32

مقدمه های شاهنامه

از کتاب: کشف شاهنامه قبل از دورۀ مغل

برای شاهنامۀ فردوسی تاکنون چهار مقدمۀ قدیم و جدید سراغ داریم که مقدمه کهن آن بنام مقدمۀ شاهنامۀ ابو منصوری معروف و از قدیمترین آثار بازماندۀ نثر دریست که در سنه ٣٤٦ ق ۹۵۷ بقلم ابو منصور محمد بن عبدالله المعمری وزیر ابو منصور عبدالرزاق حکمران خراسان، بر شاهنامۀ منثوری نوشته شده و وی به امر این حکمران از خداینامه های قدیم و روایات دهقانان و فرزانهگان و جهان دیده گان مانند ماخ از هری و یزد و یزدان داذ پسر شاپور از سیستان و ماهوی خورشید پسر بهرام از نشابور و شاذان پسر برزین از طوس فراهم آورده بود و این مقدمه با مقدمه و مقابله و حواشی مرحوم علامه محمد قزوینی در جلد دوم بیست مقاله  (ص ۲۴ - ٥٦) در تهران ۱۳۱۳ ش طبع شده است.

دوم : این مقدمه در آغاز نسخۀ لندن که ذکر آن گذشت آمده، و مصدر برخی داستان های نادرست و بی بنیاد دست و سهوهای صريح تاریخی و الحاقی دارد که در نسخۀ کتابخانۀ سلطانیه مصر مخطوطه ٧٩٦ ق هم ضبط است اشعار مجعولی را بنام هجونامه سلطان محمود در آن بسط داده اند و محمد قزوینی آنرا مقدمۀ اوسط نامیده است که مأخذ برخی از مقدمات مابعد و داستان های مجعول آن همین مقدمه بوده است و از نسخۀ قاهره پدید می آید که در اواخر قرن هشتم مروج بوده.

سوم: مقدمه است که بین مقدمه  دوم و چهارم بایسنقری نوشته شده و در آغاز برخی از شاهنامه ها که در قرن هشتم نوشته اند دیده میشود و تکرار همان مطالب مقدمۀ اول و دوم است بعبارات تازه تر با برخی از اشعار سست، و اضافۀ مطالب نادرست و بیسند که آغاز آن چنین است: "سپاس و آفرین خدایی را که این جهان و آن جهان آفرید ..." و قراریکه دیده میشود اندک تفاوتی با مقدمه دوم دارد و در بسا موارد عیناً از عبارات مقدمه اول و دوم مأخوذ است. 

چهارم: مقدمه شاهنامه معروف بایسنقریست، که بامر شاهزادۀ هنرمند و با ذوق غیاث الدین بایسنقر ميرزا بن شاهرخ بن تيمور بر شاهنامه ییکه در سنه ۸۲۹ ق از چند نسخه خطی گردآورده شده نوشته اند که باین بیت آغاز می شود:


افتتاح سخن آن به که کند اهل کمال      بثنای ملک الملک خدای متعال


این نسخه بزعم فراهم آوران آن مصحح و مکمل بوده، در حالیکه در آن بسا ابیات آواره و سست بی مایه از مخطوطات متعدد راه یافته و در یک جلد نفیس تا سال ۸۳۳ ق ۱۴۲۹ م به خط جعفر بایسنقری ماهرترین خطاطان دربار هرات با ۲۲ مجلس مصوّر و جلد ممتاز طلاپوش از بیرون و معرق از درون و اوراق سرلوحه و ترنج دار مرصع و جداول مذهب در کمال آرایش و پیرایش نوشته شد، که باعتراف هنر شناسان جهان، بهترین و ارزشمند ترین کتب مصور جهان و نمونه اکمل و مرصع هنر هرات شمرده میشود و در سنه ۱۳۵۰ ش با تمام مزایاء و خصایص هنری آن چاپ شده است (درین مقاله به علامت (با) اشاره می شود).

از مطالعۀ مقدمه و متن نسخه بایسنقری پدید می آید که تا اواسط قرن نهم هجری هم خصایص املای قدیم حروف خاص فارسی باقی بود مثلاً گ بشکل ک عربی مانند کردانند ( ص ۹) کرفت (ص ۱۰) و چ به یک نقطه مانند جون جند ( ص ۹ - ۱۰) جنانجه ( ص ۱۱) در حالیکه همین حروف فارسی را در کلمات پسندیده (ص ۹) و چرخ (ص ۱۱) و پاستان نامه (ص ۹) و چنین (ص ۱۷) و پروردگار (ص ۱۰) و غیره به سه نقطه هم می بینیم و ازین بر می آید که کاتب خود را بتوحید املای این کلمات مکلف نمیدانسته و یا اینکه تنقیط آن در زمانۀ بعد از طرف خوانندهگان واپسین صورت گرفته است. علاوه برین این نکته هم واضح میگردد که گردآورنده گان به تکمیل آن از نُسخ خطی متعدد که در دسترس شاهزاده مقتدری بود کوشیده و میخواسته اند.


بر عدد ابیات نسخۀ خویش بیفزایند ولو اکثر ابیات آن مجعول و سست و از گفتار خود فردوسی نباشد. و هم نویسنده مقدمه بر روایات مقدمه های قبلی، اگر چه برخی مطالب آن سست و بی سند و با وقایع تاریخ متضاد باشد، اتکار کرده و بدون تمییزغث از سمین و سره از ناسره نوشته است که اعتبار تاریخی و ثقت مقدمه و ذوالمقدمه را از نظر انتقادی از بین می برد. سهوهای فاحشی که درین مقدمه دیده میشود به برخی از آن اشارت میرود .

