دو فصل دراسلام !

از کتاب: مضامین سیاسی- تاریخی
08 July 2024

اخیراً بالای یوتیوب باپروگرام شخصی باسم شفع اعیار برخوردم .این شخص ملاها ،اخوندها و دیگر وابستگان خرده پای  مذهبی را وسیله قرار داده ؛نه تنها بوضعیت معاصر بلکه بگذشته مردگان و بزرگان و اعتقادات مردم تاخت وتاز کرده و همه را مورد اهانت و پر روئی قرارمیدهد .عجب اینجاست کاین شخص در سطح ملاها و غلط گیریهای قرآن و حدیث باقیمانده ؛موضعگیری سالم تاریخی، علمی و عینی در زمینه ندارد .

درحقیقت مخاطب ازیکطرف ذهنیگریهای و روایات دروغین ملاهارا میشنود ،و از جانب دیگر تراوشات ذهنی جناب اعیار ، که همه را در یک خریطه ریخته و ندافی میکند  . 

جناب اعیار ؛ مکتب  ملائی در کشور ما  وخصوصیاتیکه شما باآنها برخورد  میکنید، زیاده از صد وبیست سال عمر ندارند .اگر شما از جور ملاها  ؛از ین صدو بیست سال انطرفتر را توهین میکنیدو دشنام میدهید ؛در حقیقت نآگاهانه اجدادخود و ما را مورد تعرض قرار داده اید .آنچه مربوط باجدادخودشما می‌شود ،هر برخوردی که میکنید مختار هستید؛اما آنجا که اجداد دیگران مطرح هست ؛شما حق و  اجازه ندارید که آن‌ها را نادان و بی‌خبر و ... بخوانید ؛زیرا در‌واقع شخص شما از تاریخ وطن ،منطقه و اسلام واقف نیستید ! بدین شرح خلاصه :

اسلام حاوی دو فصل  است : فصل اول اسلام قبل استعماری و فصل دوم اسلام بعد استعماری .

فصل اول :  اسلام در منبع خود از دو اصل « علم و یقین» تشکیل شده بود . از اینجاست که بزرگانی چون ابن بطوطه ،الفارابی ابن‌سینا ، ابن رشد وووو ... بوجود آمدند ،که تمدن اسلامی را احداث کردند، و ترجمه بلاتین آثار این بزرگان در قرنهای پانزده و شانزده رنسانس  را ؛در غرب  دامن زد.

فصل دوم :  اسلام بعد استعماری است ،کاین اسلام تنهابر پایهٔ  «یقین » استوار است ، یعنی علم و بینش علمی را از اسلام حذف کردند.جهت تأمین و تطبیق این دکتورین در آخر قرن نزده و شروع قرن بیستم سه شعبه یا فرقه در اسلام بوجود آوردند ، کز تضاد ، برخورد و آمیزش اسلام با استعمار منشأ میگرفتند . این سه شعبه عبارتند:

 از  دیوبندی های شبه قارهٔ هند ( جمعیت العلمای پاکستان ادامهٔ آنست ) ، اخوان المسلمین الازهر در مصر و وهابیها در شبه جزیرهٔ عربستان . البته این سه مدرسه قبل ازوردانگلیس وجود داشتند؛اماانگلیس ادارهٔ آنهارادر دست گرفته وهمه را بافزار اجرائی مقاصد خودتبدیل نمود. 

این سه شعبه در واقعیت وارسته و پی آمد یک دیدگاه هستند ، که در سه منطقهٔ جغرافیائی متفاوت بنامهای جداگانه تر ویج شده‌اند. میکائیل باری مؤ رخ فرانسوی میگوید:« تفاوت اساسی عقیدوی و نظری  بین این سه دسته وجود ندارد » (سلطنت یاغیستان) 

  این سه فرقه در تجانس اصولی با استعمار؛اسلام بعد استعماری رابوجود آوردند؛زیرا اسلام ناب برمبنای علم ویقین بناشده بود؛امااین سازمانها علم راحذف کردندوتنها یقین راترویج و تحمیل نمودند. آنچنانیکه استعمار هدایت داده بود ؛لهذااین اسلام بعداستعمار است!.

