32

اندر اسباب عیدها

از کتاب: تاریخ گردیزی (زین الخبار) ، فصل باب نهم
25 January 1968

وچون عیدها شناخته شد، باید که سبب ان نیز دانسته آید، و من آنچه دانستم و آنچه شنیدم. و آنچه نوشته یافتمف اینجا بیاوردم تا معلوم باشد:

1:غره محرم و روز نخستین را غرة الحول و سر سال خوانند. و بهمه ملتها سر سال بزرگ دارند، و اهل جاهلیت عرب، ابن ده روز اول محرم را سخت  بزرگ داشتندی. و پیغمبر ما صلی الله علیه و آله وسلم این اول محرم را حرمت داشتی. و پیش از آنکه آیت آمد. و روزه ماه رمضان فریضه گشت، همه صحابه رضی الله عنهم ، ده روز اول محرم بجای فریضه روزه داشتندی. و چون روزۀ رمضان همی داشتند، این دۀ عاشوره را هم بزرگ داشتندی. و برما همه واجبست بر اثر رسول صلی الله علیه و آله و سلم رفتن، و این روز را بزرگ داشتن.

ب: و این روز آن بود: که حبشه بخراب کردن کعبه آمدند، و امیر حبشه ابرهه نام بود که قصد مکه کرده بود، تا آن خانه را ویران کند، و مراد او آن بود، تا عرب نیز بخانۀ کعبه نیایند. و این ابرهه همی خانه کرده بود، و مال بسیار اندرو صرف کرده بود. خواست تا این حج مردمان همین باشد. و باوی لشکر بسیار بود. و فیلان بودند. این عام الفیل اندر سنه اثنین و ثمانین و ثمانمائه بود از گاه اسکندر. و سنه اربعین از ملک نو شروان عادل .

و اندرین وقت که این اصحاب الفیل بمکه آمدند، عبدالله بن عبدالمطلب پدر پیغمبر ما صلی الله علیه وسلم بشام بود. و چون بمدینه رسید بمرد، و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اندر شکم مادر بود، و از پس آمدن اصحاب الفیل به پنجاه روز مولد محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم بود. و حبشه مرخانه را خراب نتوانستند کرد. و خدای عزوجل طیرا ابابیل را برایشان بگماشت با سنگ گل یعنی سجیل برایشان همی زدند و هر جانوری که آن سجیل بیافتی بکشتی ، تا همه هزیمت شدند و این روز را تاسوا گویند بر وزن عاشورا. و این روز بزرگوار است، و این روز مر عاشورا را چنان باشد که عرفه مر عید را.

ج:واین روز عاشورا، روز بزرگوار است. و اهل همه ملتها این روز را بزرگ دارند، و اندرین روز طاعت ها کنند، و صدقه دهند، مرجهود آنرا عید و روز اول سال است که این را عشرتا گویند، و همه مردمان ایشا آنروز، روزه دارند، و گویند کودک را اندر گهواره شیر بدهند. و این عاشورا بنزدیک مسلمانان بزرگوارتر از آنست که عشرتا بنزدیک ایشان.

د:اندرین روز مقتل امیر المومنین حسین بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهما بود بکربلا، و این سخت بزرگوار روز است و چون این روزها باشد؛ بسیار مردم از هر جا بکربلا آیند بزیارت گور حسین رضی الله عنه، و آنجا دعا گویند، و شیعه آنروز را بزرگ دارند، و اندر و صدقه دهند، و بر حسین علی رضی الله تعالی، عنهم نوحه کنند، و بر یزید لعنت کنند.

هـ: اندرین روز قبله سوی بیت المقدس گردانیده شد، و سبب آنچنان بود، که اندر اول اسلام فرمان آمد از آسمان پیغمبر صلی الله علیه وسلم، در نماز روی سوی کعبه همیکردی، تا فرمان آمد، که روی سوی بیت المقدس کن، و برحکم فرمان ایزد تعالی روی برآن جانب کردند، و هجده ماه همبرین جمله رفت تا آیت آمد در روی سوی کعبه فرمود کردن.