۱. در شرح حال حکیم فردوسی گوید که وی در آن ایام شنیده بود که دقیقی بنظم شاهنامه مشغول بوده و بر دست غلامی کشته شد... در آنوقت والی طوس ابو منصور اشميكنن (؟) بود و فردوسی باشارت و نوازش او بنظم شاهنامه مشغول کشت، عن قضاء الله اسیکن (؟) را وفات رسید و فردوسی درباره نام و رحلتش گوید :

یکی نامور بود ما فرو نام            بگیتی رسیده زنیکی بکام ....

جو آن نامور کم شد از انجمن       جو در باغ سروسهی از جمن نه

نه زو زنده بینم نه مرده نشان             زدست ستمکاره مردم کشان

(ص ۲۸ داستان دوست مهربان)


این داستان از بُن متزلزلست، زیرا ما فرو در نسخه های دیگر بنظر نمی آید و در طبع ژول موهل (پاریس ۱۸۳۸ - ۱۸۷۸ م) زیر عنوان اندر ستایش ابو منصور بن محمد ( ج ۱ ص ۱۱) بیت اول و نام مافرو نیست و در چاپ انتقادی گونه مسکو ١٩٦٠ م نیز جای نگرفته (ج ۱ ص ۲۴) و ما نمیدانم که این بیت در نسخه (با) از کجا آمده؟


 و نام ما فرو را کی ساخته و بافته است؟ درین مقدمه کنیت ابو منصور و نام اشمیکنن (؟) والى طوس بدو املا آمده و عموماً ابو منصور محمد بن عبد الرزاق والی خراسان را مراد گرفته اند که در سنه ۳۴۹ ق به سپه سالاری خراسان رسید، ولی چون میان آغاز شاهنامه حدود ۳۷۰ ق) و مرگ ابو منصور محمد ۳۵۰ ق بیست سال فاصله است، بنابرین این تشخیص باطل است ۱۸ و نامیکه با ملای مشوش باکنیت ابو منصور در (با) ضبط شده باید تصحیفی از نام آسیختگین باشد که بالقاب حاجب غازی عصر سلطان محمود سالار خراسان بود (حدود ۴۰۸ ق) ولی او بتصريح بیهقی در ۴۲۲ ق در حصار گردیز محبوس و در شوال ۴۲۵ ق در آنجا مرد. بنابرین حالش با بیت (چو آن نامور...) در عصر محمود مطابقت ندارد و خلط نویسنده مقدمه (با) خواهد بود.

 اگر این ابو منصور را همان نویسنده مقدمۀ قديم المعمری بشماریم آیا او تا آغاز نظم شاهنامه (حدود ۳۷۰ ق) زنده و بر منصب خود در خراسان باقی مانده باشد؟ در حالیکه بادارش در ۳۵۰ ق مسموم و مقتول گشته است!

۲. درین مقدمه سهوهای تاریخی فراوان است مثلاً همین ابو منصور محمد عبدالرزاق حکمران خراسان (حدود ۳۴۶ ق) را معتمد الملک یعقوب لیث صفاری (٢٦١- ٢٦٥ ق) دانستن (ص ۱۰ مقدمه) و "عنصری و رودکی باتفاق یکدیگر مکتوبی مطول بفردوسی" نوشتن (ص ۱۲) در حالیکه رودکی در سنه ۳۲۹ ق از جهان رفته بود، یا بجای خواجه احمد بن حسن وزیر سلطان محمود خود حسن میمندی را وزیر سلطان و ناصبی و بدخواه فردوسی دانستن (ص ۱۵ ) در حالیکه حسن میمندی در ایام وزارت سبکتگین بر بست بسعایت دشمنان کشته شده بود ، 


و از همین قبیل اشتباهاتست که شاعر معروف ابن يمين فريومدی را الغزنوينی (؟) نوشته (ص ۱۷) و نظم قصۀ يوسف و زلیخا از طرف فردوسی در بغداد (؟) (ص ۲۱) و کشتن سلطان محمود میمندی را بجرم بدخواهی با فردوسی (ص ۲۰) و بردن فردوسی شاهنامه را پیش والی قهستان ناصرالدین محتشم (؟) (ص ۱۹) در حالیکه بانی باطنیان الموت حسن بن صباح (۴۸۳ - ۵۱۸ ق) سالها بعد از فردوسی بنیاد حکومت را نهاد و لقب محتسم در حدود ٦٠٠ ق در بقایای این حکمران رواج یافته بود و ناصر الدین محتسم قهستان در سنه ۶۵۵ ق به هولاكو مطیع شد همین مقدمه گوید که فردوسی در وثاق ابوبکر وراق (؟) (ص ۱۲) بود که بموجب چهار مقاله عروضی و "بهری" بدكان اسماعیل و راق پدر ازرقی فرود آمد (ص ۷۰) صحیح و ابوبکر زین الدین نام خود ازرقی است، که در حدود ۴۶۵ ق وفات یافته و بنابرین در عصر فردوسی باید کودکی باشد. 

همچنین ماهک که بموجب مقدمه (ف) شخص بازیگر و از ندمای خاص سلطان بود ( ص ۱۲ الف) در مقدمه (با) ما نیک و مکرراً بدون نقاط نوشته و اصل نام را مسخ کرده اند (ص ۱۲).