مقام حدود وتعریف آن
مقام کلمۀ عربی بوده ودر اصول دستوری اسم است ، هرگاه بیک جایگاه و منزل دلالت میکند ؛ به معنی حدود جغرافیائی مشخص است، یعنی گاهئیکه بیک مکان و عینیت قابل لمس اطلاق گردد اسم ذات است .
اگر مقام را حدیث کنند و از تفسیر آن در شرح یک حالت استفاده نمایند ، اسم معنی است ؛ اینبار مقام به مفهوم تناسب مورد استعمال قرار میگیرد ، تناسبیکه نمیتوان آنرا با اعداد بیان نمود ، بلکه وسعت ، فراخی وبلندی باطنی اشخاص و مفاهیم را بآن قیاس کنند.
مقام در موسیقی عینآ مفهوم همین متناسبات است ؛ زیرا مناسبت بند های موسیقی با یک حالت خاص روحی انسان را مقام گویند ؛ چون مقامی برای خوشی ومسرت ، مقامی برای بزم و سرور، مقامی برای سخاوت ودلاوری ، مقامی برای حزن وغم مقامی برای عدالت و انصاف ، و غیره وغیره .
آنگاهئیکه گذشتگان اصول موسیقی را مهار کردند ، یکی از خصوصیات موسیقی را چنین یافتند ، که در تحرک روحیۀ انسان نغمه های بخصوص در شرائط بخصوص نقش دارند ؛ درین مورد حکیم فارابی میگوید: « لحن یا یک ترکیب موسیقی در حقیقت زادۀ تخیل ماست ، واین تخیل در رابطه با آواز هائی است که ما قبلآ سرداده ایم ویا شنیده ایم . انسان وحیوان برای اظهار یک وضعیت یا شرایط خاص از درد رنج ویا خوشی ولذت ، آوازهای بیرون میدهند که هریک ازین آوازها ، نمایندگی از خصوصیات یاد شده میکند ؛ شنیدن این آوازها ، حتی دیگران را متوجه موقعیت حیوان ویا انسان اوازدهنده میکند . آوازهائیکه در جهت بیان یک حالت خوشی و لذت هستند ، نزد انسانها یادداشت میگردند ، که این خود نمایندگی از ذوق و شوق ویا ضرورت روانی انسان میکند ، همین ضرورت روانی شخص بیک زمینه تبدیل میگردد، برای تخیل وترکیب آوازها ، که مجموع همین تخیلات عبارتست از الحان یا ترکیب های فی البدیۀ که انسان تولید میکند. »
فارابی موسیقی را از نظر روانی به سه دسته تفکیک میکند : اول آنکه برای خوشی و لذت خود تولید میکنیم ، دوم آنکه بوسیلۀ آن ذوق و سلیقۀ خودرا نشان میدهیم و سوم آنکه نمایندگی از تخیلات ما میکند ؛ موسیقی میتواند حالت اول ، دوم ، سوم ویا اینکه مجموع هر سه حالت را نزد یک جمعیت بوجود آورد، ویا ممکن است یکپارچۀ موسیقی یکی ازین سه حالت را نزد اکثریت انسانها بوجود آورد. این عکس العمل طبیعی است ؛ زیرا با طبعیت انسان در توافق قرار دارد ؛ این حالات و خصوصیاتی راکه مااینجا ذکر کردیم ، صرف بوسیلۀ آواز انسان میتواند تولید گردد وبس ،درحالیکه آلات موسیقی میتوانند تنها یکی ازین سه حالترا بوجود آورند.
الرئیس ابن سینا دوازده مقام را به بیست وچهار ساعت یک شبانه روز تعلق میدهد؛ اگرچه او در زمینه دلیلی بخصوصی ارائه نمیکند، امابحیث یک پیشنهادذهنی باین تعلق پا فشاری دارد.
صفی الدین همچو فاربی از رابطۀ روانی انسان با نغمه های موسیقی صحبت دارد. وی عقیده مند است ،که موسیقی روان انسانرا دررفع خستگی یاری میرساند ، او مقامات دوازده گانه را به بخصوصیات مشخص انسان نسبت میدهد .
