138

استاد سخنور

از کتاب: مجموعهٔ اشعار استاد خلیلی

تاریخ وفات استاد ملک الشعرا بیتاب 

سپهر مرتبه مردی به خاک خفته درین جا

که خاک از شرفش با سپهر گشته برابر 

جناب حضرت بیتاب اوستاد مسلم 

که از روایح فضلش زمانه گشته معنبر

ز فیض معنویش پایگاه فیض مباهی 

ز فر عنصریش تختگاه شعر مسخر 

نتیجه قلمش با قیاس عقل مبرهن 

عصاره ی سخنش با شراب عشق مخمر 

خدایاگان سخن آفتاب چرخ حقایق 

دقیقه یاب ادب  راز دان گردش اختر 

ز مهر میمنتش صبح درسگاه فروزان 

ز شمع معرفتش شام خانقاه منور 

کدام متن که زا فیض وی نگشته میسر 

همه ثوانی عمرش نثار راه معارف 

به زیر موی سپدیش خجسته جبهه ی رخشان 

چو نور صبح که گردد ز آفتاب مکرر 

امیر عرش سخن شاه ملک فخر جنابی 

که مینمود به چشمش جلال ملک محقر 

چو اوستاد سخن بود سال رحلت اورا 

بجو به دور هلالی ز (اوستاد سخنور )