تذکر کوهها دراوستا

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

( اوستا) از نظر اقلیم شناسی معلومات بسیار قیمت دار جغرافیائی دارد و بیک نظر سطحی معلوم می شود که معرفت آریا های عصر اوستائی نسبت به آریا های عصر ویدی مربوط به آب و خاک و زمین و اقلیم به مراتب بیشتر و مفصل تر است؛چنانچه (فرگاد) اول یا فصل اول یکی از جزوه های اوستا که (وندیداد) نام دارد؛ تمامأ از کوایف جغرافیائی بحث میکند. و ۱۶ قطعه اراضی اوستائی بسیار معروف است. درمبحث جغرافیائی اوستا آنچه بیشتر جلب نظرمی کند؛ شرح مفصل کوهها و اسمای آنها است. همه میدانیم که درمباحث زمین شناسی شناختن و اسم بردن کوهها آنهم درآن روزگاران قدیم عصر اوستائی کاریست مشکل و حتی در نقشه های جغرافیائی امروزی ذکر اسمای محل در علاقه های کهستانی به ندرت صورت گرفته است زیرا سردی اراضی در چنین مناطق کاریست متعسر، اوستا با بحث مفصل از کوهان شان میدهد که با سرزمین کهستانی آشنا بوده و تاحدی که تحقیق بعمل آمده کشورکهستانی که اوستا می شناخته درجائی واقع بوده که قسمت متنابهی آن خاک افغانستان امروزی را دربرمیگرفت.

اوستا دردوقسمت معین پشت ها از کوهها بحث میکند؛ یکی در (زمیادیشت) یا یشت نزدهم ودیگر در (هوم یشت) یا (یسنای دهم) روی همرفته این دوو یشت مخصوصأ یشت او الذکز یا (زمیادیشت) سراسر در ذکر کوهها وقف شده وسلسله کوههای که درآن تذکر رفته از چهل کوه بیشتر است. زمیاد یشت در حقیقت فهرستی است از کوههای که عده در آن بصورت مشخص نام برده شده و به وجود عده بسیارتر دیگربه تقریب اشاره شده و رقم دوهزار و دوصد وچهل وچهار کوه تذکریافته.

(هوم یشت) قراری که از نام آن پیدا است؛ یشتی است که از گیاه هوما بحث میکند و آن گیاهی بود که روی یکعده کوهها می روئید و از مخلوط عصاره آن با شیر و عسل نوشابه نیروبخش و لذیزی تهیه می کردند درین یشت بیشتر از همان کوهائی صحبت شده که گیاه (هوما) در آن می روئید.

بحث اوستا از کوه آنهم به تفصیل اتفاقی نیست این بحث قراریکه اشاره کردم به اساس معلومات دقیق صورت گرفته در بعضی موارد موقعیت


دربعضی مواقع ارتفاع دو و برخی دیگر رودخانه های که از آنها سرچشمه میگیرد ذکر یافته و از آن استنباط می شود که آریاهای عصر اوستائی ماحول و محیط زندگانی خود را بخوبی می شناختند. رقم دوهزار و دوصد و چهل و چهار کوه که درآخر بحث کوهها در(زمیادیشت) آمده نشان میدهد که بعد از ذکر کوههای معین و با مسما بقیه رشته های درهم پیچیده را به ذکررقم مذکور خلاصه کرده اند؛ امروز اگرکسی با طیاره فرازخاک های افغانستان پرواز کند؛ معنی واقعی دوهزارو دوصدوچهل چهارکوه را بخوبی بچشم درک میکند. حاجت به تذکر ندارد که دانشمندان باهرگونه سعی که بعمل آورده اند موفق به تعین موقعیت تمام کوه های متذکره اوستا نشده اند؛ حتی عدۀ از کوههائی را که در آن چانام هم برده شده تعین نتوانسته اند و در تعین عدۀ دیگر نظریات دانشمندان مختلف است؛ چون در قلات(اران) خاک های افغانستان بیشتر کهستانی است و ۱۶قطعه خاک اوستائی بیشتر سطح خاک های افغانستان رامی پوشاند گفته می توانیم که تمام یا اکثرکوهها و سلسله کوههای متذکره واوستا را درسرزمین افغانستان تعین می توانیم اینک برخی ازین کوهها.

(۱):هریتی بارز: اولین کوهی است که درزمیادیشت ذکرشده و به اصطلاح اوستا دورا دور زمین را فراگرفته و تا مناطق مشرقی امتداد داشت. (گایکر) المانی متعقد است که این کوه عبارت از توده پامیرمی باشد که رشته های آن به چهار گرد افق بیشتربطرف شرق و غرب ممتد است.

(۲) زردهازا: دومین کوه بلند بزرگ که درزمیادیشت ذکرشده (کوه زردهازا) است و اوستا مدعی است که این کوه هم به دورا دورزمین ممتد بود. امتداد کوه به دورا دور زمین اصطلاح اوستائی است که در حقیقت امر اشاره به طول سلسله جبال مذکورمی کند یکی از شاخه های فرعی این سلسله کوه بنام (اوشیدا وشیدارتا) یاده شده که آنرا کوه (اوشیداشار) هم خوانده اند که آنرا میتوان کوه(ردشتی و دانش) ترجمه کرد. دار مستتر موقعیت این کوه را در اطراف هامون سیستان تجسس میکند؛ ولی چون میگوید که رود هیرمند ازآن سرچشمه میگیرد واضح معلوم می شود که مقصد ازین کوه سلسله کوه بابا است.

(۳) سیامکه: سیامکه عبارت ازسیاه کوه است؛ همین کوه در(بنداهش) بنام (سیاک اومند) یاد شده (سیاک اومند) هم همان سیاه کوه است؛ بعقیده دارمستتر فرانسوی عبارت از سیاه کوهی است که بشمال شرقی هری رود واقع است.


(۴)و قره یانت: این نام با کمی تغییر دربنداهش (وفاراومند) شده و معنی آن کوه (برفی وکوه بر برف) میباشد (سیاه کوه) و (برف کوه) از شاخه های هندوکش بوده ویکی در مقابل دیگر افتاده بود.

(۵) سپیته ورنه: این دو کلمه را (سفید پوش) ترجمه میتوان کرد کوه سفید پوش هم ازکوههای بلندی بود که تقریبأ اکثرایام سال بالحاف سفید برف پوشیده شده بود.

(۶) سپیته گونا غیری: (سپیته) به معنی سفید (گونا) به معنی (گون) و (رنگ) و (غیری) یعنی(غر) و کوه معنی دارد ومعنی مرکب این کلمات (کوه سفید گون) می شود که در پښتو هنوز بنام (سپین غر) معروف است و سلسله کوهی است که از شمال شرق بطرف جنوب غرب درحصص جنوبی افغانستان ممتداست و  از ولایات (ننگرهار)و (پکتیا) بخوبی دیده می شود.

یوپائی ری سنا: یا (کوه بلند تر از پرواز عقاب) که عبارت از سلسله جبال هندوکش است او از وسط افغانستان گذشته و تقریبأ تیرپشت این سرزمین کهستانی را تشکیل میدهد. بدین طریق قراری که ملاحظه می شود؛ اوستا کوههای افغانستان را بخوبی شناخته وسلسله های معروف و بزرگ را بنام وباصفات سفید وسیاه وبرفی پوشیده از برف و بلندتر ازپرواز عقاب یاد میکند و اکثر اصطلاحات آن تاحال باقی مانده و از بین نرفته  است.                                     ۳/۱/۲۶