تسخیر نندنه (ناردین)
سلطان از جانب هندوستان نگران بود و از تریلو جیپال اندیشه داشت که مبادا به همدستی سایر هندوان نیروئی تشکیل دهد و نفوذ سلطان را در آن دیار در هم شکند بدین جهت سلطان در اواخر برگریزان (٤٠٤) از حضرت غزنه رهسپار هندوستان گردید اما در راه برف زیاد بارید و سلطان مراجعت کرد در بهار ٤٠٥ دوباره لشکر کشی نمود و سراپرده جانب نندنه برافراشت، نندنه بر پوزۀ شمالی کوهای نمک واقع است و براه دو آب گنک حاکم می باشد.
تریلو جیپال از حمله سلطان غزنه آگاه شد پسرش بهیمپال را به دفاع برگماشت این بهیمپال شهزاده شجاع و دلاور بود و از کمال دلاوری مردم او را پندر مینامیدند لین بی باک ومتهور تریلوجیپال جانب کشمیر شتافت تا از سنگرامه راجای کشمیر استعانت کند ، شهزاده متهورهندوستان در پیرامون قلعه صف کشید و آنرا به فیلان جنگی نیر و بخشید سلطان حمله های شدید نمود امیر نصر را در میمنه وار سلطان جانب را در میسره و ابو عبدالله طائی را در مقدمه والتو نتاش را در عقب برسد و جنگ بزرگ در گرفت عتبی این جنگ را یکی از بزرگترین جنگهای هند می شمارد .
بعد از سه روز حملات پی در پی قلعه کشوده شد ولی با وصف این نیروهای هنود از عقب در رسید و بهیمپال جنگ را دوام داد و تمام فیلان خود را در میدان حاضر نمود ولی از شهامت سپاه غزنه و تیرباران شدیدی که نموده صف فیلان را در هم شکستند.
بهیمپال حصاری و متواری گردید و سلطان بعنف آنرا کشود و شهزاده هند بلاشرط تسلیم شد ابو عبدالله طائی درین جنگ زخم های منکر برداشت وسلطان به توسط غلام های خاص خویش از وی حمایت کرد و او نیز تا پایان جنگ مردانه مقاومت کرد و ازین جنگ غنایم فراوان نصیب لشکر سلطان شد عتبی میگوید: سنگی از بتخانه آنجا بدست آمد که از کتیبۀ آن معلوم می شد که چهل هزار سال از کتابت آن گذشته این قضیه موجب استهزای سلطان واقع گردید زیرا وی بر آن بود که عمر جهان از هفت هزار سال بیشتر نمیباشد بعد ازان سلطان جانب درۀ کشمیر (متن خوانده نشد) نمود تا تریلو جیپال را که بگرد آوری لشکر مشغول بود بر سر جایش (متن خوانده نشد) یکی از دره ها که بر سر راه کشمیر بود باوی متصادف شد (متن خوانده نشد) جیپال و قوایش مغلوب گردید و تروجیپال شکست فاحشی نموده از میدان گریخت. این فتح رعبی عظیم در دلها افگند و در کران تا کران هندوستان رسید سلطان قلعه نندنه را بر سارزع یکی از افسران خود سپرد و خود بسلامتی و فیروزی بغزنه باز گشت.