لذت فقر
از کتاب: مجموعهٔ اشعار استاد خلیلی
لذت فقر از حریم شاه نتوان یافتن
یوسف دل دربین این چاه نتوان یافتن
صرف شد عمر گرانمایه به میل این و آن
یک نفس در زندگی دلخواه نتوان یافتن
هر یکی مارا براهی برد و منزل دور ماند
جاده چون بسیار گردد راه نتوان یافتن
چشم برهم نه که در غفلت بود آسودگی
خواب راحت بادل آگاه نتوان یافتن
عمر آخر گشت و شام تیره ی ماطی نشد
یک سحر در این شب کوتا نتوان یافتن
سوختن در عشق تو خوشتر بود از لطف غیر
گرمی خورشید از صدماه نتوان یافتن
جده ۱۳۴۶