سردار کهندل خان و حکومت قندهار

از کتاب: رجال و رویدادهای تاریخی

درمیان پسران سردار پاینده خان پنج نفر ایشان که از مادر غلزائی بودند و عبارت از پردل خان ، شیر دل خان ، کهندل خان مهردل خان ، رحمدلخان می باشند معمولا در میان سائر برادران بصفت سرداران قندهاری شهرت دارند و این صفت انتسابی محض از روی حوزۀ حکومتی که عبارت از قندهار وتوابع آن باشد به ایشان داده شده است.

وزیر فتح خان بعد ازینکه در اثر جدیت و صرف مساعی خود بار دوم سلطنت را برای شاه محمود سدوزائی گرفت و خود بحیث "اشرف الوزرا" و زیر شاه شد برادران خویش را روی صحنه اداری  مملکت آورد و بار اول کهندل خان در قندهار، و رحمدل خان در بلوچستان و شیر دل خان در غزنی بصورت حاکم حکمران تعین و مقرر گردید حینیکه واقعه دلخراش کور ساختن و زیر فتح خان بدست شهزاده کامران در هرات بوقوع پیوست سردار شیر دل خان و سردار کهندل خان ازان شهر خویش را به ناد على نزد "لویه ادى" مادر خود رسانیدند و بعد ازینکه شاه محمود و کامران در مقابل سردار دوست محمد خان در قلعه قاضی شکست خوردند پسران لویه ادی به قندهار حمله آورده و آن شهر را از دست گل محمدخان پوپل زائی حکمران شاه محمود تصاحب نمودند و ازین تاریخ به بعد موقعیت و نفوذ خویش را در قندهار استوار ساختند.

بشرحیکه در مقاله های منتشره این اثر تحت عناوین مختلف نوشته شده است بعد از فرار شاه محمود سدوزائی به هرات و تشکیل حکومت دیگر در انجا با اینکه اکثر حصص دیگر افغانستان بدست بارکزائرها افتاد فوراً به تشکیل کدام حکومت متمرکز بارکزائی در کدام نقطه نه پرداختند بلکه از ۱۸۱۸ تا 1843 که سرداران کابل و در نتیجه امارت و پادشاهی افغانستان برای سردار دوست محمدخان مسلم شد در ضمن مظاهرات رقابت آمیز سردار محمد عظیم خان و سردار دوست محمد خان و بخصوص بعد از وفات سردار اول الذکر یک سلسله واقعاتی در کابل رخ داد که بلا استثنا سرداران قندهاری و پشاوری همه را متوجه کابل ساخت و پیش آمدها تا یک اندازه زیاد و موجب تولید کدورت ها گردید و نزدیک بود که حوادث وخیم تر تولید شود ولی در اثر عقد دو میثاق که بین سالهای ۱۲۳۸ و ١٢٤۲ هجری قمری در کابل بمیان آمد و اولی آن به اسم میثاق شیر دل خان معروف است خاکهای افغانستان در جنوب هندوکش بین برادران تقسیم شد و فرار آن قندهار و توابع آن به سردار شیر دل خان و پردل خان و کهندل خان و مهردل خان سپرده و حکومت سند به پنجمین برادران یعنی رحمدل خان مفوض گردید . به همین اساس پشاور به جمعی دیگر از برادران تعلق گرفت . و سردار دوست محمد خان به حکومت کهستان تعین گردید.

شیر دل خان بعد ازینکه از کابل به قندهار برگشت در اثر تمردی که سندی ها علیه رحمدل خان بعمل آورده بودند با قوانی عازم سند شد و حین مراجعت به قندهار در بیست و پنجم محرم سنه ١٢٤٢ هجری قمری در راه وفات نمود . در این ضمن چون سردار دوست محمد خان کابل را از دست سردار سلطان محمد خان گرفت سردار پردل خان واقعه را خلاف روح میثاق شیر دل خان تعبیر نموده بنای لشکر کشی را گذاشت قوای طرفین در حوالی سرچشمه مقر بهم مقابل شدند و شیوع مرض مدهش و باکه باعث قتل عده ئی از طرفین شد صلح جبری را میان آورد و به این طریق سردار دوست محمد خان به حکومت کابل و سردار پردل خان به حکومت قندهار قناعت کردند و به این نوع بار دیگر به نوع دیگر حق حکومت قندهار برای برادران قندهاری مسجل گردید و سردار پر دل خان تا پایان حیات ( ١٢٤٥) زمام حکومت قندهار را در دست داشت و ازین تاریخ به بعد که از جملۀ پنج نفر برادران سه نفر سردار کهندل خان ، سردار مهردلخان و سردار رحمدل خان باقی ماند سرداری و حکومت قندهار به سرار کهندل خان مفوض شد ونام برده به کمک برادران خود با وقفه هائی که در وسط تولید شد در حدود تقریباً ٢٥ سال باین وظیفه باقی ماند و اینک مختصر فعالیتهای او را در سال های بین ١٢٤٥ و ۱۲۷۱ در چوکات عمومی کشور مطالعه می کنیم ١٢٤٥ سالی است که شهزاده کامران بعد از وفات پدرش شاه محمود سدوزائی در هرات عنوان شاهی بر خود نهاد و دولت سدوزائی هرات با فعالیتهای وزیر یار محمدخان استوارتر گشت . در کابل تا سال ١٢٥٤ که آغاز امارت اول امیر دوست محمدخان میباشد رقابتهای برادران بارکزائی مبنی بر اشغال تخت سلطنت در جریان بود تا سال ۱۲55 که انگلیسها بنام شاه شجاع بنای تهاجم را بر افغانستان گذاشتند سردار کهندل خان در قندهار حکومت می کرد . واقعات در چوکال بزرگ تر عبارت از دلچسپی های کشورهای بزگ روسیه و انگلیس به امور افغانستان است . این همان موقعی است که کامران در هرات کهندل خان در قندهارو دوست محمدخان در کابل حکمفرمائی دارند . روسیه در حالیکه یکطرف قاجارها را علیه سدوزائی های هرات تحریک میکرد در صدد بر آمد که با قندهار و کابل هم ارتباط قایم کند چنانچه کپتان (ویکو ویچ) را به قندهار و کابل فرستاد و از واقعات مهمی که در دوره حکم فرمائی کهندل خان در قندهار صورت گرفت صورت معاهدۀ بود که با ایلچی روسیه با امضا رسید همین ایلچی به کابل هم آمد و بار اول ایلچی روسیه و انگلیس (ویکو ویچ) و (برنس) در کابل با هم مقابل شدند.