بنا برین مقامات موسیقی با حدودیکه در فوق ذکر کردیم ، در سرزمین های وسیع امپراطوری اسلامی از صد ها سال به اینسو طرف قبول وپذیرش قرار دارند ، که با اندک تفاوت در هر زبانی چون ترکی، عربی ، پارسی دری ، آذری، ترکمنی ، ازبکی ، ایگوری ، کردی و خلاصه ده ها زبان و لهجه های محلی دیگر ، مفهوم مقام با خصوصیاتیکه ما گفتیم قبول شده است ؛ از اینجاست که مقام بحیث ثروت عام فرهنگ جامعۀ انسانی در یونسکو ثبت گردیده است .
اما ساکنین ماورا النهر ، که در بر گیرندۀ مردمان خراسان قدیم است ، زبان و خصوصیات عنعنی و سنتی شان در تدوین مقامها نسبت به هرزبانی دیگری نقش برازنده تری دارد ؛ چنانچه بعدآ در شرح جزئیات مقام بآن بر خواهیم خوردزبان این مردمان پارسی در ی بوده است .
ما تا اینجا مقام را از نظر بیرونی یا شکلی معرفی کردیم ، اما محتوای مقام چیست؟
بزرگان مقام را پرده یا " شد" هم یاد کرده اند، یعنی اینکه اهل فن مقام عشاق را پردۀ عشاق و مقام بزرگ را تنها پردۀ بزرگ نیز میگفتند .در کتب موسیقی چنین مقرراست ، انگاهئیکه دو یا سه بعد با هم یکجا شده ، یک جمعرا بوجود می آورند آنرا "شد" میگفتند ( ۱) .
پس شد ترکیبی از هشت نغمه و هفت بعد است ، که این خصوصیت در ترکیب تمام مقامها وجود دارد . اما شد وقتیکه بدرجۀ اعلی ازتناسب وتکمیل میرسد،آنرامقام میگویند؛ زیرا از آن فرا رفتن دیگر میسر و ممکن نیست. یک مقام شامل هفت بعد وهشت نغمه است ؛ اما این تنها حدود مقام نیست ؛ آنچیزیکه یک مقام را از یک جمع عادی تفکیک میکند ، تعداد رابطه های ناب در داخل آنست ، که این رابطه ها اقلآ پنج و حد اکثر باید نه رابطه باشند . مقصد از رابطۀ ناب رابطۀ ربع و خمس است ، به همین علت است که تعداد مقامها دوازده است ؛ زیرا ازجملۀ هشتاد و چهار حلقه تنها دوازدۀ آن این خصوصیت را دارند ؛ از جانب دیگر مراتب مقامات از اول تا دوازدهم نیز حالت تصادفی نداشته ، بلکه همین روابط ناب آنرا مقدور ساخته است .
گاهی تعداد مقامات را به دوازده ماه یک سال نسبت میدهند ، که این فریضه کاملآ ذهنی و خود پرداخته بوده هیچگونه رابطۀ با واقعیت ندارد ؛ چنانچه اگر حداقل رابطه ها ی ناب را از پنج به چهار تقلیل دهیم ، در ینصورت حدود هجده مقام بدست خواهد آمد ؛ در همین مورد است که ابن سینا می گوید : « انسان تمام ابعادیکه در طبعیت وجود دارد همه را نمی پذیرد ، زیرا بعضی خیلی کوچک وبعضی خیلی بزرگ هستند . ویا اصلآ برای حواس ما هم آهنگ نیستند ؛ از جمله آنهائیکه بوسیلۀ حواس ما قابل درک هستند ، تنها ناب ترین و بهترین آنها را انتخاب کردهاند » ؛ لهذا دوازده مقام اشرف ترین هشتاد و چهار حلقه است که قبلآ دیدیم .
