32

سهم برمکیان بلخی در پرورش علم و ثقافت

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل چهارم ، بخش اوضاع اقتصادی و اجتماعی و اداری و فکری و علمی و ادبی افغانستان
04 February 1967

در فصل ۳ و قایع عروج برمکیان و حوادث سیاسی را که متعلق به  این دودمان عالی شانست به تفصیل نوشتیم و باز در اول  مبحث سهم ایشان  را در انتقال فرهنگ از راه خراسان نشان دادیم که این خانوادۀ خراسان مشام دادیم، که این خانوادۀ خراسانی  که در محیط فرهنگ قدیم باختر پرورده شده، حامل بسا از مواریث ثقافت کهن و تمدن این سرزمین بودند.

اسلاف ایشان در بلخ و معبد نوبهار  که از پرسش گاههای قدیم بشر شمرده میشود ووقتی کانون کیش زردشت و بعد از ان مرکز بودائیان باختر بود، مسند سدانت داشتند ولی در عین داشتن این منصب دینی به امور سیاسی ووزارت شاهان هم می پرداختند و حتی بقو خواجه نظام الملک طوسی از زمان سلطنت اردشیر پدران برمکیان وزیران بوده ووزارت ایشانرا موروث بود و در ترتیب  و سیر وزارت کتابها داشتند که پسران ایشان آنرا برای یادگرفتن اداب وزارت میخواندند.۱

درین مجمع علمی طوریکه دیده میشود، علمای فرق خارجی و معتزله و غیره اشتراک میکردند و با آزادی رأی در مسایل مغلقۀ کلام و فسفه و حتی سیاست یعنی درینکه امامت نص است یا اختیار ؟ مناظره و مباحثه می نموند و ازین بر می آید ک برمکیان دارای نظر وسیع و روشنی طبع و فکری آزاد بودند و حتی در بحبوحۀ سیطرۀ عقاید  فرقوی آنوقت از وسعت نظر خراسانی خویش نمایندگی میکردند. 

بیت الحکمه:

این موسسۀ علمی که آنرا خزانة الحکمه هم میگفتند، در عصر هارون الرشید عباسی بعد از ۱۷۰ هـ۷۸۶ م در بغداد تأسیس شد و در زمان خلافت ماموم بعد از ۱۹۸ هـ ۸۱۳م بکمال  خود رسید.

ما در سابق بحوالت تاریخ بغداد طیفور گفتیم : که در مرومرکز خراسان کتابخانۀ عظیمی از زمان قیل از اسلام باقی مانده و تا حدود ۲۰۰هـ۸۱۵م هم موجود بود۳ و هارون و مامون که هر دو آشنا به مدنیت و ثقافت خراسان بوده و مدتها در خراسان و مروزندگانی داشته اندف ازوجود کتب خانها  خزائن کتب در شهر های بزرگ مطلع بودند.

۱جرجی زیدان تاریخ تمدن اسلامی ۴/۱۳۹

۲مروج الذهب۳/۲۸۶ و ابن خلکان ۱/۴۸۰

۳ضحی الاسلام۱/۱۸۰ بحوالت تاریخ بغداد ۷/۱۵۷

این خلفاء گه شیفتل تمدن و فرهنگ خراسان بودند در بغداد مرکز خلافت عباسی نیز موسسات علمی را بجود اوردند و مبادی فرهنگی خراسان را به بغداد انتقال دادند که یکی از ان همین بیت الحکمه بود.

بیت الحکمه کتابخانه بزرگی بود، و کتابهائی که خلفاء در فتوحات آسیای صغیر و انقره و عموریه بدست اورده بودند دران جمع شده بود و دران کتب پارسی  و هندی را که فراهم اورده بودند دران دار الحکمه گذاشتند و اکثر ۱دانشمندانیکه مربوط به برمکیان بودند درین  موسسۀ عمی کار میکردند مانند ابن دهن و محمد بن موسی خوارزمی منجم و جابر بن حیان و کنکه منکه هندی( که ذکر شان گذشت) و علان شعوبی که مرد دانشمندی بود در بن بیت الحکمه برای مامون و برمکیان نسخه های خطی کتابهارا می نوشت .۱ 

و این مرکز علمی شکل یک اکادیمی دانش و فرهنگ و مجمع علماء و حتی مرکزتحقیق ورصد پرورشگاه حکمت و فلسفه را گرفته بود.

