازه آهنی ملچار کاشغری سلطان و منصور حاجی و ترسون میرزای مختصر دروازه خواجه خضر ملچار چوچک بیگ حاکم ترمذ و حاجی بیگ برادر او رازنی با جمعی میان ملچار پلنگتوش و ملچار کاشغری ،سلطان ملچار قباد میر آخور و یادگار بکریت میان ملچار پلنگتوش اتالیق و ملچار باقی دیوان بیگی ملچار شادی بیگ پروانچی حاکم ده نو با مردم امام قلی خان میان ملچار عبدالعزیز و ملچار محمد باقی بی قلماق." (۱۵۵)
بدین ترتیب نذر محمد خان والی بلخ قوای خود را به دسته ها تقسیم نموده از چهار سمت بر قلعه کابل هجوم آوردند تا اینکه کنار خندق رسیدند. از داخل قلعه میر موسی مشهور به میرگل از قلعه برآمده و بر ملچار باقی بی قلماق حمله کرد و برای شرح واقعه باز به پادشاه نامه مراجعه میکنیم :
"... چون ملچارها به خندق رسید و دمدمها برافراختند میر موسی مشهور به میر گل از تابینان خواجه ابوالحسن با گروه پیکار پژوه احدیان از قلعه برآمده بر ملچار محمد باقی بی قلماق دوید و جمعی را بار گران سر از دوش بلا آغوش برگرفته بسبک باری بادیه پیمای عدم گردانید و سرکوب شان بخاک برابر ساخت و با دوازده ناموس پرست به گلگونه زخم رخسار روزگار خود بیاراست و سر و سلاح مخالفان نزد اهل قلعه آورده تعنیت فیروزی گفت و تا سه ماه که لشکر خصم دایره محاصره تنگ داشت از هر دو جانب کشش و کوشش را روز بازار گرم بود."
"بدین منوال مدت سه ماه قلعه کابل در محاصره ماند و چون خبر به شاه جهان رسید بتاریخ ۱۵ ذیقعده مهابت خان خانخانان سپه سالار را در رئس ۲۰ هزار سوار بطرف کابل فرستاد در میان امرای معیتی او از هندو و مسلمان شامل بود مانند راورتن و راجه جی سنگه و راوسور و معتقد خان که واقعه نویسی سپاه بدو مفوض بود و سردار خان و شهباز خان افغان و سید هزبر خان و نظر بهادر خویشکی و سید عالم باره و راجه روز افزون و غیره قبل از اینکه مهابت خان حرکت کند صو به دار کابل لشکر خان که در این فرصت در لاهور بود و در اثنای راه خبر آمدن نذر محمد خان را شنیده بود خویش را به سرعت به پشاور رسانیده و پسر خود سزاوار خان و ظفر خان را پیشتر فرستاد و خود از عقب به شتاب روانه شده از چارباغ جلال آباد و نمله و گندمک به سر عت گذشته برای اینکه زودتر بکابل واصل شده بتواند از راه انچرک که غیر متعارف بود خویش را به ۱۲ کروهی کابل به باریک آب رسانید و بدون اینکه منتظر مهابت خان سپه سالار و قوای معیتی وی شود بنای پیش روی را به طرف کابل گذاشت. نذر محمد خان هم محاصره قلعه را گذاشته تا بگرامی پیش آمد ولی کاری پیش برده نتوانسته روز جمعه نهم شهر محرم الحرام سنه ۱۰۳۸ عقب نشست و بدون اینکه به کابل معطل شود به سرعت تمام به چهار روز خویش را به بلخ رسانید. لشکر خان روز جمعه شانزدهم محرم ۱۰۳۸ داخل کابل شد و طالب کلیم ماده تاریخ این پیروزی را (لشکر فتح) یافت چون خبر این فتح سهرند به مهابت خان رسید بیشتر ادامه سفر را ضرورت ندیده و خبر فتح کابل را به شاه جهان اطلاع داد و خود به اکبرآباد برگشت چون در ضمن سه ماه محاصره نذر محمد خان اهالی کابل مضیقه کشیده بودند شاه جهان امر داد تا مبلغ یک لک روپیه به صواب دید قاضی زاهد، قاضی کابل به ستم رسیدگان شهر تقسیم شود.