جنبش باکو و چالاک
هنگامیکه شاهنشاهی لودی در هند سقوط میکرد، و بابر فاتح معروف بر هند و افغانستان مستولی میشد، یکی از قایدین ملی افغان مرحوم سلطان محمود گدون شعبه ایست از قوم کاکړ، و در اراضی مابین اباسین و کوه مهابن ساکنند۶۵ درین صفحات علم آزادی خواهی را افراخت و این بر جسته در بین ملت افغان در مقابل سلطۀ تا جایز مغول حرکتی بوجود آورد.
سلطان محمود جمعی از شاگردان و پیروان را بفکر وطنخواهی و آزادی دوستی پرورانید، وی شخص عالم و پاکیزه سیرت و وطندوستی بود، و سید عبدالوهاب مشهور به آخوند پنجو ولد سید غازی که از مشاهیر رجال روحانی وادی پشاور است در حلقه تربیۀ سلطان محمود گدون پرورش یافت و پس ازو بر مسند خلافت نشست و کانون آزادی خواهی را گرمتر ساخت ۶۶.
سید عبدالوهاب در عصر تیموریان هند شهرت عظیمی داشت که بقول مفتی سرور لاهوری به نشر علوم سعی کرد و بزبان پښتو سخن گفتی و در فارسی شعر سرودی، و بزبان هندی نیز تکلم نمودی و کتاب کنز الدقایق حنفی را در پښتو منظوم نموده بود۶۸
درین عصر شیخ فاضل خذرزی در موضع بیلوت یکی از رؤسای قبایل افغانی بود که به سید عبدالوهاب گروید و نفوذ اورا فراوانتر ساخت، حتی بقول رضوانی در سنه (۹۹۳ه) اکبر پادشاه هند نیز در اکبر پور بحضور سید رسیده و اظهار ارادت کرده بود۶۸
عبدالوهاب دو برادر بنام عبدالرحمن و عیسی داشت که همین عیسی تألیفاتی نیز دارد، و بعد ازو نوبت ریاست به عبدالرحمن برادرش رسید۶۹ و آخوند یونس نیز از شاگردان نامور اوست که در هند پشاور مزارش تاکنون مطاف مردم است .
از شاگردان مجاهد وی دو برادر آخوند چالاک و آخوند سباک (عمر ) پیشوایان قبایل خټک بودند از صفحات شمالی افغانستان آمده و در کوهسار چغرزی و اباسین و کابل گرام و هزاره و بنیر هنگامیکه جهاد را گرم ساختند، و درین جهاد جمیل بیگ خان خټک و عمر خان رئیس شیوه شیخ جانان و باکو خان رئیس پنجتار و آخوند شاه دند هوتی مردان، و یار خان غرغښی نیز باخوند چالاک همکاری می نمودند، و در کوهستان پکلی والائی و نندهار و وچیلاس مردم را به اسلام دعوت نموده و رئیس آن قبایل را که دو ما نام داشت و با سلام نکرده بود شکست دادند و درین حرکات شیخ زحمکار مشهور به کاکا صاحب خټک که جد اولین خانواده کاکا خېل شرق پشاور است نیز با شیخ چالاک همرائی داشت(۷۰). و یکی از مشاهیر پیروان او ملا مست زنند شخص عالم و ادیب و شاعر پښتو بود، که کتاب را بنام (سلوک الغزات) در پښتو نوشت و پیشوای خود را مدح کرد و مردم را به جنگجوئی ورزم آزمائی دعوت نمود و قصایدی را در تشوق جهاد سرود(۷۱) .
چالاک در سال (۱۰۷۷ه) در عصر عالمگیر بیاوری ( باکو) و دیگر سران یوسفزائی و خټک با قوای مغل در آویخت و در شوال همین سال حربی صعب و رزمی شدید روی داد و بشرحیکه در مبحث وقایع عصر اورنگزیب گذشت با قوای مغول مقابله های مردانه نمود، که تفصیل آن درین کتاب در شرح حال اورنگزیب خوانده شود(۷۲)