سوما- یا- هوما

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

شربت مفرح و مقوی آریائی که گیاه آن در کوه های 

افغانستان بیشتر می روید

یکی از مسایل بسییار دلچسپی که درزندگانی اجتماعی و عرف و عادات وحتی مراسم مذهبی آریاها درمراتب اولی حیات شان ارتباط دارد و ارتباط آن با قلل شامخ کوه های افغانستان هم بی ربط نیست؛ یکنوع مشروبی است مفرح و مقوی که آریاهای عصر(ویدی) و(اوستائی) یکسان آنرا می شناختند و یکسان ازآن تعریف کرده اند. این مشروب ترکیباتی داشته که عنصرمهم آنرا عصارۀ یکنوع گیاه یا بتۀ خود روی کوهی تشکیل می داد ومابقی اجز ای آن بیشتر شیر وعسل بود. اصلأ این گیاه را (سوما) می گفتند و عین این کلمه در اوستا بشکل (هوما) آمده وچون بحیث یک قانون فقه الغة (فیلولوژی) میدانیم که (س) های زبان (ویدی) دراوستا به (ه) مبدل می شود پس گفته می توانیم که کلمۀ (هوما) عین همان کلمه (سوما) است و سوما اصلأ یکنوع بته خود روی کوهی بوده که درستیغ مرتفعۀ جبال می روئید.

اوستا از نظرتجسس محل روئیدن بتۀ سوما برای افغانستان اهمیت خاصی دارد؛ زیرا در(هوم یشت ) که پارچه ایست؛ در ثنا وصفت مشروب (هوما) به مطالبی اشاره شده که از روی آن استنباط میتوان کرد که بته (سوما) یا (هوما) در اکثر کوه های افغانستان منجمله در تیغه های کوه (بلند تر از پرو ازعقاب ) که عبارت از تیغه هندوکش باشد می روئید روی همرفتۀ ازخلال تذکرات سرود ویدی و نبشته های اوستائی به این نتیجه رسید می توانیم که آریاها حینی که در دو طرف هندوکش استقرار داشتند و در دورۀ ئی که از تیغه ها و دامنه های جبال افغانستان این طرف و آن طرف مهاجرت می کردن؛د گیاه سوما را در کوه های وسطی افغانستان یافته و ازخاصیت مخصوص آن آگاهی داشتند و ازآن مشروبی با امتزاج شیر و عسل درست می کردند. دانشمندانی که در موضوع مسقط الرس کتلۀ آریائی (هند و ایرائی) صرف مساعی کرده اند؛ یکی از دلایل شان در استقرار بخشیدن آریاها درکوه های افغانستان همین گیاه (سوما) یا (هوما) است شبهه ئی نیست که مشروب سوما آنطوری که آریاها استعمال می کردند



مفرح و در عین زمان نشاط افزا وسکرآور هم بوده شعرا یا (ریشی) های آریائی در سرودها صورت جمع آوری گیاه (سوما) را بدست وسرانگشتان دختران زیبا و کشیدن عصارۀ آنرا ازپارچه های پشم گوسفندی و انداختن آن را در کوزه ها و خم های گلی ومخلوط کردن آنرا با آب وشیر وعسل به پیرایه های بسیا ریبا و شاعرانه بیان کرده اند. معمولأ دختران و دوشیزگان جوان در شب های مهتاب در دامنه های کوه ها برامده و با خواندان سرودها به جمع آوری گیاه مذکور مشغول می شدند. شعرای عصر ویدی نیروی قوت بخش سوما را به (ترگاو) تشبیه میکردند و مخلوط شدن عصاره سوما را با آب چنین تشبیه می کردند که نرگاوی درچمن زاری داخل شود. سوما بعد ازینکه باشیر وعسل مخلوط می شد؛ یکنوع رنگ زرد شیره ئی مهتابی پیدا می کرد و می درخشید در اثرتاثیر نشاط آوری که در بدن تولید می کرد؛ آنرا در تشبیهات شاعرانه (شربت آسمانی) می خواندند وحیات جاوندانی را از شرب آن انتظار داشتند و بهمین جهت آنرا به صفت (آمریتا) یعنی (جاودانی)یاد می کردند و چنین تصور می نمودند که نوشنده خود را در جوار یاما (جمشید) به عالم  رستگاری می رساند؛جام که اینقدر در ادبیات ما شهرت دارد سابقه ئی درذهنیت و کهنه افکار و اندیشه و پندار محیط ما در دوره های قبل التاریخ داشته و بنابه همین سوابق پارینه چندین هزارساله است که (جام) و (جم) و (جم) بهم پیوست و هردو نام هزاران سال تاریخ ما را اشغال کرده است.

در بعضی از سرودهای ویدی (سوما) را به معنی (مهتاب) هم گرفته اند و چنین تصور می نمودند که اصلأ ماه ظرفی است؛ پر از عصارۀ سوما و بدین ملاحظه روشنائی سفید کاهی دارد. آریا ها تصور می نمودند که مانند بزم نشاط اهل زمین در آسمان هاهم بزم هائی از طرف ذرات نورانی و ستارگان تشکیل میشد و علت خورد شدن تدریجی مهتاب بعقیدۀ ایشان این بود که مشروب سوما از قدح آسمانی خورده و نوشیده شده میرفت تا اینکه حتی لب جام که لبه باریک ماه باشد هم ناپدید میشد و سپس آفتاب نقش ساقی بخود گرفته و سر ازنو قدح آسمانی را از سوما مملو میکرد.

بهرحال درمجموعه سرود ویدی سرودی بنام (سوما) و دریشت های اوستا یشتی بنام (هوما) موجود است و این درجزوۀ قدیمی تراوش یافته؛ افکار آریائی نشان می دهد که آریاهای هر دوعصر و هر دو دورۀ این گیاه و این مشروب مفرح نشاط آور را می شناختند؛ منبع پیدایش و روئیدن گیاه مذکور علی العموم کوه های افغانستان بود و چون عسل و شیرهم درین مناطق کوهستانی بسیار بود و هست ساختن مشروب مذکور در میان آرباهای کوه نشین اقغانستان بسیار معمول و متداول بود.

۴/۲/۳۸