یزد جرد الاثیم
چون یزد جرد به پادشاهی بنشست آن رسما پدران و اسلاف خویش بر انداخت و رسمهاء بد آورد و سنمها کرد بر اهل پادشاهی خویش . و رسم مطالبت و شکنجه کردن و عقوبتهای گونا گون او آورد و بر رعیت بیداد کرد و مالهائی که داشتند همه بستد و همه اهل مملکت خویش را درویش گردانید.
ومرا اورا پسری آمد، اورا بهرام نام کرد بس رشیدو نجیب بود، و یزد جرد دراهمان فرزند بود و از بد خویش را به امیر عرب نعمان بن المندذ بن عمر بن ربیعه بن مضر داد، تا اورا بزمین حیره 2 ببرد و بپرورد و از بهر او را خورنق و سدیر 3 بنا افگند و تمام کرد و یزد جرد دست اندر برده بود و ستم میکردبر رعیت چون ستم او از حد بشد ، و مردمان بیطاقت شدند و ستوه گشتند از وی پیش ایزد تعالی بنالیدند خدای عزوجل دعای ایشان مستجاب کرد و اورا هلاک کرد و سبب آن بود که اسپی بازین ولگام اندر کوشک یزد جرد آمد و هیچکس را دست نداد تا یزجرد بتن خویش ، نزدیک 4اسپ آمد و عنان اوبگرفت و بر نشست و براند اورا. و چون بصحرا بیرون آمد، یکدو خاستن بخاست و اورا از پشت
---------------------------------------------------------------------
2-اصل الاثم،ولی بقول جمهورافیم بزهگار صحیح است.
2-اصل:برهمین چره ب : بزمین حیره اما حیره شهرکی است بر کران بادیه در عراق (حدود العالم)
3-حیره از مداین عراق است بریک فرسنگی کوفه و اکنون خراب است سدیره خورنق که ذکر آن در اشعار و اسعار و افواه مشهور است دو کوشک بوده است در آنجا نعمان بن منذر جهت بهرام گور ساخته اطلالش برجاست شاعری گوید:
و بنت مجدها قبائل قحطا ن واقوالهم تبهی ام جود
و بایوانه الخورنق قهم عرفوارسم مکهم و السدیر ( نزۀ القلوب)
4-ب: نزدیک یزد جرد آمد.
خویش (28) بینداخت 1 ولگدی در سر 2 یزد و اندر ساعت جان بداد و خلق از و برست.