32

تاثیر فکری سراج الاخبار در خارج

از کتاب: جنبش مشروطیت در افغانستان ، فصل دوم ، بخش مشروطیت دوم

سراج الاخبار تنها در داخل مملکت یگانه منبه و جنبش بخشای فکر نوجوانان ومشروطه خواهان نبود، بلکه در محافل آزادی خواهان هندو مشروطه طلبان ایران و جوانان آسیای میانه - که در شعله های آتش استعما ر یا استبداد شاهان خودسر و خودخواه می سوختند نیز جنبش آفرین وروان بخشا بود. 

بچشم کم منگر عاشقان صادق را

که این شکسته بهایان متاع قافله اند


بلي ! كاروان يغما زده ملل مشرق از حرکت باز مانده بود. سکون مرگ آسیا حیات مردم را تهدید میکرد. استعما و انگلیس ، نیم قاره هند را گلو می افشرد، که از آنجا حدی خوانان خوش آهنگ برای بیداری ملی بزمزمه سرایی آغاز کردند. جرایدی امثال الهلال (ابو الکلام آزاد) و حبل المتين (سید جلال الدین) از کلکته و زمیندار (مولانا ظفر علی خان) از لاهور به نشر و تبلیغ آغاز کرده بودند . کاوه اقدام، وصور اسرافیل و غیره را ایرانیان بیدار و حق طلب نشر اقدا میکردند. پیروان سید جمال الدین افغانی در کشورهای عربی و ترکیه صحافت مترقی جدید را وقف بیداری ملی ساخته بودند. در چنین هنگامه رستخیز آسا ، کشور افغان نیز از جنبش و کوشش و تیشی تهی نبود. محمود طرزی حدی خوان کاروان ملی ما بود و در بیدار ساختن مردم مخلصانه میکوشید و حرکت فکری نوینی را بوجود آورده بود. مثلا می نوشت : 


حي على الفلاح

نوا را تلخ تر میزن ، چون ذوق نغمه کمیابی ! 

حدى را تیز تر میکن، چو محمل راگران بینی


آری ، آری ! هر آنقدر که میتوانی نوا را تلخ تر بزن ! هما نقدر که در حنجره ات بگنجد، حدی را تیز تر بکن.

چراکه منزل خیلی دراز است و محمل بدرجه یی سنگین میرود ، که صداهای حدی با آوازهای در اهادمساز آمده ، شرق و غرب را دريك اهتزاز سامعه خراشی درآورد! اما هزاران افسوس که شتران بار بردار محمل یارغمگسار را از کسالت و عطا لت و انمی رهاند و قدم از قدم بر نمیدارد ....

صبح شد بر خیز! ساز راستی آسا نواز ! 

شام حرمان در عقب با شد چو وقت از دست


على الفلاح ! ای ملت نجیبه افغانیه! شرافت ملتی و عظمت قومی خود را محافظه کنید استقلال و حاکمیت دولتی خود را صیانت نمایید ! افغان که بدیانت و دینداری بشجاعت و بهادری، به غیرت و ناموس شعاری در تمام دنیا مشهور شده باشد، آیا این را برو جدان وایمان وشرف و ناموس خود چسان گوارا کرده میتواند که نام حمایت و تابعیت دولت اجنبی غیردین و ملت برو بوده باشد ؟... معنی صاف و صريح تابعیت و حمایت اینست که يک دولتی بدیگر دولتی بگوید که بغیر از من دیگری را نشناس! بغیر از من بدیگر دولت نه سفیر بفرست و نه سفیر قبول کن! معنی صاف و صریح استقلال تامه و آزادی کامله نیز اینست که هر دولت در همه چیزهایی که در بالا مذکور گردید مستقل و آزاد باشد... تا به حال هر چه که بود بود ، هر چه که شد شد! لکن بعد از این افغان آن افغا نی نیست که از حقوق خود چشم پوشی بتواند ..."


(تلخیص از سر مقاله سنسر شده شماره ده سال پنجم سراج الاخبار ربيع الاول ١٣٣٤ ق ١٧ جنوری ١٩١٦م با چنین نشرات تنبیهی و صراحت لهجه ، تاثیر سراج الاخبار در داخل کشور منجر به احیای حرکت مشروطیت دوم و نهضت استقلال و تجدید بنیان دولت افغان گردید اما در خارج مملکت هم صریر خامه محمود طرزی در گوشهای مردم ، سامعه نواز بود و چشمهای خواب برده گان را باز میساخت برای مثال : در فبروری ۱۹۱۷ م جنرال کورا پاتکین حکمران روسیه تزاری در ترکستان ، تلگرا می به نماینده روسیه تومیسکی که در هند بود فرستاد که شماره های سراج الاخبار در بخارا و بلاد دیگر ترکستان منتشر میگردد و از مقالات آن احساسات ضد روسی و بریتانوی در مردم به جنبش آمده است، بنابراین باید دولت هند بریتانوی برامیر افغانستان فشار آورد، تا این جریده خط مشی تبلیغی خود را تغییر دهد.


