نرگس جادو

از کتاب: دیوان محجوبه هروی ، غزل

بسته ء حلقه ء گیسوی تو ام

کشته ء خنجر ابروی تو ام

از خدنگ مژه بسمل گشتم

زخمی نرگس جادوی تو ام

گر چه آزاده ام از قید جهان

بنده قامت دلجوی تو ام

بتکلم همه گوهر ریزد

عاشق لعل سخن گوی تو ام

نکنم میل بخوبان جهان

واله و شیفته ء روی تو ام

نیستم طالب آب حیوان

بس بود خاک سر کوی تو ام

ماه من شب همه ش از سر صدق

همچو «محجوبه» دعا گوی تو ام