118

زندگینامه افسر رهبین شاعر معاصر افغانستان

از کتاب: شناسنامه شاعران معاصر افغانستان ، فصل اول ، بخش الف ، غزل
24 December 2022

افسر رهبین

محمد افسررهبین شاعر خوش کلام  و مستعد درسال 1337 هجری خورشیدی در روستای شاکا،ازتوابع بگرام ولایت پروان (در 50 کیلومتری شمال کابل) چشم به جهان گشود. پدرش محمد اصغر از میرزاهای نام آشنای آن روزگار در شمال کابل بود و مادرش فرزند یکتن از تحصیل داران آن زمان بود.رهبین خواندن و نبشتن و خوشنویسی را از پدر آموخت.

رهبین از کودکی به شعر دلبستگی داشت و  به کمک پدرش درین ره بیشتر آشنا شد؛به گفته خودش:« من شاعر به جهان آمدم و شعر همزاد من است. از آن رو پیوند من با شعر پیوند ذاتی و طبیعی بوده است.»

افسر رهبین نوجوان بود که به سرایش دوبیتی آغاز کرد و نخستین غزل اش در دوران دانشگاه به سال 1356 هجری خورشیدی در یکی از مجله های آن روزگار(ژوندون) چاپ گردید. «درخط فاصله ها» نخستین دفتر شعری افسر رهبین است که در سال 1367خ. از سوی انجمن نویسندگان افغانستان چاپ و منتشر گردید. پس از آن:خط مشی، ترانه های شبانگاهی، من و مادرم، هزارنای، بیست سوگسرود برای موج زدگان سونامی آسیا(پارسی و انگلیسی)علم گنج،زخم(مجموعه ی شعر اردو)، باغ دلتنگی، کنگینه(مجموعه ی غزل)، و همین گونه پژوهش ادبی «رند شیراز و طوطیِ هند» را منتشر نمود.

«غریب نواز»نخستین اثری بود که از اردو به فارسی ترجمه کرد و پس از آن هفت اثر دیگر؛ شاعران فارسی سرا درهند، غبار خاطر، کلیات اقبال لاهوری( بال جبرئیل، ضرب کلیم، بانگ درا، ارمغان حجاز، به گونۀ منظوم) و یادگار غالب را که به این تازگی از سوی انتشارات امیری در کابل، چاپ و نشر گردیده است. 

ایشان در چندین مشاعره ی بین المللی شعر اردو، درحضور شاعران سرشناس و نام آشنای هند و پاکستان(احمدفراز،ندافاضلی،جاوید اختر،منور رعنا...) شعر خوانده و چندین همایش را مدیریت نمود و در ده ها همایش جهانی شعر و ادبیات شرکت کرده است. افسر رهبین را می توان یکی از استادان شعرامروز افغانستان نامید که روش‌های تکنیکی،ترفندهای زیبایی شناسانه‌‌ی هنری و ادبی،ابداعات ادبی و تنوّع موضوعات را مورد ارزش‌یابی قرار داده و با بهره‌ گیری از شعر و ادبیات کلاسیک فارسی،دردها و نیازهای جامعه امروز ما را به تصویر کشیده است. چند گزینه ی شعر، شماری پژوهش و ترجمه نیز آماده و زیر دست دارد.

 

(24شناسنامۀ شاعران معاصر افغانستان

 

نمونه ی کلام:

«شکرِ خدا»

از تاقِ دل فتاد خیالی که داشتیم

آسان شکست جامِ هلالی که داشتیم

رفتی و بی معانقه شد خانقاهِ عشق

یک باره ریخت آن پر و بالی که داشتیم

یک لحظه سر نهادن و آن هم به پای تو

ممکن نگشت فکر محالی که داشتیم

در پیچ و تابِ گردشِ این چرخ باژگون

پاسخ نیافت هیچ سؤالی که داشتیم

مثلِ انار با دل خونین شکفته ایم 

ما را رها نکرد ملالی که داشتیم

آگه ز خود نه ایم ز بس با تو بوده ایم

در بی خودی گذشت مجالی که داشتیم

شکرِ خدا به رَوغنِ تزویر تر نشد

یک گِرده نانِ خشک و حلالی که داشتیم

تا بوده در قلمروِ عشقت قلندر ایم

پاینده است، جاه و جلالی که داشتیم

______________________________________

منبع شعر: صفحه ی فیسبوک افسر رهبین آدرس فیسبوک:

Rahbeen Meerza