در بیان رفتن اشرف الوزراء و زیر فتح خان
بنا برجنگ میرزا عباس علی شاه، و هزیمت یافتن طرفین، و رسیدن وزیر فتح خان در هرات خلد آیات.
وزیر قلم مشکین رقمف که ناظم مهام و لایت سخندانی است، در تحریر این مدعا، چنین بیان مینماید که :چون اشرف الوزراء وزیر فتح خان، باین حیله وری و تزویر، رخنه انداز کعبۀ خاندان حاجی فیروز الدین شاه گردیده تمامی خزاین و دفاین، از جواهرات و اقمشۀ (۱) نفیسه وزر وزیور و غیره متاع گران مایه، هر چه در صنادیق (۲) سلطنتش بود، همه را بدست یغمای خود آورده، بعد از چند ایام حاجی فیروز الدین را معه حرم محترم، باسیری و دستگیری در کجاوها انداخته، بار اشتران نموده، با سواران چوکی، روانۀ قندهار، بحضور شاهزاده کامران نمود.
اگر چه از ارتکاب چنین حرکت وزیر فتح خان، نسبت بخاندان حاجی فیروز الدین شاه، میر غضبان پیش روی خیال غیرت شاهزاده کامران، در عین غضب امده، و شمشیر های برهنۀ انتقام بدست گرفته، در فکر روانگی هرات گردیده،
----------------------------------------------------------------------------------
(۱)اقمشه=جمع قماش بمعنی رخت پوشیدنی.
(۲)صنادیق= جمع صندوق .
که انتقام حاجی فیروز الدین شاه را از وزیر فتح خان بگیرد، که درین اثنا خبر رسید:
که شاهزاده میرزا عباس علی قاجار نایب مشهد مقدس، بجمعیت لشکر بسیار و سامان محاربۀ بیشمار، داخل سرحد هرات گردیده.
شاهزاده کامران از دریافت این اخبار و حشت آثار روانگی هرات موقوف داشته، چند ایام توقف اختیار نموده ، اشرف الوزراء وزیر فتح خان، که در هرات [دایر] بود، باستدراک حرکت شاهزاده میرزا عباس علی قاجار، معۀ جمعیت عساکر و اسباب محاربه، مستعد مقابلۀ میرزا عباس علی، و مکالید (۱) ابواب قلعۀ هرات و محافظت آن، سپرد و کلای امیران سندهـ هر یک زبدۀ نجبا میر اسمعیل شاه وکیل امیران حیدرآباد، و شرافت پناه (۲) حاجی شیر محمد خان وکیل امیران خیرپور نموده، انها را محل اعتبار خود دانسته.
بعده روانۀ مقابلۀ میرزا عباس علی گردیده. و چون نزدیک یکدیگر رسیدند، اولا از طرفین، وکلای معتبر که نغمه طرازان مقام خیر و آهنگ نوازان قانون دفع شر میباشند، تعیین شدند. هر چند وکلای مذکور، چنگ مصالحه و مصافحه
----------------------------------------------------------------------------
(۱)شاید این کلمه را از کلید فارسی ساخته باشند بر وزن و قاعده عربی. زیرا در عربی باین معنی نیست، والا کلید بمعنی مفتاح هم در عربی دخیل است.- المنجد. شاید اصل آن مقالید بود، بمعنی کلیدها- المنجد.
(۲)الف: شرافت پناه خالوی ام قای شیر محمد خان. ج : مانند متن
در محفل طرفین، بصد طرز عاقلانه در نوا در (۱) آوردند، لیکن از ناسازگاری فلک، آهنک موافق (۲) بسازگاری نیامده، بلکه نوای مخالف جنگ برآمده، و از نغمات اضراب اتواب، نغمۀ خونریزی از طرفین بلند گردیده.
در این حالت شیر بیشۀ جلادت و بهادری، و هزبر کوه شجاعت و دلاوری، سردار شیر دل خان (۳) از روی شیر دلی، پروای توپ و تفنگ نکرده، بلکه گوره خر (۴) پنداشته، بجمعیت دو هزار جوانان خوش اسپۀ (۵) کار آزموده، از عملۀ خود پروانه وار، بر شعاع شمع توپخانۀ قاچار، جلوه ریز گردیده، توپخانه بدست خود آورده، بعد گرفتن توپخانه لشکر قاچار، چون دود باهم (۶) پیچیده ، که از بس دود توپخانه، شش جهان هم بنظر نمی آمده، درهم و برهم گردیدند.
