روز مادر
جشن ملت روز عید مادر است
راز ها در مقدم وی مضمر است
مادر از فرزند وی مضمر است
عید او را صبح دولت بر شمار
اصل نو روز سعادت روز اوست
روز ما از شمع شب افروز اوست
اولین مکتب بود دامان وی
دامن احسان بی پایان وی
آدمی را گر خدا آرد نخست
آدمیت را کند مادر درست
مادر فرخنده شاگرد خداست
اوستاد درسگاه کبریاست
***
شد سترون مادر مرد آفرین
سالها اینجا ز مردان مهین
دیده ی ما کور ش از انتظار
زین بیابان بر نشد گرد سوار
بر نشد از دامنی فریاد مرد
تا ستاند از زمانه داد مرد
نی حکیمی، آسمان پیرایه ای
عارفی، روشندلیف پر مایه ای
نی سخنگویی که با آواز حق
در نوا آرد دوباره ساز حق
نی طبیبی تا شناسد درد ما
آه خون آلود درنگ زردما
نی سپهدار صف آرای دلیر
تا به میدان در شود مانند شیر
شیر اما نی که تسخیرش کنند
بافسون و مکر زنجیرش کنند
شیر سر کش کی چو شیر سرکش است
جرقه ی خس کی حریف آتش است
آتشین خوی مظالم سور کو
ناوک دشمن کش و دلدوز کو
برکش ای نی ناله، روز مادر است
روز مادر روز عید کشور است
***
مادران ای دامن تان مشرق نور امید
وی گریبان شما صبح سعادت را نوید
عرصه خالی مانده می ترسم که جور روزگار
شهسواری بر نیارد زین کهن صحرا پدید
وقت آن آمد که گردی زین بیابان بر شود
تا کجا در انتظارش چشم ما باشد سپید
کس شنیده آهوئی شیری بزاید در جهان
ماده شیر میش زا هر گز به دنیا کس ندید