الرابع شیرویه
بن پرویز. بعد از پدر به تخت نشست، و مادر او دختر ملک روم بود مریم نام . چون پدر را بکشت، محبوسان را خلاص داد، سی هزار مرد که در حبس پرویز بودند همه را آزاد کرد، و زنان پدر را شوهر داد. بروایت دیگر شانزده برادر بروایت دیگر هژده برادر را با پدر بکشت، و با خلق داد و عدل کرد . اما نظام از کار ملک عجم برفت، و فتور باطراف آن راه یافت و در عهد او قحط افتاد، که از ده تن نه تن در ان قحط هلاک شدند . از پرویز دو دختر ماند : یکی پوران دخت ( ۳ ) یکی آزر میدخت ( ۴ ). هر دو برادر را ملامت کردند که از حرص پدر و برادران را بکشتی، نفرین کردند او را. در کتاب چنین دیده شد، که چون پدر را بکشت به زن پدر شیرین نام طمع کرد، او را بخود خواند . شیرین جواب داد: که ما را بعد از پدر تو بهتر از تو نخواهد بود، اما یک هفته صبر کن ، تا در وفاء پدر تو تعزیعت بدارم، تا خلق مرا به بیوفائی سر زنش نکنند . شیرویه شیرین را مهلت داد شیرین یک هفته بر سر خاک پرویز رفت و هرچه از مال و نعمت داشت
______________________________________________________________________
(۱)اصل: خذافه ، بقرار الاصابه ( ۴ : ۵۵ ) عبدالله بن خذافه بن قیس بن عدی بن سعد بن سهم القرشی السهمی
(۲)صل: شرویه . ( ۳ ) اصل و پ : تو راندخت. طبری ( ۲ : ۱۶۶ ) و مروج مسعودی ( ۱ : ۱۷۵ ) : بوران
(۴)اصل و پ : آرزو مندخت ، جسهور : آزر می دخت
اکاسره طبقه(۵) (۱۶۹)
بخلق داد و بعد از هفت روز خود را بر سر تربت او هلاک کرد . و در کتاب معتبر چنین یافته شد: که چون از ملک شیرویه هشت ماه بر آمد، خزاین و دفاین عرض میداد، آوندی ( ۱ ) یافت سر به مهر خاتم پرویز، بر سر آن نبشته که داروی باه ! شیرویه در کار زنان حرص تمام داشت ، آن مهر برداشت داروئیکه در ان آوند بود یک انگشت در دهان نهاد، آن دارو خورد، به زهر معجون بود از ان هلاک شد، و ملک به آخر آمد. و این حدیث دلیل است، بر کمال شهامت پرویز که بعد از وفات خود به هشت ( ۲ ) ماه کشنده خود را بزهرهلاک کرد، و شیرویه بشرمی پدر کشتن و برادران هلاک کردن، هیچ برخورداری از ملک ندید و چنین روایت میکنند : که بدان شومی حق تعالی نعمت خواب از وی بر گرفت و راحت غنودن از وی سلب کرد، تا هلاک شد.