32

الأول منهم قره خطا [ی]

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل طبقه ۲۳ ، بخش خروج مغل
01 January 1280

 ثقات چنین روایت کرده اند: (که اول ) خروج ترك آن بود،که قبایل قره خطاءازبلاد چین ود یارمشرق، بحدود قيالق (۵) وبلاساغون (۶) بیرون آمدند،وازپادشاه طمغاج برگشتند، وسرحدهای اسلام را منزل وچراخورکردند.و[ از] ملوك افراسیابی،که پادشاهان(۷) مسلمان بودند،وازآل افراسیاب،منقاد سلجوقيان ازنسب (۸) ايلك ماضی رحمهم الله (تعالی) آن صحاری وچراخور( را) بدادن واجبات مراعی قبول کردند،ومد تھا چون اندك بود ند، بی فساد وفتنه آرام می گرفتند، (و) چون عهدا من و فراغت ایشان امتداد پذیرفت،

(۱) مط ومب: که حادثه ببارگاه (۲) اصل: دفع (۳) مط ومب: فازی (۴) مط ومب: فرموده است (۵) اصل:قبا لق، ومب فنا نق، ولی ما بحواله يك نسخه خطی قبالق هم بطور نسخه بدل می آورد ، راورتی گوید که: صحیح آن نیا لق مط یا قباليق است به پای منقوط ثانی، که صورت اصلی آن هم باید قبا ليع با شد،چون( ب وی ) دربن کلمه بيه نقطه ازیکدیگر امتیازمی یابد،بنابران ازطرف نساخ تصحيف، وبه بای به نقطه نوشته شده است، روبروکریس این شهررا بنام کویلك KOYLOR ضبط کرده و گوبده که شهربزرگ تجارتی است، وسه معید معروف دارد که دروازه های آن همواره بطرف جنوب بازوکشاده می باشد.(۶) اصل: بلاسامون که در بعضی نسخ خطی اور تی بلاد ساغون هم نوشته شده ، ولی طوریکه گذ شت بلاساغون شهربزرگی بود، درثغورترك اندرماورای نهرسيحون نزد يك کاشغر(مراصدالا طلاع ، ص ۸۰) (۷) مب: پا دشاه (۸) مط و مب: پشت،





خروج مغل                                                   طبقه۲۳                                                          (۹۵)

وتوالد و تناسل (ایشان ) کثرت يافت، تمرد آغاز نهادند، مدت ملك سنجر[ی] بآخرنزديك شده بود،عصيان ظاهرکردند، سلطان بازآمد،ومیان آن جماعت كفار،وسلطان سنجر،مصاف شد،وانهزام بر لشکراسلام افتاد، وترکان خاتون که حرم سلطان بود اسیر شد.

چون سلطان مراجعت کرد، ایشان صلح طلب کردند(۱) و ترکان خاتون را باز فرستادند، وامان یافتند،(۲) (چون) فتنه غزختلان (۳) ظهورپذیرفت،وملك سنجررا زوال آمد،(۴) چنانچه تحریرافتاده است (۵) قره خطا قوت تمام گرفت (۶) و ملك ترکستان باستمداد ایشان، یکدیگر رام فهورمی کردند و اموال و تحف و هدایا ، برامیدی مدد برایشان (۷) می فرستادند،و درقمع وازعاج يك ديگر (۸) می کوشیدند، تا چنان شد: که قره خطاء [بر] جمله فرمانده گشتند، و قریب هشتاد واند سال مدت استيلابداشتند(۹) واول که ایشان (۱۰) فرمانده گشتند، بزرگترایشان متعاقب یکدیگرچند کم بودند. وآنچه بدهدما نزديك بودند (۱۱) (و) از راوان استماع كرده شده است، ایم اورنکم،واربز(۱۲) و توما(۱۳) و تاینگو (۱۴) بودند،وپادشاه

(۱) مط ومب: نمودند(۲) مط ومب: گرفتند، (۳) مط و مب: فتنة غزآن راورتی ما نند اصل (۴) مط و مب: سنجر بزوال آمد (۵) مط: بتعثر پرپیوسته است (۶) مط و مب: گر فتند (۷) اصل: بربشان (۸) مط ومب: هم دیگر(۹) مط ومب: مدت استیلای ایشان داشت (۱۰) اصل: واول ایشان که فرمانده (۱۱) مط و مب: بوش (۱۲) کن ادراصل وراورتی، مط و مب: ار بر، ولی درنسخ خطی مأخذ مط: اريز، اریر،اربنه هم نوشته شده ، (۱۳) در مط ومب وراورتی: توما، در اصل: تومان،که دریکی از نسخ مط هم تومان آمده (۱۴) این نام را برخلاف اصول و مط ومب که تا نیکو است راوری در اینجا و چند سطرپیشتر( با نیکو) نوشته و نسخه بدل هم ندارد ، طور که درشرح حال سلطان سنجر در طبقه ۱۲ گذشت ، راورتی این نام را ( تا نیکو) ضبط کرده، اگرچه درهمان مورد نسخة أصل من (با نیکو) نوشته ولی با ستناد کتب معتبر درهمانجا به( تا بنکو) تصحیح شده بود، درینجا دردوموقع راورتی درمتن کتاب ( با نیکو) نوشته وازین پدید می آید که در نسخ راورتی هم درمبحث حیات سلطان سنجر ( طبقه ۱۲ ) تا نیکو بود، بتای قرشت و در پنجا با نیکو است، به بای ابجد ، ولی راورتی در پی تحقیق آن نیفتاده، وبدوصورت درمواقع مختلف کتاب ضبط کرده است، اما من باعتباراکثریت ( تابنکو) را برگزیدم ، که اصح آن تپنگو و تابنگواست ( ر: ۵۴)