دومین خصوصیت داخلی یک مقام طرز ترکیب جنسهای آنست ، یعنی تا زمانیکه طرز آرایش ابعاد در داخل جنسهای یک مقام ثابت باشد در عین مقام قرار داریم ؛ تنها نغمۀ که با آن مقام را آغاز میکنیم تغیر میکند ؛ مثلآ : مقام عشاق از جنس قوی پرده ، پرده، نیم پرده تشکیل شده است ؛ اگر وضعیت چنین شود که همین جنس قوی را مثلآ پرده ، نیم پرده ، پرده استعمال کنیم ، دیگر در مقام عشاق نیستیم ؛ زیرا تعادلیکه عشاق را بوجود آورده بود برهم خورد.
شروع یک مقام از بم ترین نغمه جمع آغاز میگردد. اما این امر ضروری نیست ، شروع مقام میتواند در هر یکی از هفده نغمۀ یک جمع صورت گیرد. وشرط اینست که هر بار تفاوت بین دو نغمهٔ آغاز؛ باید یک طبقه یا یکربع باشد.
از جملۀ هشتاد و چهار دائرۀ که هفت تقسیم ربع و دوازده تقسیم خمس بوجود آورد ، تنها چهل آنرا گذشتگان قابل استفاده میدانستند ، این چهل دائره را به سه دسته تقسیم کردند .
دستۀ اول هم آهنگ تام ، که عبارت از مقامهاست ، و در ترکیب آنها اقلآ پنج و اکثرآ نه رابطۀ ناب باید شامل باشد ، که این دوازده مقام عبارتند از :
۱ـ مقام عشاق ، ۲ ـ مقام نوا ، ۳ ـ مقام ابوسلیک ، ۴ ـ مقام راست ، ۵ ـ مقام عراق ، ۶ ـ مقام صفاهان ، ۷ ـ مقام زیر افگن ، ۸ ـ مقام بزرگ ، ۹ ـ مقام زنگوله ۱۰ـ مقام رها وی ، ۱۱ ـ مقام حسینی ، ۱۲ ـ مقام حجازی است .
دستۀ دوم که آنها را همآهنگ معتدل نامیده اند، آنهائی اند، که در ترکیب شان بین پنج تا سه رابطۀ ناب وجود دارد ؛ اینها را بنام "آوازات " یاد کرده اند ، که درین دسته شش حلقه یا دائره شامل است که عبارتند از : ۱ ـ شهناز ، ۲ ـ مایه ، ۳ـ سلمک ، ۴ ـ نوروز ، ۵ ـ گردانیه ، ۶ ـ خواست.
دستۀ سوم آنهائی هستند، که اقلآ سه رابطۀ ناب در ترکیب شان شامل است ، که این وضعیت بیست ودو دائره را در بر میگیرد ، اینها را بنام شعبه یاد میکنند ، که عبارتند از : ۱ ـ صبا دائره چهارم ، ۲ ـ اضرا دائره هشتم ، ۳ ـ دوستخانه دائره دوازدهم ، ۴ ـ معشوق دائره سیزدهم ، ۵ ـ هوش سرا دائره شانزدهم ، ۶ ـ حزن دائره بیستم ، ۷ ـ نو بهار دائره بیست وپنجم ، ۸ ـ وصال دائره بیست وششم ، ۹ ـ گلستان دائره بیست وهشتم ، ۱۰ ـ غمزده دائره بیستو نهم ، ۱۱ ـ مهرا جان دائره سی ویکم ، ۱۲ ـ دلگشا دائره سی و هفتم ، ۱۳ ـ نیسان دائره سی وپنجم ، ۱۴ ـ مجلس افروز دائره چهل و هشتم ، ۱۵ ـ نسیم دائره چهل و نهم ، ۱۶ ـ جان افزا دائره پنجاه ام ، ۱۷ ـ مهیر الحسینی دائره پنجاه و دوم ، ۱۸ ـ زنده روح دائره پنجاه و پنجم ، ۱۹ ـ مزده خوانی دائره شصت و یکم ، ۲۰ ـ نهضت حجازی دائره شصت و چهارم ، ۲۱ ـ غزال دائره هفتاد و دوم ، ۲۲ ـ دمک دائره هفتاد و سوم .