ح:اندرین روز سرحسین علی رضی الله تعالی عنهم اندر دمشق آوردند بنزدیک یزید لعنة الله، و مرحسین را رضی الله عنهم شمردی الجوشن کشت، و سر او عمرو بن سعد برید بکربلا. اندرین روز زیارت چهل تن بوده است. که اندر اسلام چهل ابرار شدند، اندرین روز بیک جای گرد آمدند، و بیکدیگر زیارت کردند.

ط: ابتدای بیماری رسول اله علیه وآله وسلم اندرین روز بود از علت ذات الجنب و هم اندران بیماری بمرد صلی الله علیه وآله. نخستین غزوی که پیغمبر ما صلی الله علیه و سلم با کافران بکرد، وکافران را مقهور کرد، اندرین روز بود.

یا: اندرین روز پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم. ازمکه سوی غار بیرون آمد، و اندر غار پنهان شد با ابوبکر صدیق رضی الله عنه، و سه شبانه روز، اندر غاربه ببودند. و از آنجا بیرون امدند و سوی مدینه رفتند: رسول صلی الله علیه و آله وسلم، و ابوبکر صدیق و عامر بن فهیره مولی ابوبکر و عبدالله بن اریقط.


ید:مولد پیغمبر ما صلی الله علیه و آله وسلم و ابوبکر اندر عام الفیل بود. و اندرین روز بود بخانه که آن خانه، خانۀ ابن یوسف خواندندی اندر مکه. 

ط: اندرین روز وفات حسین بن علی رضی الله تعالی عنهم بود، و چنین گویند بعضی راویان: که اورا زهر دادند، و اندرو کار کرد، و از آن بمرد. و گویند: معاویه بن ابی سفیان، مرزن حسن، جعده بنت الاشعث بن قیس الکندی را پانصد هزار درم بپذیرفت، تا جعده آن زهر به حسن داد. حسن از آن زهر بمرد، تا معاویه ولایت بقهر بگرفت.

یب: اندرین روز پیغمبر ما صلی الله علیه وسلم از علت ذات الجنب فرمان یافت، و آن روز دوشنبه بود، وقت چاشتگاه

یب: اندرین (روز) تزویج خدیجه بود با پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم. چون آن معجزات همی دید، و نیز اورا امین یافت بهمه چیزها و عاقل و دانا و هوشیار رغبت کرد، که رسول علیه و آله وسلم، شوی او باشد.پس پیغمبر را صلی الله علیه وآله وسلم گفت: «مرابو طالب را بگوی! تا مرا از بهر تو از پدر من بخواهد.» چون ابو طالب بخواست. خویلد اجابت نکرد. پس خدیجه رضی الله تعالی عنها میزبانی ساخت و ابو طالب را نیز بخواند. و ابو طالب با خویلد اجابت نکرد، و هم اندران مجلس نکاح کردند. دیگر روز چون خویلد هوشیار شد، و اورا خبر دادند، پشیمان شد، خواست که ان عقد نکاح را فسخ کند، و خدیجه اورا باز داشت گفت:« من زشت نام گردم»

یو: اندرین روز پیغمبر صلی الله علیه وسلم از مکه بمدینه آمد بهجرت. و چون از غار بیرون آمد، اندرین روز بمدینه رسید و به قبا، بر سایۀ درخت فرود آمدف و هفت روز آنجا ببود، پس اندر مدینه درآمدف و هر کس خانۀ خویش عرض کردند، رسول فرمود صلی الله علیه وسلم:«که شتر من مأمور است» و شتر میرفت تا آنجا زانو نورد، که اکنون مسجد رسول است (ص) و انجا مردویتیم را بود، و بنزدیک آن خانۀ ابو ایوب انصاری بود، رسول علیه السلام آنجا فرود آمدف و آنجای را از آن یتیمان بخریدند و مسجد کرد. اندرین روز مولد امیر المؤمنین ابو الحسن علی بن ابی طالب رضی الله عنهم بود، و مادر او فاطمه بنت الاسد المخرومی بود.

