32

قصيده جوی مولیان و کمال الزمان

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

منهاج سراج او این کسی است که قصيده معروف (جوی موليان استاد رودکی را به امیرمعزی منسوب داشته و قصه سرائيدن آن قصیده را درعصرسلطان سنجر نهفته است، وی درطبقه (۱۲) شرح احوال آن پادشاه گوید: که امیرمعزی آن قصيده را سرود، کمال الزمان رامشگرآن را درهمان مزاهیرعرضه داشت، از موارد متعددة اینکه مولانا راسهوروی داده، یکی همين مسله است، که با تفاق تذکره نویسان قصيدة مذکوره مسال استاد رودکی است.وبرای نصربن احمد سامانی سروده شده، بشرح ذيل:

تقریبأ یك قرن پیش ازمولانا، نظامی عروضی که چهارمقاله یا مجمع النوادرخویش را درحدود (۵۵۱ - ۵۵۲ ه) نوشت، پس از ذکرآنكه نصربن احمد سامانی (۳۰۱ - ۳۳۱ ھ) نوبتی چهار سال متوالی در بادغیس هری مقام کرد، چنین نویسد:

« بزرگان لشکروسپاهيان ملول گشته، و آرزوی خانمان برخاست پادشاه را ساکن دیدند،هوای هردرل. دراثنأ سخن هری را به

(۱) حاشیه صفحه ۱۵۱ ج ا ترجم طبقات،(۲) تاریخ بیهقی طبع سنگی تهران ۳۸۹ - ۳۹۰




تعلیقات                                                         قصیدۀ جوی مولیان ...                                      (۳۲۹)

بهشت عدن مانند کردی بلکه بربهشت ترجيح نهادی .. پس سران لشکرومهترآن ملك به نزديك استاد ابوعبد الله رفتند...رودکی قبول کرد ... و درپرده عشاق این قصيده آغاز کرد، بوی جویا لخ» ۱۰۰)

این اختلاف قولین منهاج سراج و نظامی عروضی تعجب شده، که برخی ازمورخان ما بعد را درنسبت این قصه بشك و تردید افگنده،ومولانا عبدالرحمن جامی گفته:

« دربعضی تواریخ این حکایت را بسلطان سنجر وا میرمعزی نسبت کرده اند،والله اعلم (۲)» 

ولی اگرتحقيق بعمل آید،عدم صحت قول منهاج سراج واضح می گردد،ویکی از دانشمندان تهران آقای، دکتورمعین دراین باره وانتساب قصيده به استاد رودکی دلايل ذيل را می نویسد:

١- تاریخ تاليف چهارمقاله نيم قرن ششم،ويك قرن پیش ازطبقات است،و بنابرقدمت زمان و نزديك بودن عصرنظامی بدهد روی کی رمزی قول او حجت تواند بود.

٢- کليه مورخان وتذکره نویسان که این قصيده را درکتب خود آورده اند، آنرا بنام رودکی ثبت کرده اند مانند بهارستان جامی، آتشکده آذر تذکرة الشعراء دولت شاه ، گزیده، ديوان رودکی طبع تهران ۱۳۱۵ ق، حبیب السیر،خرابات ضیا پاشا، زينة المجالس مجدالدين محمد حسنی، سفينة الشهراء سليمان فهیم ترکمی، فرهنگی انجمن آرای ناصری تالیف رضاقلی هدایت، قاموس الاعلام اسامی،مرآة الخيال لودی، مجمع الفصحاء،سفینه خوشگو،شعرالعجم،عرفات العاشقين تقی الدین اوحدی،خلاصة الافكار ابوطالب تبریزی، تاریخ نگارستان قاضی احمد غفاری،سردینسن راس درمجله انجمن آسیائی، نفسی درکتاب رودکی ج ۳ ص ۱۰۳۵، وغيره.

۳- دردیوان کامل معزی که ازروی نسخ متعدد خطی از طرف مرحوم عباس اقبال درتهران تصحیح و طبع شده این قصیده نیست.

۴- سنجربعنوان سلطان شناخته شده بود،نه امیرکه عنوان شاهان سامانی است،وشاعر درقصیده ای که نظامی عروضی نقل کرده،سه بارممدوح خود را بدآن عنوان می خواند،وبعلاوه دارالملك سنجرمرو

(۱) چهارمقاله چاپ ليدن ص ۳۲ -۳۳ (۲) بهارستان جامی ص ۸۶



۳۳۰                                                        سلجوقیان روم                                                    تعلیقات

بودنه بخاراکه شاعرشاه را بمراجعت بدان دعوت کند، ظاهرآ علت اشتباه منهاج سراج درین گفتار قصیده ایست، که معزی اجبارأ باقتفای قصيده مورد بحث رودکی سروده،ومطلع آن این است.

رستم ازمازندران آید همی زین ملك از اصفان آید همی(۱)

با این طورمی توان گفت: که مولانا درانتساب قصيدة جوی مولیان باميرمعزی سه وشده،وآن قصیده مال استاد رودکی معروف است، که هم خودش درحضورشاه در پرده عشاق سروده و گفته بود.

اما کمال الزمان كه منهاج سراج تقديم قصيده را ذريعه اومیداند ازرامشگران معروف زمان سنجربن ملك شاه سلجوقی است، وی رامش گرشهر آشوب وخنياگر افسون کاری بود، طوریکه موسیقی را با شعرارتباط است شاعر را با رامش گرنيز علاقه و پیوند است، وقتیکه کمال الزمان چشم از دنیا پوشید، انوری شاعر معروف معاصرش که باوی سرارادت داشت، این چند شعررا دررثای او سرود:

هرگز گمان مبر که کمال الزمان بمرد

کوروح محض بود به جسم فنا پذير

میدان که ساکنان فلك سير گشته اند

ازمطربی زهره برین چرخ گنده پیر

خواهش گران به نزد کمال الزمان شدند

کوبود درزمانه درین علم بی نظیر

گفتند زهره رازفلك دورکرده ایم

ای رشك جان زهره بیا جای اوبگیر (۲)