عرض مرام
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مفاخر تاریخی این کشور احیای آثار بزرګان و قدر شناسی از فضلاء و دانشمندان و تتبع احوال و اقوال ایشان است؛ و احیای این مفخرت تاریخی ممکن نخواهد شد تا آنکه شرح و آثار و زندگانی این بزرگان و فضلاء فردا فردا به مورد استقصای کامل قرار نگیرد و تاریخ ادبی ممکلت تدوین نشود؛
بنابران در این عصر فرخنده که از مشیت ربانی و خواست خداوندی در تمام شعبات مملکت، ترقیات محسوسی رخ داده است خواستیم در اطراف حالا و آثار حکیم دانشمند مشرق و شاعر بزرگ افغان، سنائی غزنوی که مایۀ ناز و مباهات ما و آیۀ افتخار جاوید افغانستانست شرحی نوشته آید؛
این است که برحسب ارادۀ یگانه حامی علم و عرفان این محیط والا حضرت اشرف سردار محمد هاشم خان صدر اعظم که همواره منظور والای شان در زمرۀ سائر نهضت های اجتماعی یکی نهضت ادبیات و معارف ممکلت است بتالیف این کتاب راجع به احوال و آثار سنائی اقدام نمودیم.
والله الموفق و المعین
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العلمین و الصلوة و السلام علی سید المرسلین و علی آله و اصحابه الطیبین الطاهرین الی یون الدین
هشت صد سال است که از مرگ حکیم دانشمند رق سنائی غزنوی سپری می شود این مرگ سنائی نبود(بلکه در حقیقت افول نیراعظمی بود) که از آسمان شهرستان با عظمت غزنی افول نمود.
گردش روز گار و تطور لیل و نهار- غزنی را ویران نمود آن بقعۀ نور را به گور تیره بختان تبدیل داد، کاخ فیروزه را آتش زد- بنیاد افغان سلی (پشتو) را با خاک برابر کرد پرچم گلگوت محمود را ملتوی ساخت ولی نتوانست کاخی را که سنائی بر افراخته بود منهدم سازد آتشی را که وی افروخته بود خاموش کند صدائی را که او بلند نموده بود خفه نماید زیرا این صدای حق بود و صدای حق تا ابد خاموش نمیشود.
نهضت ادبیات فارسی هم چنانکه به گوینده گان مقتدر خود ابو شکور بلخی و رودکی سغدی مرهون است یا چنانیکه، قبلم و قریحة توانای حکیم دانشمند طوس ابو القاسم فردوسی مرهون و متکی است یا چنانچه به عنصری و فرخی زیبا و خوش آیند است بهمان صورت به پیشگاه عظمت و دانش این حکیم نامور نازان و سعادت مند است.
زیرا اگر ابو شکور و رودکی برای نهضت ادبیات، سرمایۀ جدیدی فراهم کردند و اگر فردوسی روح شهامت را در شاعری دمید و اگر فرخی و عنصری بنیاد سخن را بر اساس محکم تری بنا نهادند- سنائی در تهذیب نفوس و تزکیۀ اخلاق کوشید- و این مسلم است که هیچ نهضتی را جز با وسیلۀ تهذیب نفوس و اخلاق نمی توان ابقاء نمود از دیر بازی که تاریخ نویسان شرقی و مستشرقین اروپائی در صدد کشف حال فضلاء و دانش مندان این سامان بر آمده اند نسبت به این حکیم بزرگوار چنانچه شایستۀ عظمت و در خور مقام اوست معلوماتی نداده اند- که بتوان بدان وسیلت به شرح حال او مطلع د.
در تذکره های فارسی نیز غیری ازانکه به ایراد جملاتی چند مسجع و مقفی از شرح احوال او مرور کرده اند دیگر تفصیلاتی بدست نمی آید و چیزی که زیاده تر مایۀ تآسف و موجب تولید مشکلات است نابودن ماخذ و مدارک است که در مملکت ما در اثر انقلاب گذشته متاسفانه از هر چیزی بیشتر دانگیر ارباب قلم و نویسندگان می شود و امروز در سر تاسر ممکلتی که از ان مجدود سنائی و جلال الدین بلخی قد علم کرده مملکتی که بوعلی سنا و ناصر خسرو را تربیه نموده بدست گویندگان قلم داده و در پیشگاه جهانگیران شمشیر نهاده جز و رق پارۀ چند نمی توان یافت که از ان راهی بتاریخ گذشته گان این محیط باز نمود در پایان این نوشته خود را بختیاری می شمارم که مراتب سپاسگذاری خود را به آن فضلا و دانشمندان کشور خود که در این راه با من یاری و مدد گاری نموده اند تقدیم کنم.
مخصوصا به جناب فاضل رئیس انجمن ادبی که در این راه با من معاونت های مزید فرموده اند و از استاد فاضل ملک الشعراء و جناب فاضل محترم هاشم شایق معاون ریاست دار التالیف که چند جلد کتب و تذکره های شعرا را از کتبخانۀ خود بمن به و دیعه سپرده اند و از فاضل گرامی همکار محترم خود سرور خان گویا که مثنویات خطی سنائی را در دسترس مطالعه من گذاشتند و در این باب مساعدات لازمه با من نموه اند واز جناب فاضل آقای جلالی که در تراجم ممحدوحین سنائی بمن یاری کرده اند عرض و تشکراتم را تقدیم نمایم.