یح: اندرین روز حجاج بن یوسف، خانه کعبه را به منجنیق بکوفت و بسوخت. و سیب آن بود: که چون مرحسین بن علی رضی الله عنهم را بکشتند، و یزید بن معویه بروی چندان استختفاف بکرد، عبدالله بن الزبیر بمدینه بیرون آمد. و از بهر خویشتن دعوت کرد، و قصد بنوامیه کرد، و هرچه از بنو امیه بمدینه بودند، همه را از مدینه بیرون کرد. و یزید بن معویه، مر مسلم بن عقبة المری را بحرب عبدالله بن الزبیر فرستاد، و او بمدینه شد، و مر عبدالله را هزیمت کرد، و سه روز فرمود تا مدینه را غارت کردند، پس مسلم سوی مکه رفت و اندر راه بمرد، اورا بمنزل قدید دفن کردند، حصین بن نمیر بمکه رفت، و خانۀ کعبه را حصار گرفت و بسوخت چنانکه دیوار های او بسوخت و بیفتاد، تا باز عبدالله ابن الزبیر آبادان کرد.

یط: اندرین روز نماز فریضه بر پنج وقت قرار گرفت، و پیش ازین هر گونه همیکرد بیشتر و کمتر، قراری نداشت، که ایزد تعالی آیت فرستاد ووحی کرد بر رسول علیه السلام و گفت: نماز کنید! و نگفت چند کنید و کسی کنید! پس رسول صلی الله علیه وسلم اندرین روز این نماز ها بنهاد، ووقتها ان پدید کرد، و فریضه و سنت پدید کرد، و مرصحابه را بفرمود که چنین کنید! و چون جبرئیل علیه السلام زی اوو آمد، و آن بدید، از وی پسندید، و همبران قرار بماند.

ک:اندرین  روز محمد بن علی العلوی از مادر بزاد که اورا باقر خواندندی، و امام شاعیان بود، از جملۀ آن هفت امام که ایشان گویند یکی او بود.

یز:این روز حرب جمل بود که طلحه و زبیر با امیر المؤمنین علی رضی الله تعالی غنه حرب کردند و عایشه رضی الله عنها را از مدینه با خویشتن ببردند. و عایشه رضی الله عنها اندر هودجی نشسته بود و بر اشتری نهاده. و آن هودج را همه به تیر بدوختند. اما عایشه را رضی اله عنها رنجی نرسید از آن، آخر آن قوم که با عایشه بودند هزیمت شدند، و اشتر عایشه را بگرفتند. و علی رضی الله عنها تنگدلی کرد و بسیار سخنان رفت میان ایشان. آخر عایشه باز گشت و بمدینه بشد.

؟:اندربن روز مولد زید علوی العلوی بود، که اورا بنوامیه بکشتند، و سر او اندر چوبی کردند. و ابو مسلم صاحب الدعوة عباسیان از مرو بیرون آمدف و بسبب خون او، چند هزار خون ریخت و ملک از بنی امیه ببرد.

که: اندرین روز وفات محمد بن علی الامیر بود امام شبعه.

ک: اندرین روز مولد فاطمه زهرا رضی الله عنها دختر پیغمبر ما (صلعم بود بمکه.

یح:اندرین روز وفات دختر پیغمبر فاطمه البتول رضی الله عنها بود، و صحابه رضی الله عنهم اندرین روز ماتم گرفتند.

یط: وفات ابوبکر صدیق رضی الله عنه اندرین روز بود، و بردل صحابه رضی الله عنهم اندرین روز غمی والمی سخت رسید، و همه ماتم گرفتند و بر وفات ابوبکر صدیق رضی الله عنه.

کح:اندرین روز مولد محمد بن علی الزکی بود رضی الله عنهم.

کا:حرب صفین اندرین روز بود، که معویه با علی بن ابی طالب رضی الله عنه حرب کرد، و علی رضی الله عنه مر معویه را و سپاه اورا مقهور کرد. و چون هزیمت خواستند شد، عمرو بن العاص بنزدیک معاویه آمد و گفت؛ « نیز جای مردی و مبارزت نماند، انیجا حیلت باید کرد« پس معاویه باشارۀ عمرو بفرمود: تا صفها قرآن را اندر نیزه کردند، و آوزا دادند:« که ما شمارا بدین همی خوانیم» پس علی رضی الله عنه بفرمود، تا شمشیرها اندر نیام کردند، دبیران اندر میان شدند و برآن نهادند که حکمین نصب کنند. و مر عمروبن العاص و ابو موسی الاشعری را حکم کردند. تا رسید کار آنجا که رسید.