(۹۶)                                                              طبقه۲۳                                              خروج مغل

ایشان زنی بود.

ودرین آخرکار، بعد از آن زن، مردی بود گورخان [ نام]، واوراخان خانان گفتندی، بعضی چنین روایت کردند، که او در سرمسلمان شده بود والله اعلم با احتیقه،اما با تفاق اول ایشان فرماندهان (۱) عادل بودند، (و) بانصاف و جلادت [آراسته و مسلمانان (۲) را تعظيم بسیار کردندی ، وعلما را حرمت داشتندی (۳) و برهیچ آفريده ظلم و تعدی.جایز نشمردندی، و چندکرت لشك های ایشان ازآب جیحون[عبرهکرده بود، واطراف خراسان تاخته، وبلاد خراسان بالا ازآب جیحون ] وحدود بلخ و ترمذ وآمووطالقان و گرزیان(۴) غرستان (۵) تا سرحد غوری نهب کرده بودند،وجمله ماوراء النهروفرغانه وخوارزم،و بعضی ازخراسان،همه اموال بدیشان می فرستا دند، وازین مواضع چند کرت مسلمانان را اسیربرده بودند، جزسلاطین غوروبامیان که ایشان را منقاد نه بوهند (۶) با قی جمله ملوك سرحدها، منقاد آن جماعت گشته بودند، ويك دو کرت لشکرپادشاهان غور، که پهلوانان آن لشکر سپهسالار (آن) خرجم (۷) و محمد خرنك (۸) علیهما الرحمه (۹) بودند لشکرخطارا منهزم گردانیده بودند، وسپه سالارخرجم (۱۱) دران مصاف شهادت یافته (۱۰) وآخرين لشکر(ايشان) که از آب جیحون عبره کرد،[و] بطرف خراسان بگذ شت ، این (۱۱) بود، که با سلطان غازی معزالدين محمد سام طاب مرقدة مصاف کردند،وچون عهد سلطان غازی محمد سام منقرض شد،(۱۲) سلطان محمد خوارزم شاه،

(۱) مب: فرمان روا یان (۲) مط: و مسلمان را (۳) مب: بداشتندی (۴) مط ومب: کزروان بتقديم زای دوز بررای قرشت، راورنی: کرزوان، ولی چنانکه گذشت قرار ضبط حدود العالم كرزوان بتقد بم رای فر شت صحیح است، که راورتی معرب آنرا (جرزوان) هم می نویسد، اکنون هم به همین نام (گرزیوان) معروف و چندمیل بطرفي جنوب شرقی میمن کنونی و یهود يه تاریخی واقع است(۵) كذا في الأصل، مط ومب ور اورتی: غرجستان (ر: ۲۹ ) (۶) مط ومب: نبوده اند (۷) دراصل، جرجم، مط ومب حرم، که در نسخ ماخذ مط حرجم هم آمده راورتی این نام را خرجم يا خرچم می نویسد، واختلا ف نسخ را هم شرح نمی دهد، و پیدا می آید که درنسخ وی چنین بوده و از اسمای مصدر به خراست (رك : ۳۹) (۸) کذا دراصل وراورتی، درمتن مط ومب مرذك ،که دریکی ازنسخ مأخذ مط خرنك هم آمده. (۹) اصل: عليه الرحمة، (۱۰) مط ومب: يافت.(۱۱) مط ومب آن (۱۲) مط و مب: منقضی شد.



خروج مغل                                                             طبقه۲۳                                                  (۹۷)

برممالك ترکتان استيلا يافت تاینگوطرازبا اومعاف کردو(۱) وگرفتارشد،وبردست سلطان محمد خوارزم شاه اسلام آورد.

ثقات چنین روایت کرده اند:که تا ينكوطرازچهل وپنج مصاف فيروزداشت (۲) که هیچ کس او را نه شکسته بود،وسلطا ن کرت سیوم بربنگاه خطا[به] زد،وجمله را برگرفت (۳) وکشاوخان سنقرتتاربامرورخان مصافی کرد وگورخان را بگرفت، ودولت خطائیان برگذشت (۴) و [به] آخرشد[والدایم هوا لله]