امیر دوست محمد خان دومقابل پشتی بانی انگلیس ها از سکها وتحریک ایشان به پیشروی در خاکهای افغانستان موضوع تمایل خویش را به روسیه انتزاری به انگلیس ها مدلل کرد ولی متاسفانه انگلیس ها عوض اینکه خود را به حقایق آشنا بسازند در لفافه بهانه جوئی ها در سایه نام شجاع به خاک افغانستان تهاجم نمودند : سردار کهندل خان بابرادرانش در مقابل متهاجمین مدافعه کرد ولی خیانت حاجی خان کاکری و تسلیم شدن او به شاه شجاع راه پیشرفت فرنگی را باز کرد و سردار کهندل خان که بعلت مخالفهای داخلی بصارف کابل و هرات رفته نمی توانست از وادی هیرمند و سیستان به دربار قاجاری پناهنده شد در دوره چهار سال اشغال مملکت بدست فرنگی ها ، قندهار و کابل وجلال آباد طبرا تابع شاه شجاع بود.

از ۲ نوامبر ١٨٤١ تا اواسط ١٨٤٢ که ملیون کابل و غزنی را آزاد ساختند و مجدداً نفوس انگلیس ها در مرکز کشور استقرار یافت قندهار بدست فرنگی ها بود و (راولنس) نماینده سیاسی فرنگی میخواست از قندهار نفوذ بیگانگان را بطرف کابل و هرات توسعه دهد بالا خره قوای انگلیس خاک افغانستان را تخلیه کرد و امیر دوست محمد خان مجدداً بر تخت کابل نشست (رمضان ١٢٥٨) جنرال "نات" ومیجر (راولنس) نمایندگان نظامی و سیاسی انگلیس پیش از تخلیه قندهار والحاق به بقیه قوای فرنگی بکابل بغرض خروج از راه ولایت مشرقى در صدد در آمدند که با آخرین چال سیاسی قندهار را از کابل و هرات مجزی نگه داشته و نفوذ خویش را در غیاب خود توسط فرزندان شاه شجاع متوفى ادامه دهند به این حساب اول شهزاده تیمور را به شاهی آنجا  بر گزیدند ولی او که اوضاع را بچشم می دید و به خاتمه سیادت سدوزائی متیقن شده بود از قبول این تکلیف استنکاف ورزید بعد به پسر دیگر شجاع شهزاده صفدر جنگ مراجعه نمودند و سردار محمد قلی خان یکی از پسران مرحوم فتیح خان را وزیر او ساختند ترکیب دو خاندان سدوزائی وبارکزائی بازار زوی نهفته ایشان را تامین نتوانست و چهار ماه نگذشته بود که سردار کهندل خان ازایران مراجعت کرد . وزیر شاه پوشالی سردار محمد قلی خان فوراً به عمش کهندل خان پیوست و بعد از کامیابی در جنگ (حوض سنگ سر) ۲۸ میلی غرب قندهار که در حقیقت آخرین شسکت عناصر انگلیس پرست بود سردار کهندل خان بار دیگر قندهار را گرفت و به حکمروانی در آنجا پرداخت.

در دوره دوم سلطنت امیر دوست محمد خان در کابل و حکمروائی مستقل سردار کهندل خان در قندهار در اثر دخالتهای سردار سلطان احمد خان میان طرفین مخالفت پیش شد و نزدیک بود که در حدود مقر جنگی هم واقع شود ولی مسایل بدون جنگ فیصله شد و در نتیجه امیر دوست محمد خان به کابل و سردار کهندل خان به حکومت قندهار اکتفا نمودند و اوضاع در حال بی اعتمادی متقابله دوام داشت تا اینکه در سال ۱۲۷۱ هجری قمری اول سردار مهردل خان (روز جمعه ۲۷ جمادی الثانی) و بعد ازو سردار کهندل خان (روز سه شنبه ۷ ذیحجه) از دارفانی رحلت نمودند و بعد در اثر بی اتفاقی های که بین سردار رحمدل خان و پسران سردار کهندل خان بر سر حکم فرمائی قندهار بو قوع پیوست و سران قوم مداخله امیر دوست محمد خان را استدعا نمودند قندهار از طرف سردار شیر علی خان پسر امیر دوست محمد خان اشغال شد و به این طریق سردارى و حکومت مستقل سرداران قندهاری و اولادۀ ایشان خاتمه یافت و قندهار بحیث یک ولایت افغانی جزء قلمر و سلطنت امیر دوست محمد خان گردید.