111

زبانهای دوره میانه

از کتاب: دستورزبان فارسی دری ، فصل زبان ، بخش تمهید گونه

از ۲۵۰ سال پیش از میلاد تا گسترش اسلام یا درست تر از سده سوم پیش از میلاد تا سده هشتم میلادی :

در سال ۲۵۰ پیش از میلاد قبیلهٔ پرتوه از باختریانا و سغدیانا و آن حوالی به غرب کوچیده دولت هخامنشی را در فارس سرنگون ساخته دولت اشکانی را بنا نهاد. در همان سال دیودوت اول - والی یونانی باختریانه و سغدیانه که کاشغرستان و بلوچستان را نیز به قلمرو خویش پیوسته در غرب تا ایالت توس پیش رفته بود، در برابر دولت مرکزی یونانی اعلان آزادی کرد و با دولت نو بنیاد اشکانی روابط دوستانه استوار ساخت. زبانشناسان از آن سالها آغاز دورهٔ زبانهای آریانی میانه یا ایرانی میانه را به دیده دارند.

زبانهای آریانی میانه به دوگروه بخش کرده می شود، بدین گونه : نخست ، گروه شرقی : یعنی زبانهای افغانستان و فرارود(آسیای میانه) وخاکهای پیرامون آن ، مانند ، سغدی، تخاری (بلخی) ، که در تخارستان یعنی ولایت بین بلخ و بدخشان گپ زده می شده ، ختنی ، سکایی میانه و خوارزمی.


دیگر ، گروه غربی :

گروه غربی زبانهای ایرانی میانه را به صورت عموم پهلوی نامیده اند و آن از نام قبیله پرتوه گرفته شده است و زبان پهلوی اشکانی را پهلوانیک نیز مینامند که چنان که نوشتیم بازبان دری نزدیکی هایی دارد و گمان میبرند این زبان خود دنبالهٔ زبانی بوده باشد که نامش را پرتوی باستان فرض کرده اند. زبان برخاسته از فارس را که درزمان ساسانیان به جای زبان پهلوی اشکانی زبان نگارش گردید و از زبان پارسی باستانی زاده شده است ، زبان پارسیک یا پارسی میانه نامیده اند.اکنون به بیان بیشتر چگونه گی گروه شرقی زبانهای آریانی میانه می پردازیم، با نگرش بدان که کدامها ، همه ، یا بخشی در خاکهای افغانستان کنونی رواج داشته اند. زبان سغدی :

 از زبانهای آریانی میانه مردمان افغانستان و چین وآسیای میانه یکی زبان سغدی است. زبان سغدی از دیوار چین تا سمر سمرقند، مدت چند قرن زبان بین الملی آسیای میانه به شمار می رفته است . به نوشته کریستنس زبان سغدی تا بدخشان و بلخ و پامیرمتداول بوده است (بهار سبک شناسی ص ۱۸)  سغد يا سگدایانا که مرکز آن سمرقند بود ، در روز گارباستان تمدن یی پیشرفته داشته است. از زبان سغدی متنهای آیین بودایی و مانوی ، بخشی از داستان رستم و قطعه های ادبی زیبا در دست است بوداییان در دوران پادشاهی کوشانیان که از سال چهلم تا ۲۲۰میلادی دولت کابلستان را تشکیل داده بودند ، به افغانستان و آسیای میانه راه یافتند و در همان روزگار دبیره یا خط سغدی و خوارزمی به کار می رفته است.

زبان خوارزمی :

زبان خوارزمی تا سدههای دوازدهم و سیزدهم میلادی در فرارود همچون زبان گفتگو بر جای بوده است. به پنداشت آ.آ . فریمان

شود ، با صورتی که در متون عبری - فارسی آمده متفاوت است . و با آن چه از متون پهلوی زردشتی (پارسیک ) در دست داریم مطابقت می کند

و نکتۀ مهمتر آن که هنوز در بعضی از نواحی ایران ، چگونگی تلفظ کلمات ، با آن چه از این اسناد بر می آید ، مطابق و با فارسی درسی مختلف است. از آن جمله ضمیر متصل ملکی (ام) که در فارسی درسی با فتحۀ مقدم بر میم ( am -) ادا می شود ، درمتنهای عبری - فارسی ، همه این ضمیر با ضمۀ مقدم برمیم یعنی om نوشته شده است. مثلاً برادرانُم ، دلم و در مورد شناسه های فعل نیز درست چنین است بودم ، کردم ... "   ( همانجا رویه ۳۲۶ تا ۳۲۷) . در این جا باید افزود که ضمایر متصل ملکی درگویش دری حوزهٔ پنجشیر افغانستان نیز با ضمهٔ مقدم بر میم ادا می شوند یعنی لام در دلم ، گلم ، ونون در جانم پیش دارند. شناسه های فعل در گویش دری کابل ، بلخ، هرات و بدخشان نیز به شکل رفتم ، میرم دیدم میبینم ، خواندم ، میخوانم ، با فونیم (o  (به مادۀ فعل می پیوندند

