32

راپور الکسندر برلس در باره ترک کابل

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان ، فصل چهارم ، بخش حوادث سیاسی افغانستان

شب ۲۵ اپریل ۱۸۳۸م برای وداع پیش امیر کابل رفتم، و روز ۲۶ اپریل ازان شهر برآمدم. از دروازه شهر تا سه میل سه نفر فرزندانِ امیر ، و تا منزل اول بتخاک میرزا سمیع خان ما را مشایعت نمود. میخواهم درین راپور بحضور گورنر جنرال عقاید امیر دوست محمد خان را تصویر و توضیح کنم و نظریات و طرز تفکر او را که ما زیاده تر با آن کار کرده نتوانستیم، روشن گردانم. و بعقیده من باید برای خنثی کردن این نظریاتش اقدام شایانی شود. و من درین راپور تمام اوضاعیکه امیر خود را بدامن ایران انداخت و یا تضمین روسیه را قبول کرد مینویسم: امیر شخصی را از خاندانِ خود و یا یکی از برادران کندهاری خویش را با نامه ها بحضود شاه ایران ارسال داشت و ضمانت ویکویچ را درین مسایل یاد آوری کرد: باید بعد از سقوط هرات شاه ایران یا لشکر خود را از راه هزاره جات به کابل فرستد، و یا بوسیله پول امیر را تقویه نماید تا پشاور واپس از سکه گرفته شود. این نکته را باید فراموش نکنیم که امیر در ملاقاتِ آخرین من هیچگونه تسکین موقتی را راجع به مذاکراتیکه درین ایام با ویکویچ نموده اظهار ننمود و من اطلاع دارم که در موضوع هنوز برخی از کمبودیها موجود است و کاپیتان ویکویچ نیز از امیر ترخیص حاصل نموده و میخواست که به هرات رود.

نقشه های کار روسیه و ایران هر چه باشد اگر بمرتبه تکمیل نرسد دران قصور امیر نیست، ولی وی جی گاتی و ویکویچ را بران واداشته که روسیه تا دم آخر با و ضمانت نماید، تا موفقانه بر خلاف سکه اقدام نموده و تفوق خود را بدست آورد.