111

اسم

از کتاب: دستورزبان فارسی دری ، فصل زبان ، بخش دستور تشریحی زبان

اسم کلمه یی است که برای شناختن یا شناختاندن کسی یا چیزی بکار میرود . رشید ، فرشته ، کابل ، وطن ، سال ، روز ، شب ، تندرستی ، بیماری ، توانایی ، ناتوانی ، چنار ، بید ، شتر ، اسپ پتونی ، شب بو ، جریبن ، شلغم ، پیاز گندنا ، مانندهای آنها هرکدام اسم یا نام است.

پس اسم شاید برای نامیدن آدم باشد یا جانور ، یا رستنیها ، یا وقت

یا جای ، یا حالت و کیفیتی·

اسم از نگاه ساخت سه گونه است: ساده ، مشتق ، مرکب

اسم ساده :

اسم ساده اسمیست که به کلمه های وارسته یا وابسته قابل تجزیه نباشد. مانند: گل ، دریا ، باران ، سنگ ، کوه ، دشت ، چوب .

اسم مشتق :

اسم مشتق اسمی را میگویند که از پیوستن یک اسم ساده با یک یا چند کلمه وابسته ساخته شده باشد، مانند: یاسمنزار = ياسمن + زار ، گلستان = گل + ستان ، همراه = هم + راه ، همسایه = هم + سایه ، باغبان = باغ + بان ، گذرگاه = گذر + گاه

اسم مركب : اسم مرکب اسمی را میگویند که از دو اسم ساده یا یک اسم ساده و یک صفت یا یک اسم ساده و یک عدد ساخته شده باشد ، مانند : شیر دروازه ، گل بته ، شترمرغ ، دوا خانه ، دامن جاکت، بی بی مهرو ، سرخ کوتل ، یکه درخت ، سیاه کوه ، چهل ستون ، دو آب ، پنجشیر.