32

جنبش براز بنده۱و آمدن المهدی بخراسان

تاریخ افغانستان بعد از اسلام سوم ، جنبش ابو مسلم و اوضاع افغانستان دراوایل عصر عباسیان
04 February 1967

دیگر از شوریشان خراسانی که در عصر منصور به پیروی بو مسلم در خراسان شور و هیجانی را پدید آورد , و مردم را در تحت پرچم سپبد خود در مقابل سلطۀ عباسی بر انگیخت براز بنده بن بمرون؟ است که اورا تنها بسند زین الاخبار گردیزی میشناسیم .

شورش خطرناک راوندیان خراسانی طوریکه گفتیم در پایتخت هاشمیه ختم شد

۱-ابن نام خراسانی خلی قدیم است و قبل از عصر اسلامی نیز در خراسان سوابقی دارد, و گمان میرود که ازین مرد پر شور از بقایای حکمرانان قدیم این سر زمین باشد زیرا بقول ابن خرداذ به لقب پادشاه هرات و پوشنگ و بادغیس کرستن براز بنده بود, که برازان و ابراز هم ضبط گریده ( المسال و الممالک ۳۹ ببعد) و طوریه کرستن سین بحوالت کتاب تسلط عرب تالیف ون فلوتن می نویسدک در نساهم حکمران را وراز و در غرجستان وراز بندگ می گفتند. 

(ساسانیان ۶۷۶ ترجمه اردو)

این نام از مقولۀ تسمیه بنام حیوانات است که درین کتاب نطایر فراوان ان در اسماء خراسانی امده است و در اوستار رازه و در پهلوی ورازو در فارسی گراز برو زن گداز بمعنی خوک نر باشد که در هندی قدیم ور اهه و در کردی بیراز و در ارمنی وزر بهمان معنی بود, و برازبنده شکل فارسی شدۀ همان و راز بندگ غرجستانیست.

دردو نسخۀ خطی زین الاخبار گردیزی که در انگلستان موجودند این نام غلط نوشته شده ع ولی صحیح ان باستناد ابن خرداذبه برازبنده است اما نام پدرش در هر دو نسخه بشکل مرون بدون نقطۀ اول است ک انرا عرون هم توان خواند , و بهر صورت مشکوک ایت و تا وقتیکه باتگاء سند قوی دیگری صورت صحیح ان بدست نیاید همین شکل مورد تردید و شبهت خواهد بود و انچه آقای سعید نفیسی در حصۀ مطبوع زین الاخبار این کلمه را به حدس پیروز نوشته چون سندی ندارد اعتماد را نشاید.

و منصور از چنگ ایشان نجات یافت , ولی در همین هنگام آتش انتقام خراسانیان جای دیگری جرقه زد, و لهیب فروزانی بوجود آمد. 

گفته بودیم که خلیفه منصور عباسی عبدالجبار بن عبدالرحمن ازدی سرهنگ قوای امنیۀ خود را در سنه ۱۴۱ هـ به خراسان فرستاده بود, این شخص چون با دبیر خود معاوریه به مرو آمد, بخویشتن غره شد, و به منصور نامه نوشت تا عیال و فرزندان اورا به خراسان فرستد. چون منصور نفرستاد, عبدالجبار قصد خلاف کرد و خراج مرو و لخ و شهر های دیگری خراسان را ازیادت کرد و نشاپور را به خواهر زادۀ خود خطاب بن یزید داد و از امر منصور سر پیچید.

درین هنگام در خراسان برازبند حرکتی را در مقابل سلطۀ عباسیان بوجود اورده بود و ی عبدالجبار را هم بخویشتن دعوت کرد و اورا به خلافت در بار بر انگیخت . عبدالجبار با برازبنده بیعت کرد , و علم سپید را که شعار حرکت برازبنده بود بر افروخت, و جمعی از خزاعیان تازی را که طرفداران سلطۀ عباسیان بودند و این دعوت را اجابت نکردند بکشت که در ان جمله سرهنگیان ورجال معتمد در بار مانند عصام سرهنگ امنیه اوداود خالد و قدامۀ حرشی فرستاۀ منصور هم بودند.

چون این خبر بدربار عباسی رسید, منصور گفت: خراسان را از طرفداران ما تهی کردند و بنابرین در سال ۱۴۱ هـ خلیفه منصور پسر وولی عهد خود محمد المهدی را با لشکر فراوان به خراسان ارسال داشت تا بدفع برازبنده و عبدالجبار پردازد.

المهدی با قوای سنگین به ری رسید و خازم بن خزیمه را با حرب بن زیاد به سر کوبی سران این جنبش گماشت, و خود المهدی در نشابور قوای خود را تمرکز داد و درین هنگام مرکز قوای شورشی خراسان در مرو بود. برازبنده و عبدالجبار پنج هزار مرد جنگی را به سرهنگی سوار نامی بمیدان جنگ فرستادند ولی این لشکر شکست خورد و حرب بن زیاد متوجه مروشد,چون نزدیک رسید خود عبدالجبار و برازبنده بجنگ بیرون امدند. ولی برازبنده در میدان پیکار بر دست حرب کشته شد, و قوای خراسانی هزیمت دیدند و کشته گان فراوانی را در میدان جنگ گذاشتند , و عبدالجبار براه زم گریخت و در پنبه زاری در امد و عبدالغفار بن صالح طالقای اورا باد بیرش معاویه بگرفت و به مجشر بن مزاحم سپرد تا بحضور  منصور برده شدع و در قصر ابن هبیره دست و پای اورا بریده و گردنش بزدند و باز ماندگان اورا به جزیرۀ هلک بحیره عرب نفی کردند و این هزیمت برازبنده و عبدالجبار روز شنبه ۶ ربیع الاول سال ۱۴۲ هـ بود.

چون این شورش فرونشست , خازم بن خزیمه بمرو امد, و حرب را به هرات و طالقان فرستاد  و حسن بن حمران را به تصفیۀ بلخ وزم و سواحل امو گماشت, که اورا هم بقایای شورشیان خراسانی بکشتند.۱

المهدی ولی عهد خلافت تا سال ۱۴۴ هـ در خراسان به تصفیۀ امور باقی ماندع و در همین سال در قرماسین بحضور پدر پیوست ولی در خراسان حکمرانی بنام ابوعون عبدالملک بن یزید از طرف منصور حکم میراند, که در سنه ۱۴۳ هـ بمرو رسیده و تا فت سال دیگر (۲۴۹هـ) درینجا ماند.

۱-زین الاخبار خطی ورق ۷۳ب. طبری ۶/۱۵۰ ببعد , البلدان یعقوبی ۶۳