32

نظری به سیاسیت و کیش و صنعت و خط

از کتاب: تاریخ افغانستان بعد از اسلام ، فصل اول ، بخش اوضاع عمومی افغانستان
04 February 1967

در نیمۀ اول قرن هفتم میلادی که آفتاب اسلام از افق بطحا طلوع میکرد مملکت افغانستان در تحت نفوذ حکمداران محلی وادیان شرقی و غربی افتاده بود,سمت غربی مملکت که عبارت از سیستان (سجستان) و هرات و توابع ان باشد در تحت نفوذ سیاسی و ادبی و دینی دورۀ ساسانیان بود که دیانت زردشتی و زبان پهلوی  داشتند . ولی در کوهسار مرکزی و زابلستان ووادی  دریای کابل بنام گندهار او وادی ارغنداب تا سلسلۀ جبال هندوکش و در شمال ان و کرانه های سند دودمانهای حکمرانان داخلی که از بقایای کوشانیان و یفتلیان و دگر مردم این سر زمین بودند و دیانت های بودائی و برهمنی داشتند حکم میراندند , ثقافت و دین  آئین ایشان بکلی صبغۀ محلی را گرفته بود و چنین به نظر می آید که از اوایل قرون میلادی , ازادی عقیده و پرستش درین سرزمین حکم فرما بوده و معابد کیش های متعدد بهر طرف کاین بودند.

زیرامامی بینیم که معبد سرخ کوتل بگه لنگ (بغلان) را شهنشاه بزرگ کوشانی  کانیشکا(۱۲۵-۱۵۲م) بنا افگنده و بعد از ان در سنه ۱۶۰ م ترمیم شده است, و بقرار متن کتبیه یی که بخط یونانی و زبان تخاری (دری قدیم) ازان معبد کشف شده و آثار مکشوفۀ آتش پرستی از ان برامده ثابت می آید که این اتشکده را برای پرستش ایر= اور(اتش) بنا افگند و رئیس ترمیم ان در حدود ۱۶۰ م گنار رنگ نو کونزیکی بن کم گویا بود , بیست سال بعد در سنه ۵۱ عهد کانیشکاه معبدی را در خوات وردک بنا کرد که کتبیۀ خروشتی ان اکنون در موزۀ برتانیه لندن موجود است و این معبد بنام ساکیامونی بودا بنا یافته است .

و ازین اسناد کتبی قدیم در می یابیم که در قرن دوم میلادی معابد اتش پرستی و بودائی هر دو در افغانستان بودهو حتی منسوبین یک خاندان بفاصلۀ ۲۰ سال در بنا و ترمیم هر دو نوع معابد دست داشته اند.

از آثاریکه در نقاط مختلف افغانستان از قندهار تا تکسیلای آخر گندهار را در بامیان و قندوز و کاپیسا و هده و پشاور و غیر بدست امده به ثبوت میرسد که در پنج قرن اول میلادی صنعت گریک و بودیک وادیان و تمدن مخلوط در محل تقاطع خود یعنی سرزمین بین تکسیلا و مجاری هیرمند و شمالا تا بلخ و تخارستان موجود بوده و مردم افغانستان در پدید آوردن این مدنیت مخلوط دستی داشته اند و تا قرن هفتم و حلول دین اسلام دیانت های بودائی وزردشتی و مهر پرستی و شیوائی و نسطوری مسیحی و پرستش برخی از ارباب انواع ومعبودان محلی درین سرزمین رواج داشت که آثار هر یکی ازین آیین های محلی از ریر زمین برامده و موزیم های کابل و پشاور و اورپا را پر کرده است .

در قرن نخستین میلادی از سه رسم الخط قدیم درین سرزمین سراغ داریم: اخلاف کانشیکاه و حدود ۱۶۰ م پیدا شده و دارای ۲۸ حرف و علامت شکل یونانی شکسته با برخی از اشکال خاص برای حروف زبان تخاری دورۀ کوشانیست . در دیگر رسم الخط قدیم خروشتی که کتبیۀ خوات ودرگ در حدود ۱۸۰ م بدان نوشته شده و نوشته های دیگر ان هم از نقاط مختلف در افغانستان و هند کشف شده اند. 

سدیگررسم الخط پلهوی که بقول محققان از رسم الخط آرامی گرفته شده و خط رسمی دو اوین و کتبیه های و کتب دینی زردشتی عصر ساسانی بود که در قسمت غربی مملکت و خراسان وجود داشت و کتب سنتی و دینی زردشتین بدان نوشته میشد.

چنین به نظر می آید که در سرزمین های شرقی مملکت تا مجاری سند و در بین مردمیکه بکیش های هندوان از بودائیت برگشته بودند رسم الخط سنسکریت هم  مورد استعمال بود زیرا که کتبیۀ توچی وزیرستان را که بدوزبان عربی و سنسکریت نوشته شده و رسم الخط عربی آن کوفی و از سنسکریت سره دا یک شکل قدیم ناگری است در سنه ۲۴۳ه=۸۵۷م نوسته اند و از ان پدید می آید که در واسط قرن سوم هجری نیزآثار این رسم الخط توأم با خط کوفی باقی مانده بود.

هیون تسنگ در بارۀ رسم الخط سنسکریت این وقت مینویسد که الفبای آنرا براهما ویدا ترتیب داده و ۳۷ حرف دارد , و این الفبا در نقاط مختلف انتشار یافته و در هر جا نظر به اوضاع محیط اندک تغییری دران حادث شده است . اطفال در آغاز درس بسن هفت سالگی کتاب دوازده فصل (سه دها و استو ۹ میخوانند, و بعد از آن ساسترا های پنج وید یا درس داده میشود که اولتر از همه رسالۀ سیداوید یا (ایضاح اصوات )است و در ان شرح ترکیب کلمات داده شده و فهرست مردف مشتقات دارد.

رسالۀ دوم –کیا و منگ (سلپاس تهاناویدیا) در زمان شناسی و تقویم. 

رسالۀ سوم –در طب افسون وعقاقیر.

رسالۀ چهارم-هیتو ویدیا(دانش علل و حقایق و منطق)

رسالۀ پنجم- ادهیتماویدیا (علم باطن و مقامات و علل و نتایج آن)

یک کتبیۀ دیگر نیز از عصر هفتلیان زابلی که در ۴۲۵م آغاز شده از وزیرستان طرف شرقی افغانستان بدست آمده, که علاوه بر خط سره داناگری,کلماتی بخط منگولی هم دارد و از آن بر آورده میتوانیم که درد دورۀ هفتلیان و هونان سپید مقارن ظهور اسلام نوعی از خطوط منگولی راهم استعمال میکرده اند که این دو کتبیۀ تاریخی اینکه در موزۀ پشاور افتاده اند.

کتبیۀ درۀ شالی روزگان شمال قندهار(زاولستان) که در عصر میراگهولا پادشاه مشهور هفتالی حدود ۵۰۰ م نوشته شده و خویشتن را در ان زاول شاه بزرگ نامیده نیز بخط یونانیست در حالیکه کتبیۀهند اتک (اوهند تاریخی ) که در سنه ۱۸۳۶ م بوسیلۀ اسکندر برنس کشف شده و بقرن هفتم میلادی تعلق میگیرد بزبان و رسم الخط سنسکریت است .

بقول هیون تسنگ جهانگر دچینی ( جولائی ۴۶۶=۲۴ه) رسم الخط الفبای مردم کابل و کاپیسا مانند ترکان بود ولی زبان ایشان تورکی نبود .