ابو حفص عمر بن فرخان طبری یکی از روسای مترجمان و علماء نجوم و احکام آن بود که در خدمت یحیی بن خالد برمکی میزیست او تفسیر چهار اسلامی و پروردۀ برمکیان بود که پسرش ابوبکر بن عمر نیز از مشاهیر منجمان و مولفان این فن است ۲ و گویند که ۱۳ مقالۀ کتاب المجسطی را نخستین بار بامر یحیی  بن خالد برمکی بعربی در اوردند ولی مقبول نیفتاد بنابرین برای تفسیر آن ابو حسان و سلم صاحب بیت الحکمه را خواست را خواست و ایشان بصورت فصیح تر و صحیح تر آنرا تدوین کردند.۳

برمکیان بدون تعصب و تنگ نظری علماء هر مذهبی را مورد پرورش خود قرار 

۱الفهرست۱۵۴

۲الفهرست ۳۸۱

۳الفهرست ۳۷۴

میدادند و علم را برای علم می پروردند مثلا از جملۀ پروردگان ایشان آل بختی شوع طبیبان معروف در بار بغدادند که یکی از ایشان جبریل بن بختی شوع به مامون میگفت : من این نعمت رانه از تو دارم ونه از پدر تو بلکه همه را از یحیی خالد برمکی و پسرانش بدست اورده ام .۱

این خاندان بختی شوع از نصرانیان نسطوری بودند که جور جیس پسر بختی شوع رئیس بیمارستان گندی شاپور و معاصر منصور خلیفه (۱۳۶/۱۵۸هـ۹ بود،۲

و تمام دودمان این طبیبان مسیحی در کنف حمایت و پرورش برمکیان میزیستند، و سالی در حدود پنج ملیون  درهم از برمکیان و دیگران جائزه می گرفتند. ۳

این حالت یک خاندان علمی مسیحی در کنف حمایت برمکیان بود وی درعین همین اوقات می بینم ، که برمکیان برخی از اطباء هندی  را هم به بغداد اورده و در تحت اصطناع خویش قرار داده بودند بدین تفصیل:

یکی از منجمان و طبیبان هندی بنام کنک یا منکه در گندی شاپور بود که بفرمان هارون الرشید به بغداد آمد و از پرورش و نوال برمکیان برخورد ارشد ، او کتابها را از بان هندی به عربی در آورد، که از انجمله کتاب سسرد  را درده مقاله کنکه هندی بامر یحیی بن خالد برمکی تفسیر کرد، و نیز کتاب اسماء عقاقیر هند را ز هندی بعربی در اورد.۴ و کتاب السمون تالیف شاناق (چاناکیه وزیر چند را گوپتا۳۲۱۲۹۸قم) در پنج مقاله از هندی به پهلوی بوسیلۀ همین کنکه ترجمه شد که متکفل نقل ان به پهلوی ابو حاتم  بلخی بود و این کار هم برای یحی بن خالد برمکی انجام یافت . (کتاب الشاناق فی السموم و التریاق در سنه ۱۹۳۴م در برلن با ترجمه المانی طبع شد) و ابن ندیم کتابهای نموذار فی الاعمار اسرار 

۱تاریخ علوم عقلی۱/۴۶بحوالت کتاب الوزارء جهشیاری ۱۷۶

۲اخبار الحکاء ۷۱

۳اخبار۱۰۰

۴الفهرست ۴۲۱

۵طبقات الاطباء۲/۳۲

الموالید کتاب القرانات الکبیر و الصغیر   اسماء عقاقیر الهند راهم به منکه نبسبت دهد.۱