دوازده مقام :
اصطلاحاتیکه در شرح موسیقی ، مقام ها ، آوازات و شعبه ها استفاده گردیده است ، همه بزبان پارسی دری هستند . اگرچه این وضعیت بعضآ در سرزمین های عرب و در پرتو تمدن اسلامی بوقوع پیوسته است ؛ از اینجاست که این کلمات و اصطلاحات در تمام قلمرو امپراطوری اسلامی در همان زبانیکه تالیف شده بودند ؛ تا امروز مورد استفاده هستند ؛ این زبان پارسی است ، و در آن مقطعیکه این آثار تحریر شده اند ، همه بپارسی دری گفته و نوشته شده اند ؛ چنانچه ابن سینا خود در مقدمۀ دانشنامه میگوید : « کتابی بنویسم به پارسی دری »، به دری نویسی اش اشاره میکند .
زبان پارسی دری را نباید پی آمد یا زائیدۀ فارسی عصر حاضر دانست ؛ زیرا زبان پارسی که در مورد آن ما داد سخن داریم ؛ اصلآ " ادامهٔ مستقیم زبان اوستائی است "این زبان با ظهور مانی شکل موجود ر ا گرفته است طرز تحریر و اسم آن ، یعنی دری مربوط بهمان عصر است (۲) ، اولآ تحاری و بعدآ تاری و بالاخره به دری تبدیل شده است . لهذا دری به هیچ صورت منبع خود را از" در" ، یا" دربار" بر نداشته است ؛ چنانچه در تمام جوامع انسانی معمول است که زبان را بیک منطقه یا محدودۀ جغرافیائی نسبت میدهند ، این زبان نیز ازین قاعده مستثنی نیست ، آنرا مربوط به تحار یا تخارستان قدیم بوده ، که مذهب مانی در تمام آسیای میانه ، ترکستان چین وتا نیشاپور انتشار یافته بود ، که تمام این مناطق دری زبان هستند وخود را تاجک یا تازک میخوانند . آنگاه که اسلام ساسانی های زردشتی را، که در سرزمین عراق موجوده و قسمتی از ایران ، که آنرا عراق عجم مینامیدند در هم کوبیده و جاروبکرد ؛ ساسانی ها بزبان پهلوی سخن میگفتند ؛ لهذا امپراطوری ساسانی با مذهب زردشتی و زبان پهلوی همه در بست متروک شدند ؛ خراسان قدیم در اسیای میانه با مذهب مانی ؛ طرف ومخاطب اسلام و امپراطوری اسلام قرار میگیرد . چنانچه ارانسکی میگوید :« در فرقهٔ اسماعلیه در اسیای مرکزی اثرات وسیعی از مذهب مانی محسوس است » (۳) .
این زبان خراسانی ها است ، که با اسلام در تماس میشود ، رسم الخط عرب را قبول میکند ؛اما استقلال وموجودیت خود را حفظ مینماید ؛ باشندگان خراسان در تحرک وساختمان تمدن اسلامی نقش عمده گرفتند .
زبان خراسانی ها همین پارسی دری بوده است . در تمام کتب دانشمندان مسلمان ، دو منطقه یا دو واحد جغرافیائی متمائز و متفاوت یکی فارس و دیگری خراسان را یاد میکنند ؛ زیرا زبانیکه در فارس صحبت میشده زبان فارسی شیرازی (*)بوده ؛ لهذا هرگاه ما در مورد زبان پارسی صحبت میکنیم ، اصلآ در مورد زبان اوستائی ، مانی و خراسانی ها سخن رفته است نه درمورد فارسی شیرازی .
