ابوطالب مکی در باره رضا میگوید

از کتاب: از کوچه عرفان

رضا از خدای تعالی از بر ترین مقامات یقین بر اوست که او خود گفته است : هل جزاءُ الاحسان الا الاحسان ؛۲۴۲ پس خوشنودی از خدا را نیک شمارد و بجای اورد ، رضای حق پاداش او خواهد  بود که : رضی الله عنهم و رضوعنهُ ۲۴۳         جای دیگر خداوند مقام رضا را از جنات عدن برتر شمرده است و فرموده : و مساکن فی جنات عدن و رشوان من الله اکبر؛

برخی از   مفسرین در تفسیر گفتار خدای « ولدینا مزید» نوشته اند که بهشتیان را سه تحفه از جانب خداوند میرسد : نخست هدیۀ همانند  آن در بهشت نیست دوم درود خدای است بر ایشان سوم ، سخن خداوند که به انان خطاب میکند : من از شما راضی ام . و رضای حق هدیه و سلام برتر است که : رضوان من الله اکبر ....... ار رضایت است شادی دل به آنچه مقدور و راست در همه امور و ارامش و خوش ایندی در هر جان و دل بر جای داشتن در هر پیش امد دردر ناک و راحت اور دنیا و قناعت بنده بهر چه از  خدای رسد . و شادی اش بخدمت مولا و تسلیم بودنش باو در هر چیز وواگذاردن امور و حکم به او سبب اعتقاد به حسن تدبیر و کمال تقدیر در انها ..... نباید اشتباه کرد که رضای فقط در چیز های است که قرین معصیت و مخالف بخدا نباشد چون نقص در امور و کسان و خاندان و انچه بر ادمی دشوار یا ناخوش ایند باشد . *۲۴۴

سهروردی رضوان الله تعالی علیه گوید: که پیغمبر علیه السلام فرمود: خدای تعالی به حکمتش خوشدلی و شادی را در رضای و یقین قرار داد و دلتنگی و اندوه را در شک و خشم و گفته اند راضی کسیست که بر آنچه از دست داده است و به دنیا مربوط است  پیشیمان نخورد و متاسف نباشد . *۲۴۵

خواجه عبدلله انصاری در کتاب منازل السائرین میگوید: رضا پا بر جایی از روی صدق است هر جا که بنده رسید ، بیشتر بودن خواهد و نه پس تر نه افزونی خواهد و نه دگرگونی حال . و این از نخستین گامهای روش خاصان است و دشوارترین بر عامه . رضا سه درجه دارد درجۀ نخستین رضای عامه است و خدای را پروردگار خود دانستن و فروتر از برای بندگی نپسندیدن و این قطب و محور اسیایی اسلام است و از شرک پاک کننده است و ...... این رضا صحیح است و به سره شرط : خدای عزوجل دوست داشتنی چیز باشد برای بنده و برترین چیز جهت بزرگ شمردن و سزاوار ترین برای طاعت ....

درجه دوم: رضا از خدای است که آیات قران از آن سخن میگوید . و این رضاست بر انچه قضا باشد و مقدور سازد و این از اوائیل راه اهل خصوص است ..... این درجه از رضا نیز به سه شرط درست خواهد بود برابر بودن همل حالات برای بنده . با هیچ آفریده خصمی نداشتن و از تقاضا و الحاح وارستن ......

درجه سوم: راضی بودن به رضای خدا است انگونه که بنده برای تنفس خویش نه رضا بیند و نه خشم و نارضایی انرا بر ترک حکم و د رهم شکستن اختیار و فرو افگندن تمیز و تشخیص بر انگیز و حتی اگر به آتش درآید. *۲۴۶

رضا نهایت مقامات سالکان است ف توکل پایه رفیع و زروۀ ان هر رونده را مقدور و میسر نه هر که را درین مقام قدمگاه کرامت فرمودند به بهشت معجلش رسانیدند . چه روح و فرح که از لوازم اهل بهشت است در رضای تعین و تعبه فرموده اند . چنانکه در خبر است : و ان الله تعالی به حکمته الروح و الفرح فی  الرضا و الیقین . و نیز تسمیه خازن بهشت به رضوان بدین معنی است ......و همچنان که حدیث نفس اثر رضای قلب است ، رضای قلب اثر رضای رب است و هر گاه که نظر رضای رضوان الهی به ولی تعلق گیرد ، صفای رضا در او پدید آید پس علامت اتصال رضوان الهی به دل بنده اتصال رضامندی بود *۲۴۷