در عین این هنگامۀ رزم، از قضای آلهی، گولۀ تفنگ برخسارۀ وزیر فتح خان خورده مجروح گردیده، و از میدان جنگ عنان تاب گردیده، رخ نهاد هراتف و شاهزاده میرزا عباس علی بجای خود، معۀ حشم صحرا نورد هزیمت.
اشرف الوزراء در عرصه دوازده پاس، خود را از میدان گاه جنگ، با قلیلی سپاه در قلعۀ هرات رسانیده و مفتاح ابواب
---------------------------------------------------------------------------------------------
(۱)الف:درنوای اوردند: (۲)الف: نیرنگ موافق.
(۳)شیردل خان برادر وزیر فتح خان بود. (۴) الف: گورخر.
(۵)ک: خوسی اسبه [؟] . (۶) الف: بهم.
قلعۀ مذکور که بدست وکلای سنده بوده در همان وقت ابواب هرات بروی وزیر ممدوح کشادند.
از انجا که ملک هرات سخت ملکی است، و از ترکتاز جماعه اوزبک مردم فروش خلاصی ندارد، و از اهل شکست، گاهی دوباره در قلعۀ هرات راه دخول (۱) نیافته، و همیشه لشکر هزیمت یافته، باسیری اوزبک و ترکمن (۲) میروند.
لیکن اشرف الوزراء بسبب سپرد مکالید قلعۀ هرات بوکلای امیران سندهـ از چنگ ترکتازی ازوبک و ترکمن (۲) امان یافته، سالما در اندرون قلعۀ مذکور، باز جای کامرانی و حکمرانی یافت.
بعد این خدمت، وکلای امیران سنده در حضور اشرف الوزراء بسیار معزز و محترم و مقرب گردیده.و عجب تر نکته اینست: که وقتیکه عساکر طرفین میدان گاه جنگف اسباب جنگ و خیام گلگونف و غیره سامان گذاشته، چنگ فرار در نوا آوردند(۳)، [بعد مدتی ] چون نبرد گاه از غبار دود مصفا گردید، درین اثنا عیسی خان کوهی خر سوارهف و بنیاد بیگ هزاره (۴) که همیشه کوه نشین و صحرا نورد زد و برد می باشند،
-----------------------------------------------------------------------------------
(۱)الف:دخل.(۲۹الف:ترکمند[؟] (۳) الف: آورده بودند.
(۴) در ک :بجای بنیاد بیگ نقاط گذاشته اند. در الف: بنیاد بیگ است. در ب: غیبی خان کوهی و بنیاد بیگ هزاره است. و هزاره قوم معروفیست ساکن وسط افغانستان، و نام بنیاد بیگ هم در بین شان مروج است. قراریکه سراج التواریخ (ج ۱ ص ۹۲) گوید: بنیاد خان هزاره و نصیر خان برادرش، درین محاربه، بسا لشکر قاجاری را تلف کرد.
در میدان گاه جنگ رسیده، تمام اسباب از حیان گلگون و غیره در جنگ غنیمت خود آورده، بار خران (۱) نموده بردند.
چون زهر جنگ آنها چشیدند، و می خوشگوار غنیمت اینها نوشیدند، عجب کارخانۀ الهی جل شانه میباشد. این همه نزاع مابین مخلوقات، محض به آرزوی نفس نافرجام، و دنیای بیوفاست. فقط
[و این مقدمه در سنه یکهزار و دو صد و سی و چهار هجری صورت وقوع یافت] (۲)
----------------------------------------------------------------------------------
(۱)الف:با خران بار نموده.
(۲)جمل بین قلابین در الفف ب نیست. این جنگ در کهسان غربی هرات در اوایل محرم ۱۲۳۴ هـ واقع شده است- سراج ۱-۹۵ و در نسخۀ ج ۱۲۳۳ هـ است.