حدود العالم ثغور خراسان را چنین تعیین میکند « خراسان ناحیت مشرق وی هندوستان است و جنوب وی بعضی از حدود خراسانست و بعضی از بیابان کرکز کوه و مغرب وی نواحی گرگان است و حدود غور شمال رود جیحون است . و این ناحیتی است بزرگ با خواستۀ بسیار و نعمتی فراخ و نزدیک میانۀ آبادانی جهان است »(۴)
اسطخری حدود خراسان را در حوالی سدۀ چهارم هجری چنین تعیین میکند .« از شرق به سیستان و قسمتی از هندوستان از مغرب به بیابان غز و نواحی گرگان شمال به ماوراالنهر و قسمتی ازکشور ترک تا پشت ختلان واز جنوب به کویر فارس و قومس » ( ۵) . خراسان تاریخی از پنج شهر یا منطقهٔ عمده تشکیل شده بود :سرخس ، مرو ، هرات بلخ و نیشاپور .
درمورد ثروت خراسان ابن خلدون در مقدمهٔ خود چنین مینگارد : «عوایدیکه از ولایت خراسان بخزانهٔ مامون میرسید از تمام متصرفات دولت عباسی زیادتر بود ، یعنی بیست و هشت ملیون درهم دوهزار خشت نقره ،چهار هزار رأس اسپ تاتاری ،هزار تن بنده ، بیست و هفت هزار دست جامه و سی هزار رطل هلیله بود .» (۶)
این مقدار مالیات بر عایدات خراسان بوده ، نه خود عایدات ؛ اینک میتوان تخمین کرد توانائی اقتصادی و ثروت خراسان آنزمان را ؛ لهذا چنین اقتصاد و چنین ثروت ؛ پایهٔ مادی فرهنگ بزرگی را پی ریخته است ، که زبان دری وسیلهٔ بیان همین ثقافت وفرهنگ بوده است ؛ لهذا هر آنچیزیکه قبل از هجوم چنگیز یها یعنی قرن سیزدهم میلادی در زبان پارسی بوجود آمده ، همه مربوط و منوط بخراسان و زبان دری است .
به قول اسفزاری در مریضی طاعونیکه در سال « ۸۲۵ هـ .ق » در هرات شیوع یافت ، او میگوید : « آنچه از محاسبان معلوم شد و عهدۀ انانیکه گور و کفن یافتند اندر نفس بلدۀ هرات شصت هزار است .» ( ۷ )
امروز سرخس ، مرو، مربوط شوروی سابق ویا جانشینان او هستند ، از بلخ تا هرات در افغانستان قرار دارد و نیشاپور مربوط ایران است .
درین مورد دهخدا میگوید:" پس از جنگ هرات در سال « ۱۲۴۹ هـ. ق » خراسان بدو قسمت تجزیه شد ، قسمتی که در مغرب رود هریرود واقع بود جز ایران و قسمت دیگر به افغانستان ضمیمه گردید ". دهخدا، که « ضمیمه گردید» را استعمال میکند علنآ تاریخ وموجودیت ملل مجاور را تائید نمیکند ، وهم اینکه ، خراسان بسه حصه تجزیه شده است نه بدو قسمت .
اما بادر نظرد داشت حدودیکه از خراسان داده شد ، افغانستان در قلب این حدود قرار دارد . لهذا باشندگان این سرزمین ، وارثین بر حق این گوهر فرهنگی هستند ، امانه یگانه وارث !
زیرا برای تحلیل ، بررسی و شناخت تاریخ و فرهنگ ما ، باید جلو تر از همه چیز ، عینیت وواقعیت آنرا چنانچه وجود داشته ، دور از هر نوع تنگنظری وتعصب باید قبول کنیم ؛ درست بعد از تکمیل همین فریضه است ، که ما میتوانیم به بررسی و کاوش علمی در گذشتۀ جامعه پارسی زبانان و لهجه های متشکلۀ آن بپردازیم .
بنآ مقام های موسیقی ، مبنا و تهداب تمام ساختمان های موسیقیائی در جامعۀ ما و جوامع همجوارما است ؛ تنها در باز گشایش و شناخت این مقام هاست که ما میتوانیم دقیق قضاوت کنیم که فرهنگ ما چه رنگ ، رخ ، پایه و اساسی داشته، و هر آنچیزی را که ما امروز ، بنام موسیقی محلی یا وموسیقی سنتی میدانیم ؛ ببینیم تاچه اندازه ازین مقام ها سرچشمه گرفته اند .