کب:این روز بیرون آمدن پیغمبر ما محمد مصطفی صلی الله علیه آله وسلم بود، که بمکه بیرون آمد، و برسولی خدای عزوجل دعوی کرد، و خلق را بخدای عزوجل خواند، و اول کسی خدیجه بنت خویلد بود که برسولی او، و به یگانی ایزد تعالی بگروید. و پس علی بن ابی طالب رضی الله عنه و پس ابوبکر صدیق رضی الله عنه.

کج:این روز پیغمبران ما صلی الله علیه وسلم، از مکه از خانۀ ام هانی به بیت المقدس برد جبرئیل علیه السلام، و در بیت المقدس همه پیغمبران را علیهم السلام بدید، و از آنجا به آسمان ببردند اورا به قاب قوسین برسید و به ایزد تعالی مناجات کرد، و هفت آسمان را بدید با همه نعمتها الوان آن، همه بهشت را بدید، و همه دوزخ را بدید با همه شدتهاء گونا گون آن. و هم اندرشب باز آمد. و بمکه بیامد و چون بگفت، مشرکان باور نداشتند، و از وی نشانی خواستند، و او نشانی داد: که کاروان مکه که از شام همی آید بنزدیک بیت المقدس است هنوز، و اندرو اشتریست یک چشم باز دارد، و یک جوال او سپید و یکی سیاه و چون بیامد همچنان بود.

کد:اندرین روز مولد حسین بن علی ابی طالب بود رضی الله عنهم و پیغمبر ما صلی الله علیه و آله وسلم بوقت ولادت او بسیار شادی کرد.

که: شب این روز شب برات باشد و قضاها که هست، ایزد تعالی اندر لوح محفوظ بر انداست، اندرین شب از لوح محفوظ سوی آسمان دنیا فرود آرند، و از آنجا بفرمان ایزد تعالی بزمین همی آرند، و این شب را لیلة القدر الصک نیز گویند.

کو:اندرین روز قبلۀ بیت المقدس سوی کعبه گردانید بفرمان ایزد تعالی. و سبب آن بود، که چون فرمان ایزد تعالی بیامد سوی رسول علیه السلام، که نماز سوی بیت المقدس کنند، بردل پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم، از آن رنج آمد، و از فرمان ایزد تعالی هیچ چاره نبود، و هجده ماه، نماز برآن جانب کردند پس ایزد عزوجل وحی فرستاد، و امر کرد که نماز برآن جانب کعبه کردند و رضای  رسول صلی الله علیه وسلم نگاه داشت. پس از آن قبله کعبه کردند.

لو:اندرین روز وفات جعفر بن محمد الصادق بود رضی الله عنه.

؟:اندرین روز مولد جعفر بن محمد الصادق بود رضی الله عنه.

لح:اندرین روز عبدالرحمن ملجم المرادی اندر مسجد آمد بوقت نماز دیگر، و مرعلی بن ابی طالب را رضی الله عنه که آنحضرت در رکوع بود، اورا مجروح کرد و جراحت زشت. و هم از آن جراحت بمرد رضوان الله علیه.

کح: اندرین روز وقعت  بدر بود و نخستین غزو اسلام این بود، و هفتصد کافر بود، و سیصد مسلمانان پس ایزد تعالی مسلمانان را ظفر داد، و بسیاری از کافران بکشتند و بسیار را دستگیر کردند.

ل:اندرین روز علی بن ابی طالب رضی الله عنه از آن جراحت که افتاده بود فرمان یافت.

کط:اندرین روز پیغمبر صلی الله علیه وسلم از مدینه بمکه آمد بالشکری انبوه، و با اهل مکه حرب کرد، و شهر مکه برایشان حصار کرد، و بسیاری از ایشان بکشت و بسیاری دستگیر کرد، تا ایزد تعالی اورا فیروزی داد و مکه را بکشاد. و اهل مکه از رسول صلی الله علیه وسلم بترسیدند، که مکه را وایشان را نیست کند بانتقام آن جفاها که ایشان باول کرده بودند. و چون مکه فتح کرد، و اندر شه آمد. رسول گفت صلی الله علیه و آله وسلم با مردمان مکه: « من شما راهمان گویم، که برادر من یوسف علیه السلام برادران خویش را گفت: « لاتثریب علیکم الیوم یغفرالله لکم» و مردمان مکه بدان شادمانه گشتند.

