جبل السراج، دروازه هندوکش

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

دراواسط سال دوم پلان اول پنجساله آبادانی کشور مفکوره وضرورت اجرای یکی از کارهای بزرگی درروزنامه ها نشر شدکه عبارت از ساختن سرک موترروجدید از درۀ سال اولنگ و کشیدن تونلی بود در دل هندوکش تاجبل السراج وخنجان دونقطه جنوبی وشمالی تیغه بلند هندوکش بهم وصل شود وامروز که این سطوررا می نویسم؛ خوشبختانه طبق پروگرام موضوعه کارها چه از شمال و چه از جنوب پیشرفت قابل ملاحظه ئی کرده وقرار پیش بینی هائی که ازطرف متخصصان بعمل آمده در اواسط این  پنج ساله دوم این کاربزرگ بکلی تام خواهد شد.

درحاشیه نیم دایره شمال و شمال غرب جلگه بزرک گاپیسا(کودامن کوهستآن)نقطه حساس و مهمی داریم که ازنیم قرن باینطرف بنام جبل السراج شهرت پیدا کرده قبل برین درتمام دوره های قدیم تر بنام (پروان) یاد میشد.

جبل السراج یا پروان قدیم ازنظرموقعیت جغرافیائی ازآن جهت(چه درروزگاران باستان و چه امروز اهمیت خاصی داشت و دارد)که دروسط آستانه چهارمعبربزرگ هندوکش وسطی قرار گرفته بدین معنی که بطرف جنوب غرب آن به فاصله 5 کیلومتر دره غوربند افتاده و به قسمت شمال شرق آن به عین همین فاصله مدخل دره پنجشیردرگل بهار قراردارد، درمیان این دو دره دو معبر دیگراست؛ یکی دره شتل و دیگر دره سالنگ.شتل دره ایست تنگ و محدود و دشوار گذارولی سالنگ دره ایست نسبتأ کشاده ترازین چهاردره یا معبری که نام بردیم اگر شتل را حذف کنیم سه دره دیگر باقی میماند(1) پنجشیر(2) سالنگ(3)غوربند که هرسه از روزگاران قدیم قابل عبور و مرور بوده و غوربند که در دامنه های جنوب هندوکش تا کوتل شیرامتداد دارد؛ در اکثرراههای قدیم وقرون وسطی و جدید شامل بود و مدتی است موتررو میباشد.


پس با شرح مختصری که دادیم اگرخوب دقت شود؛ جبل السراج یا مجموعه دهکده های قشنگ خود درمیان (گل بهار)و(متک)با درمیان مدخل پنچشیر وغوربند درست در دهن دره معروف سال اولنگ یا سالنگ قرار دارد ومی توان آنرا دروازه جنوبی هندوکش خوآند.

میگویند؛ تاریخ تکرار میشود.آیا بهتر نیست بگویم که موقف و موقعیت ثابت و مساعد جغرافیائی نقش خود را در تاریخ تکرارمیکند.

جبل السراج همانطورکه امروزکسب اهمیت کرده درآینده به مراتب اهمیت آن افزوده خواهد شد.درزمانه های باستان هم اهمیت بسزایی داشت و این همه اهمیت ها مرهون همان موقعیت جغرافیائی آنست که درمدخل دره ها و معبرها وکوتل های مهم هندوکش قرار گرفته و از رویی که درین دره ها پای بشرباز شده جبل السراج کسب اهمیت کرده است.

معمولأ مورخان دراینجا یکی از شهرهائی را قرارمیدهند که بدست اسکندر مقدونی درسال 329 ق م احداث شد.این همان اسکندریه پای هندوکش یا اسکندریه پاروپامیزاد است،ولی چون همیشه اسکندر،اسکندریه های خود را درنقاطی احداث میکرد که قبلأ درآنجا آبادی هائی می بود؛ حتمأ قبل از اینکه سردارمقدونی اساس اسکندریه ئی را درآنجا گذارد؛ قلعه مستحکمی درآنجا وجود داشت که نام و نشان آن از خاطره های تاریخی زدوده شده ولی موقف و موقعیت اقلیمی بطوریقین حکم میکند که در اینجا پیش ازرسیدن سپاهیان یونانی آبادی و آبادانی بوده چنانچه درحوزه هری وارغنداب پیش اینکه اسکندر برسد و اسکندریه هائی بپا کند قلعه و شهرهای مستحکمی داشتیم.

جبل السراج یا پروان دروازه هندوکش جنوبی بوده است و خواهد بود و همان طوری که مرغان هوا در سیرمهاجرت های تابستانی و زمستانی خود از معبرسالنگ استفاده میکنند؛ انسان ها هم از آن معبر و معبر همجوارآن پنجشیر استفاده کرده اند.

اسکندرمقدونی 23 قرن قبل درآنجا بنای شهراسکندریه ئی را گذاشت و درحالیکه کارآبادی شهرجریان داشت روزانه از اهالی محلی معلومات لازمه ازمعبرها و دره های هندوکش مخصوصأ دره  و معبرهائی که پیوست به جبل السراج حالیه افتاده بود اخذ میکرد.

وضع جغرافیائی ووضع راه ها درین رده ها درین 23 قرن کماکان یکسان بود واینک تازه در سال هائی زندگی میکنیم که وضع سالنگ و شرایط عبور و مرور در آنجا بکلی عوض میشود.


یکی از مسایلی که مربوط به خط سیر اسکندردرین گوشه مهمان تا حال بطور یقین حل نشده عبور هندوکش است حین رفتن به باختر و مراجعت به پروان.

شبهه یی نیست که اهالی محلی از هر نقطه اندراب که باشد با عبور کوتل خاواک شب در میان یعنی به دو روز پای پیاده خود را به گل بهار میرسانند.

به عین همین وقت یعنی در طی دوروز یکنفر از اهالی اندراب مثلأ ازخنجان از راه کوتل سالنگ ویش را به جبل السراج رسانیده میتواند.

درکتاب(پادشاه نامه) که محتوی وقایع عصرشاه جهان پادشاه مغلی است مرقوم است که حین که علیمردان خان بقصد تسخیر بدخشان ازکابل حرکت میکرد وباوگفتند که عساکر زیاد از دره های هندوکش عبور نمیتواند لذا او باده هزار سوار از راه پروان و آهنگران وسالنگ و دوشاخ گذشته به خنجان واصل شد و درمراجعت ازاندراب از سراب و کوتل طول(خاواک)گذشته به (شین)واز آنجا به (رخه)حاکم نشین پنجشیرآمدواز آنجا به گل بهار مواصلت کرد اگر چه عبور و مرور علیمردان خان در اواسط قرن 11 هجری شمسی (قرن 17 مسیحی)واضع شده معذالک معلومات خوبی بما میدهد و میتوانیم از آن نتیجه گرفته بگویم که با اکثر احتمال اسکندرمقدونی هم دررفت و آمد خود 23 قرن قبل عینأ از همین دومعبر ودوکوتل که سالنگ و پنچشیر باشد استفاده کرده یعنی از راه سالنگ رفته و از راه خاواک و پنجشیر به گل بهار و از آنجا به اسکندریه پروان مراجعت نموده است.این مفکوره دراثرگردشی که هفته  گذشته به پروان و گل بهار و پنجشیر کردم به من ثابت و معلوم میشود که اسکندر ازین دو طریق متذکره استفاده کرده و جبل السراج واسکندریه پروان همان طور که 23 قرن قبل  دروازه جنوبی هندوکش بود بار دیگر با باز شدن سرک جدید،سالنگ بزرگترین موقعیت تاریخی را مجددأ احرازمیکند.

5/3/41