خواننده اگر بتواند مقام یا مقامهای را در عمل اجرا کند ، تعجب خواهد کرد ، هر آنچیزیرا که سالها بنام موسیقی کشور های دوردست می پنداشت ، در حقیقت از همین مقام ها نشأت کرده است، که پدران او کشف و تالیف نموده بودند.
چنانچه در قبل ذکر کردیم ، دوازده مقام عبارت از ناب ترین رابطه هائیست که در موسیقی انسان وجود دارد؛ اینک به تفکیک وتشریح مفصل آنها می پردازیم ؛ قابل یاد آوری است ، مقام ها طوریکه در کتب و آثار دانشمندان مسلمان بما رسیده است ، در ترکیب آنها از پرده ، نیم پرده و، سه چهارم پرده و از نسبت های ربع و آنطرف ربع پرده استفاده شده است . این تناسبات متاسفانه در عصر ما متروک شده اند ؛ اما برای احیای موسیقی اصیل جامعۀ ما و جوامع مجاور ، برگشت بدین اصول نه تنها ضرور؛ بلکه واجب هم است ،واین مخصوصآ برای آنانیکه از اصالت در موسیقی دم میزنند ؛ سخت نا میمون است ، که بالای پیانو ، سینتز و یا ارمونیم ، ادعای نواختن موسیقی اصیل فلان یا فلان کشور را میکنند؛ در حالیکه روح این اصالت یعنی کسر پرده ، اصولآ بالای این آلات وجود ندارد.
جدول ذیل شرح متداول دوازده مقام موسیقی مشرق است ،که در حدود یکهزار ودوصدسال قدامت دارد .
چنانچه قبلآ ذکر شد ، هرگاه یک دائره دارای نه رابطۀ ناب باشد ، در مقام اول قرار میگیرد . آنانیکه دارای هشت و هفت رابطۀ ناب هستند به مقام دوم ، وبه همین ترتیب تا مقام دوازدهم . اگر در جریان این مقایسات دو دایره که دارای عین رابطۀ ناب هستند پهلوی هم قرار بگیرند؛ .درینصورت؛ آنیکه زیادترین رابطۀ خمس را داشته باشد حق تقدم دارد ، که وضعیت در مقام های راست و ابوسلیک ، هر کدام با داشتن هفت رابطۀ ناب در یک سطح قرار دارند . اما ابو سلیک با داشتن رابطه های برتر خمس ، جلو تر قرار گرفته است .
دائره هائیکه دارای شش و پنج رابطۀ ناب باشند، در حدود وسط هم اهنگی قرار دارند، که بزرگان همین را سرحد نهائی مقام تعین کرده اند ، که پائینتر ازین دیگر حلقۀ در حد رابطۀ اشرف یعنی مقام داخل نخواهد بود. جدول ذیل رابطه عددی دوازده مقام را شرح میکند .
در ین جدول از جملۀ دوازده مقام سه آن دارائی هشت بعد و نه نغمه هستند ، که این وضعیت به هیچصورت به معنی عبور از جمع نبوده ، بلکه از انقسام پرده به واحد های کوچکتر ناشی میگردد .
اینک برای شرح هم اهنگی های ناب در داخل مقامها ، بالای نقشه هر مقام بطور جاگانه تهیه و توضیح گردد مقام عشاق که در ان نه رابطۀ ناب وجود دارد ، نقشۀ عشاق قرارذیل است
الف د ز ح یا ید یه یح
<ــــــــــــ><ـــــــــــــ><ــــــ><ـــــــــــــــ><ـــــــــــــــ><ـــــــ><ــــــــــــــ>
پا ط دی ط نی ب سا ط ری ط گی ب ما ط پا
رابطه های ناب :
{ الف با ح} = 3/4 ، { الف با یا } = 2/3 ،
{د با یا } = 3/4 ، { د با ید} = 2/3
{ ز با یا } = 3/4 ، {ز با ید } = 2/3
{ح با یه } = 3/4 ، {ح با یح } = 2/3
{ یا با یح } = 3/4 ، که اینجا مجموعاً نه رابطهٔ ناب ذکر گردید .