مودودی از دیوبندیهای پاکستان ،سیدقطب از اخوان مصر  و رهبری عرب سعودی از وهابیت . این سه گروه کز ختم قرن نزدهم ؛تصرف مکتب دیوبند علیگهر هند در سالهای ۱۸۹۰-۱۸۹۵ م است ؛وهابیت از ۱۹۲۴م حاکمیت پیدا میکند و اخوان مصر ازپایان جنگ دوم تا ختم شوروی ؛ این سه گروه برقاعده و مخرج مشترکی استوارگردیده بودند، و آن؛ ضدیت با کمونیزم و هر نوع تحول اجتماعی غیر مذهبی دیگر !!.

مثلاً در سال ۱۹۲۹م محمد نادرکه بپادشاهی افغانستان گماشته شد، مکتب و تحصیل رابرای زنان و دختران ممنوع اعلان کرد.  « دیده شود افغانستان در مسیر تاریخ جلد دوم »

 یعنی حقوق انسان،حق وآزادی زن، آزادی بیان و... ؛ تا ختم شوروی و کمونیزم برای جوامع اسلامی  اصلاً مطرح نبود!!اکثر جوامع اسلامی و مخصوصاً جامعهٔ ما؛در زندان وحشت و استبداد مذهبی تا همین اکنون محبوس  هستند .

آیا جامعهٔ افغانستان از دو قشر سلطنت و روحانیت تشکیل نشده بود ، که تا امروز بعد از ختم قبیلهٔ محمدزائی که انگلیس آن‌ها را بقدرت نصب کرده بود  ،سیدها و ملاها قدرت را در دست  دارند .

 اسلام بعد استعماری؛ مسلمان قرن بیست ویکم را چنان بیچاره ، فقیر و بی‌خبر بار آورده است ، که مجبور است مانند انسان قرن هفتم وهشتم میلادی ،یعنی ابتدای اسلام ؛زندگی و سرنوشت خود را بقضأ و قدر حواله کند ؛ از اینجاست که افرادنیمه بی‌سواد واستفاده جو را زیرنام «عالم دین »در رأس جماعتهای مسلمانان جابجا میکنند ، که منافع شخصی و طرز نگرش فرقه ئی این «باصطلاح عالمان » محک ومعیار حلال و حرام در حیات روزمرهٔ امت مسلمان قرار گرفته است . 

عبادت را بحیث غلاف گناه های خود بکار میبرند ، یکمقدار  عبادت ، یکمقدار گناه را خنثی میکند ؛شخص با رفتن بحج گناهان خود را میشوید ؛چنانکه در قرن پانزده در اروپا،  کلیسای کاتولیک بمردم بهشت میفروخت . در قرن بیست ویکم همین برخورد با فرد مسلمان صورت میگیرد !! در نتیجه عمالنامهٔ شخص در آخرکار سفید و مبرا بدر می‌شود ؛ لهذا بازار تقلب ، ریأ، تخلف ، دروغ، دزدی ، احتکار و … را چنان گرم نموده اند ، که درتاریخ جامعهٔ اسلامی چنین رونق نداشته !

دراینکه شما اعمال این  «علمای دروغین  »را تشحیر میکنید ،امر نیکی است ؛اما  در ریشهٔ موضوع پایان نیمشوید؛هرجا که پای انگلیس و غرب درمیان می‌آید ؛شما قدمی عقب نشینی میفرمائید، کاین سخت مایهٔ تأسف است!،یعنی شما با اسلام بعد استعمار مبارزه و ستیزه میکنید ؛اما باخود استعمار مسامحه  و حتی موافقه میکنید.



انتهی