این کنکه یا منکه هندی بدعوت یحیی بن خالد به بغداد برای علاج هارون آمد او پهلوی را هم میدانست و از هندی باین زبان ترجمه ها داشت. ۲ و بقول جاحظ: 

برمکیان در جلب اطباء هند توجه خاصی داشتند و علاوه بر منکه چند طبیب دیگر مانند بازیگر قلیرفل   سند باز و غیره را هم خواسته بودند و۳ و کتابی را هم در علامات بیماریها و علاج آن بامر یحیی بن خالد برمکی بعربی ترجمه کردند.

دیگر از اطباء هندی که در ایام هارون بوسیلۀ برمکیان به بغداد آمد صالح بن بهله بود. که شهرت فراوان داشت و با طبیبان بغداد در آمیخت و طب هندی را از و اقتباس کردند.۴

همچنین طبیب معروف دیگر هندی که در محافل برمکیان و بغداد موجود بود، ابن دهن است که ابن ندیم کتب اورا بنام استانکر الجامع تفسیران ابن دهنکتاب سند ستاق یعنی صفوة النجح تفسیر او شمرده است. ۵

بیمارستان برامکه

در جملۀ آثار مدنی که برمکیان در بغداد بوجود اوردند بیمارستان که اکنون در افغانستان روغتون و در انگلیسی (HOSPITAL) 

گویند و چون این بنای خیریه را دردنیای عرب از عجمیان تقلید کردند، نام انرا از بیمارستان دری در عربی مارستان ساختند و نخستین مارستان ساختند و نخستین مارستان عربی در عصر ولید بن عبدالملک در سنه ۸۸هـ۷۰۶م در دمشق ساخته شد که دران مجذومان را نگهداری میکردند.۶

۱الفهرست۳۷۸

۲عصر المامون ۱/۳۸۹

۳البیان و التبین ۱/۴۰ جاحظ طبع قاهره ۱۳۱۳ ق

۴تاریخ تمدن اسلامی ۳/۱۵۸

۵الفهرست ۴۲۱

۶تاریخ تمدن اسلامی ۳/۱۸۷

هارون الرشید نیز در بغداد مارستانی را ساخته، که سرطبیب آن همان جبرئیل بن بختی شوع پزشک پروردۀ برمکیان بود و چون برمکیان همه اهل علم و از پروردگان اطباء هندی بودند بنابرین ایشان مارستان برمکیان را در بغداد تاأسیس کردند و سرطیب انرا ابن دهن سابق الذکر که کتابهای طبی را از هندی بعربی ترجمه میکردند مقرر داشتندو بعد از ازین در بلاد دولت عباسی بیمارستانهای متعدد دیگر به تقلید برمکیان کشوده شد.

در بیمارستانهای آنوقت طبیان نامی را برای معالجه ی می گماشتند و ایشانرا از موارد دور برای طبابت جلب میکردند چنانچه هارون دهشتگ سرطیب هندی بیمارستان گندیشاپور را برای بیمارستان بغداد خواست، چون او نیامد بجای خود ماسویه طبیب معروف را فرستاد، که بعد از ویوحنابن ماسویه سرطبابت مارستان بغداد داشت۲ و این هر دو وهم از پروردگان خاندان بختی شوع سابق الذکر بودند که پزشنک برمکیان بود.

بقول گوتساولوبون: بیمارستانهای عرب، موافق اصول حفظ صحت بناشده و خیلی و سیع و دارای جریان هوا و آب فراوان بود محصلان طب دران به معاینه و محالجۀ بیماران می پرداختند و در بیمارستان حجراتی داشتند تا بوسیلۀ تجربه و مشاهده ف تحصیلات علمی خود را تکمیل نمایند. ۳

۱الفهرست۳۴۲

۲طبقات الاطباء۱/۱۷۴

۳تمدن اسلام و عرب۶۳۵