تصدیق این سخن را نویسنده این سطور از مرحوم صدر الدين عيني . پیشرو حرکت جدید فکری در مردم ماوراء النهر و اولین رئیس اکادیمی علوم تاجکستان در سنه ۱۳۲۵ ش در شهر قدیم سمرقند شنیدم ، در تاشکند در مراسم تجلیل سال ۲۵ پوهنتون آنجا شرکت کرده بودم. شادروان عینی که مرد محتر میبود و به لهجه شیرین تاجیکی حرف میزد میگفت : " در ایام حکمرانی امیر اخیر بخارا ، جوانان تا جيک بیدار شده و او را باصلاحات جديد و تاسیس مکاتب و آزادی مطبو عات وا داشته بودند. چون سراج الاخبار کابل و نوشته های محمود طرزی هم بمامیرسيد و آنرا اندر خفا میخواندیم گماشتگان امیر بخارا گذاشتند و خواننده سراج الاخبار را تعقیب و تنبیه میکردند خوب بیاد دارم که روزی فطرت بخارائی يک شمارۀ سراج الاخبار را در حجرۀ مدرسۀ بخارا بمن رسانید و در همان دم جاسوس امیر بخارا به تعقیبش .آمد ولی من آن شماره را در لحاف پیچانده و از نظرها مخفی داشته بودم. اکثر شعرای جوان تاجيک به پیروی اشعار تنبیه آور سراج الاخبار، شعرها می سرودند و جوانان تاجيک آنرا از بر میکردند پیام سراج الاخبار در جوانان ماوراءالنهر خیلی تاثیرات نغز و نیکوداشت ."


اما در هندوستان

قراریکه از اسناد محرمانه ۲۱ جولائی ١٩١٦ م محفوظ در آرشیف ملی  شعبه داخلی سیاسی بر می آید: شماره های سراج الاخبار علاوه بر ینکه در بازارهای بلاد افغانستان و قبایل پشتو زبان سر حدی دست به دست میگشت. در. جراید هند و پارس و کشور عثمانی نیز مطالب آن اقتباس میشد. بنابراین در سپتمبر۱۹۱۴م  W.M.Haily چیف کمشنر دهلی به سر مامور اطلاعات جنائی 

Sir Charles clive land نوشت : چون لهجه سراج الاخبار به کلی منافی منافع ماست باید ورود و توضع آنرا در هند ممنوع قرار دهیم ازینروست که نائب السلطنه توزیع هند در دسمبر ۱٩١٤ م عدم نشر چنین مقالات را از امیر 

افغانستان خواسته و امیر هم وعده داده بود که چنین خواهد کرد. ولی لهجه پان اسلامی جریده تغییر نکرد و در شمارۀ ۱۹ اپریل ۱۹۱۵م شعر پشتوی(مولوی) صالح محمد  (کندهاری) را به نشر سپرد ، که تماما مبنی بر پیغام اتحاد اسلام بود و گفت: که کفار در پیکار یکدیگر تماما نیست و نابود خواهند شد.

اگر چه حکومت هند بارها درین ،باب به امیر هوشدارها داد، ولی سراج الاخبار بر نگشت و بنابرین مستر A.H.GRANT ناظر امور خارجه وسیاسی نائب السلطنه یاد آوری کرد ما نباید انتظار داشته باشیم که این جریده دفعتا طرفدار انگلیس خواهد شد، ولی با تکرار این هوش دارها امیر را بارعایای خود دست بگریبان خواهیم ساخت . يک جريدۀ  که در کابل نشر میگردد، باید تما یلات اتحاد اسلامی و مخالفت با خارجی ها داشته .باشد. اگر شماره های دیگر این جریده هم اینچنین تند باشد ، ما باید امیر را بر وضع دوستانه یی که خودش درین باره اختیار نموده بگذاریم..."

این یادداشت را گرفت به تاریخ ۲۱ جولائی ۱۹۱۵م نوشته که در آرشیف ملی هند محفوظ است. ولی چون سراج الاخبار در شماره های بعدی همان روش را ادامه داد، بنابر آن گرانت سیاست نرمش در مقابل آن اتخاذ کرد و نوشت : "اگر مادر مقابل سراج الاخبار ، روش تندی را عملی سازیم ، موجب شدت عمل گروه طرفدار جنگ در کابل خواهد بود . بنابرین اگر امیر بر سیاست بیطرفی خود مستقیم باشد ، باید .درینگونه مسایل زیاده ازین نه پیچیم."

بالاخره سیاست حکومت هند بریتانوی تقاضا کرد ، که مانع توزیع تمام شماره های سراج الاخبار در هند نگردد و تا وقتی که خود امیر یا کار گزاران افغانستان درین باره چیزی نگویند ، حکومت، هند نیز خاموش ماند و این پالیسی در نوشته های ۳۱ اکتوبر ١٩١٦م ضبط شده  (آرشیف ملی هند دهلی )