لا: اندرین روز وفات علی بن موسی الرضا بود که به طوس فرمان یافت.و چنین گویند: که از بهر مامون طبقی انگور آوردند همی از آن بخورد، و باقی بنزدیک علی بن موسی الرضا رضی الله عنه فرستاد، که مرا خوش ازین انگور. تو نیز بخور! و علی بن موسی الرضا بخورد، و هم آنشب بمرد، چنین گویند که اندران انگور، زهر بود. و مأمون جامه و علامت سبز کرده بود، چون او بمرد، جامه سبز بیفگند و سیاه پوشید.

لب:اندرین روز ابو مسلم عبدالرحمن بن مسلم، صاحب دعوت عباسیان بیرون آمد از ده ماخان و دعوت آشکار کرد، وسلیمان بن کثیر مروزی با او یار بود. و ابو مسلم با نصر بن سیار حرب کرد، و اورا قهر کرد، و خراسان بگرفت، و از پس آن عراق بگرفت، و دولت بنو امیه را از بیخ بر کند و نیست کرد، ابوالعباس السفاح را بخلافت بنشاند.

لج: شب قدر شب این روز باشد. و پیغمبر را صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند از شب قدر. گفت: اندر فردهای ده آخر بجوئید. اما براغلب ظن، شب بیست و هفتم باشد والله اعلم.

لج:برقعی از بصره بود و اندرین روز خروج کرد، و چندین گاه همیساخت (باتاخت) کاران و قومی اززنگیان و حبشیان و طان که ببصره بود. از آنجا کارهای گران ایشان کردند، و از ایشان بعضی بنده بودند و بعضی آزاد و برقعی سر ایشان بگردانید، و همه را بخویشتن دعوت کرد و میعادی بنهادند که فلان روز بیرون آیند و خانه ها فرا گیرند. و چون روز وعده بیامد، سلاح ایشان بیشتر چوب و استخوان ماهی بود، خانه های اهل بصره فرو کردند، و برقعی دست ایشان مطلق کرد، تا مال مردمان همی بستدند، و مسلمانانرا همی کشتند، و زنان و عورتان ایشان را همیگرفتند، تا همه بصره را قهر کردند، و کشش بسیار بکردند، و چند وقت بصره را بداشتند، و رعیت و حشم او همه زطان و زنگیان و حبشیان بودند.

لد:اندرین روز عید، روز کشایان روزه کشانید، و روز رحمت است. و روزه نشاید داشت.

له: اندرین روز مجادله پیغمبر ما صلی الله علیه وسلم بود باترسایان بخران و مناظره رفته بود بر عیسی علیه السلام. ترسایان گفتند: او پسر خدای بود تعالی الله عما یقولون.  و پیغمبر علیه السلام گفت:« خدای تعالی را زن و فرزند نیست. و بهیچ چیز لعنت کردن باشد. گفت شما بیایید و فرزندان و زنان و خویشان را بیارید! و ما بیاییم و زنان و فرزندان خویش را بیاریم و پس لعنت کنیم برهر کسی که دروغ گوید. یا هر دروغ گفته باشد، از آن قوم تا یکسال هیچکس نماند، الا همه بمیرند و هلاک شوند. ایشان بترسیدند و گفتند: ما هر سال سیصد تا چهل و پنجا تا، زره بدهیم و این مباهله نکنیم و پیغمبر علیه السلام بدان صلح اجازت داد.

لو: اندرین روز غزو احد بود، و اندرین روز غزوه سه هزار کافر بود و هفصد مسلمان. و مسلمانان اول ظفر یافتند و بسسیاری بکشتند و عبدالله. حبیر سالار تیر اندزان اهل اسلام بود، و کمین گاه همی نگاه داشتند. پس از آن مردمان بغارت مشغول گشتند، و کافران اندر آمدن گرفتند از آن ثلمه، و غلبه کردند و متحیر شدند و بسیار مسلمانان شهادت یافتند.

لز: اندرین روز ابی طالب بن عبدالمطلب بمرد. و چون او بمرد، کافران مکه بر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم استخاف کردند، تا هجرت بایست کرد از مکه بمدینه.