پرسمانی که زبان دری ، همزمان با پهلوی اشکانی یا پهلوانیک وپهلوی ساسانی یا پارسیک رواج داشته است ، درسبک شناسی بهار نیز تأیید شده است:

ملک الشعرا بهار در دفتر نخستین سبک شناسی، پس از اوستا و زبان ماد شاخه های زبان آریانی یا ایرانی را چنین بر می شمارد : فارسی باستانی ، پرتوی ، سغدی ، وخوارزمی ، که از آن شاخه ها لهجه های زیرین زاده شده اند :

پهلوی شمالی و پهلوی جنوبی دری ، طبری ، گیلی ، آذری ، ساکزی ، هروی ، خوزی ، فارسی ( شیرازی ) ، رازی ، کردی و دیگر. پس زبانهای آریانی میانه را چنین می شود تصویر کرد :

 گروه غربی :

(پهلوی) { شاخۀ شمالی - پهلوانیک 

{ شاخهٔ جنوبی - پا رسیک 

گروه شرقی :

{ شمالی - سغدی ، خوارزمی

{ جنوبی - سکایی میانه : ختنی ، 

تخاری (بلخی ) وزبان دری

دکتر صفا سرود آتشکدۀ کرکوی را که در اواخر دوره ساسانی سروده شده است ، " به لهجه نسبتاً جديد درى يعنى لهجه شرقی ایران " مربوط می داند . (صفا ،۱۴۷)

فرخته بادا روش                  خُنیده کرشسپ هوش

همی برست از جوش            انوش کن می انوش

دوست بذ آگوش                  بآفرین نهاده گوش

همیشه نیکی کوش            که دی گذشت ودوش

شاها ، خداایگانا                   بآفرین شاهی

دکتر شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر زیر عنوان یکی ازخسروانیهای باربد می نویسد : " اگر در گذشته بعض می پنداشتند که زبان دری دنبالهٔ پهلوی ساسانیست ، و تصور می کردند که از آمیزش زبان پهلوی و تازی به وجود آمده است، امروز ثابت شده و قراین استوار تاریخی و زبان شناسی بر این موضوع تصریح دارند که زبان دری زبان تازه یی نیست . بلکه پیشینهٔ کهن دارد که در عرض زبان پهلو یست. ولهجه مشترک بوده که در مشرق ایران و دربار شاهان بدان سخن می گفته اند . " ( موسیقی شعر ص۵۶۴) سپس آن دانشمند از روی کتاب " مختارات من كتاب اللهوو الملاهی" تأليف ابن خرداذبه خراسانی - موسیقی دان بزرگ قرن سوم هجری ، یکی از خسروا نیهای باربد را می نویسد ، که بدون گزارش تازی آن می آوریم :

قیصر ماه مانذ و خاقان خرشید

ان من خدای ابرماند کامغاران 

کخاهذ ماه بوشد کخاهذ خرشید

... از این سرود که بی هیچ تردید به زبان دریست ، روشن می شود که همچنان که ابن مقفع و حمزه اصفهانی و دیگران گفته اند ، زبان دری زبانی بوده است که در دربار سلاطین با آن سخن می گفته اند و حتا سرود ها و شعر هایی که در پیشگاه شاهنشاهان ساسانی شده بزبان دری بوده است و سابقه زبان دری خوانده می را استوارتر می کند. (همان کتاب ، ۵۷۵ ) ابن النديم در الفهرست از نوشته عبدالله ابن مقفع می نویسد که : عبدالله ابن مقفع گفت : " زبانهای فارسی عبارت اند از: پهلوی دری ، فارسی ، خوزی ، و سریانی . و پهلوی منسوب به پهله است این اسمیست که بر پنج شهر اطلاق میشود .... و اما دری زبان شهرهای مداین است. و کسانی بدان سخن می گویند که در دربار شاه هستند. و آن منسوب به مقربان دربار است، که ازمیان زبانهای مردم خراسان و مشرق ، زبان اهالی بلخ بر آن غالب است . . . ."  از این نوشته برمی آید که :

۱- زبان دری هم در شهرهای مداین - مرکز ساسانیان و هم در خراسان ومشرق و بلخ پهناورآن روزگار رواج داشته است.

۲- در دربار شاه بیشتر زبان تخاطب و گفتگو بوده است .

برای جلوگیری کج بحثان باید بیفزایم که سخن برسر زادگاه زبان نیست ، بل که سخن بر سر رواج زبان در سده های پیش از اسلام است.

اکنون اندکی بر نام زبان درنگ می کنم .