مقام نوا که در آن هشت رابطۀ ناب جا دارد ، نقشۀ نوا قرار ذیل است :
الف د ه ح یا یب یه یح
<ـــــــــــــــ><ــــــــ><ـــــــــــــــ><ــــــــــــــــ><ــــــــــ><ــــــــــــــــ><ــــــــــــــــ>
پا ط دی ب نا ط سا ط ری ب گا ط ما ط پا
رابطه های ناب :
{ الف با ح } = 3/4 ، { الف با یا} = 2/3
{ د با یا } = 3/4
{ ه با یب } = 2/3 ، {ه با یه } = 2/3
{ ح با یه } = 3/4 ، { ح با یح } = 2/3
{ یب با الف } = 3/4
نقشۀ ابوسلیک که در آن هفت رابطۀ ناب وجود دارد :
ف ب ه ح ط یب یه یح
<ــــــــ><ـــــــــــــــ><ـــــــــــــــــ><ــــــــــ><ــــــــــــــــــ><ـــــــــــــــــــ><ـــــــــــــــــــ>
پاب دا ط نا ط سا ب را ط گا ط ما ط پا
{ الف تا ح } = 3/4 ،
{ ب تا ط } = 3/4 ، {ب تا یب } = 2/3
{ هـ تا یب } = 3/4 ، { ه تا یه } = 2/3
{ ح تا یه } = 3/4 ، { ح تا یح } = 2/3 که مجموعآ هفت رابطۀ ناب ابوسلیک .
راست شامل هفت رابطۀ ناب میباشد ونقشۀ آن چنین است :
الف د و ح یا یج یه یح
<ــــــــــــــــــ><ــــــــــــ><ــــــــــــ><ــــــــــــــــــــ><ـــــــــــ><ــــــــــ><ــــــــــــــ>
پا ط دی ج نه ج سا ط ری ج گه ج ما ط پا
ـ
{ الف تا ح } = 3/4 ، { الف تا ی } = 2/3
{ د تا ی } =3/4 ،
{و تا یج } = 3/4
{ ح تا یه } = 3/4 ، { ح تا یح } = 2/3
{ یا تا یه} = 3/4
مقام حسینی شامل چهار ربع و دوخمس ، یعنی شش رابطۀ ناب است قرارذیل :
الف ج و ح ی یب یه یح
<ـــــــــ><ـــــــــــــــــ><ـــــــــ><ـــــــــ><ــــــــــ><ـــــــــــــــــــ><ـــــــــــــــــــــــ>
پا ج ده ط نه ج سا ج ره ج گا ط ما ط پا
{ الف تا ح }= 3/4
{ ج تا ی } = 3/4
{هـ تا یب } = 3/4 ، { ه تا یه } = 2/3
{ ح تا یه } = 3/4 ، { ح تا یح } = 2/3
حجازی آخرین مقام است از نظر هم آهنگی ، که دارائی شش رابطۀ ناب است نقشۀ آن قرار ذیل است :
الف ج و ح ی یج یه یح
<ــــــــــ><ـــــــــــــــــ><ـــــــــــ><ـــــــــــ><ــــــــــــــــ><ــــــــــ><ــــــــــــــــــ>
پا ج ده ط نه ج سا ج ره ط گه ج ما ط پا
{ الف تا ح } = 3/4
{ج تا ی } = 3/4 ، { ج تا یج } = 2/3
{ و تا یج } = 3/4
{ ح تا یه } = 3/4 ، { ح تا یح } = 2/3
در بحث مقامها باید یاد آور شویم که، در تمامی مقامها پرده های ثابت شامل هستند ، که این پرده ها عبارتند: از پردۀ شروع و ختم ربع و آغاز و انجام پنج . که این پرده ها ، با تغیر طبقۀ مقام از جا بی جا میشوند لهذا باید به طبقات مقام مراجعه
ادامه دارد