لح: اندرین روز ابراهیم پیغمبر علیه السلام قاعدۀ کعبه برآورد، و چنین آمده است اندر اخبار: که آن سنگ قاعدۀ خانه از بهشت آوردند. و اندران وقت که بنی قریش بناء خانۀ کعبه را باز کردند، و به قعر آن فرو رفتند سنگی سبز پدید آمد زیرا اساس او، و هر چند آهن برآن سنگ سبز زدند کار نکرد، دانستند که آن سنگ از بهشت است، و از آنجا بنیاد نهادند و بر آوردند.

مقتل جعفر بن ابی طالب رضی الله عنه که اورا جعفر الطیار خوانند اندرین روز بود.

لط: اندرین روز تزویج فاطمۀ زهرا بود با علی بن ابی طالب رضی الله عنهما بفرمان ایزد تعالی، که جبرئیل علیه السلام از آسمان آورد.

این روز بمزدلفه باشند و از منزل بروند، و روی به حج نهند.

م: این روز ترویه بود که حجاج خانه خدای، آبها بردارند و قصد عرفات کنند و به منا بایستند.

ما: این روز عرفه باشد که حاجیان اندر عرفات بیستند و صفا و مروه را اطواف کنند و سنگ اندازند و حج کنند.

مب: این روز عید گوسپند کشان باشد، که بمکه قربان کنند.  اندرین روز، روزه نشاید داشتن و نه دیگرم روز و ایام تشریق، از بزرگوری این روزها.

مج:این روز را روز قر گویند، یعنی که از جایگاه حج بروند.

مد: این روز را روز اول نفر گویند، که نخستین کاروان که از مکه بروند، این روز باشد.

مه: اندرین روز مرعثمان بن عفان را رضی الله عنه بکشاند، که غوغا اندرخانۀ او افتادند و او مصحف همی خواند،و همبران حال اورا بکشتند، و خون اورا بر مصحف بریخت.

مو:ابن روز را غدیرخم گویند.

مز: اندرین روز مقتل عمر بن الخطاب بود رضی الله عنه، که ابو لولوه غلام مغیره اورا جراحت کرد، و از آن جراحت بمرد، و حکایت این چنان بود: که این ابو لولوه عجمی بوده بندۀ مغیره بود، و سه پیشه میدانست: آهنگری و درودگری آسیابانی. و مغیره همه روز از وی پنج درم همی خواست، و میان ایشان لجاج رفت، و پیش عمر بن الخطاب رضی الله عنه آمدند. و مغیره گفت: یا امیر المؤمنین! ابن بندۀ من است و سه پیشه داند، و از وی هر روز پنج درم همی خواهم.

ابولولوه گفت: طاقت این ندارم. عمر گفت: « این سه پیشه که تو داری، هر روز پنج درم بیاید داد، و این بسیار نباشد، که از آسیا گری این واجب آید دادن». ابولولوه از پیش او بیرون آمد، و بزبان عجمی میگفت: « که اگر من آسیایی ننهم که تا قیامت از آن سخن گویند مرد نیستم.» و پس دشنه بکرد و سر آنرا آب داد، و اندر مسجد آمد بوقت نماز فرصت یافت، و عمر را رضی الله عنه بزد و مجروح کرد، و از آن جراحت بمرد رضی الله عنه.

مح: اندرین روز وقعت حره بوده است بمدینه و سبب آن بود: که چون عبدالله حنظله که پدرش را «غسیل الملایکه» گفتندی با اهل مدینه اتفاق کرده بر یزید بن معاویه خروج کردند و بنو امیه را از میدنه بیرون کردند. یزید بن معویه مر مسلم بن عقبه المری را بمدینه فرستاد بحرب ایشان. و مسم با اهل مدینه جنگ عظیم کرد، و عبدالله بن حنظله با اکثر اهل مدینه شهید شدند. بعد از آن مسلم بن عقبه اندر اوفتاد، و مدینه را غارت کرد. و بدان سبب بر مهاجر و انصار  سخت رنج رسید، و هر گز بر مسلمانان از آن منکر تر کاری نرسیده بود، و آنروز را « یوم الحرة» نام کردند.

این بود تمامی عیدهاء وقایع مسلمانان که یافتم.