مندیگک

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

سیزده مرتبه آبادی یکی بالای دیگر 

شواهد زندگانی ۵ هزار ساله


همیشه اززبانها شنیده می شود و درمقاله ها می خوانیم که افغانستان دارای مدنیت ۵ هزار ساله است. این حرف ها تا چند سال قبل بیشترجنبه نظری داشت و متکی براقوال نقلی برخی از سرودهای آریائی و اسطوره ها و داستان های نیمه تاریخی و نیمه افسانه ئی بود ولی از ۵-۶ سال با ینطرف اتکا‌ء ما جنبه علمی پیدا کرده و دریکی از نقاط افغانستان در یکی از تپه ها که بنام (مندیگک ) یاد می شود؛ شواهدی بدست آمده است که مراتب ۵ هزار ساله تاریخی و قبل التاریخ گوشه از باشندگان افغانستان را به اثبات میرساند.

مندیگک عبارت از تپه ایست به ارتفاع تقریبآ بیش از (۳۱ ) متر از روی جلگه و به فاصله (۵۰) کیلو متری شمال غرب قندهار در علاقه کشک نخود در مجاورت کوه شاه مقصود افتاده.

درچوکات وسیع تر اگر بگیریم این تپه بزرگ میان حوزه دو رود خانه (ارغنداب ) و ( هیرمند) قرار دارد و از نزدیکی آن می رود کشک نخود می گذرد که یک رودخانه سیلابی بوده علی العموم خشکیده می باشد و گاه گاه در مواقع بارانی طغیان می کند.

موقعیت امروزی تپه مندیگک درنقطه منزوی انسان را دچار حیرت می کند ولی در دوره های قدیم قبل التاریخ این محل حتمأ سر راه حرکت قافله ها میان مسیر دورود خانه بوده و بصورت مجموعی تمام ساحه سفلی حوزه دو رود خانه بزرگ هیرمند و ارغنداب را یکی از مراکزمهم حیات قبل التاریخ افغانستان میتوان حساب کرد.

از آغاز شروع حفریات تا انجام که اینک چند روز قبل ختم آن از طرف (موسیو کزال) باستان شناس و متخصص قبل التاریخ فرانسوی اعلام شد بسازد مرحله حفریات دامنه داری در تپه (مندیگک ) سپری شد و پانزده طبقه آبادی



دوره های مختلف یکی بعد دیگری کشف گردید. ۳۱ متر ارتفاع تپه مندیگک در حقیقت از تراکم آبادی های مختلفه پانزده گانه صورت گرفته است که در طی ۳ هزار سال قبل از مسیح یکی روی دیگر آباد شده است بدین حساب در طی سه هزار سال ق م ‍۱۳ طبقه آبادی یکی روی دیگر در دوره های جداگانه بمیان آمده و از دو هزار سال با ینطرف تپه مذکور متروک مانده بعبارت دیگر در تمام دروه تاریخ اسلامی افغانستان تپه مذکور غیر مسکون افتاده حتی ۶ صد سال قبل از اسلام زندگانی در آن تپه رخت برچیده است و دوام آبادی های آن همه مربوط به ۳ هزار سال قبل از مسیح می باشد.

مدنیت قبل التاریخ تپه مندیگک قندهار تمامأ مربوط به دوره برونز (مفرغ) است زیرا در آخرین مرحله اشغال آن که شواهد آبادی و زندگانی را در روی تپه نشان میدهد از آثار دوره آهن چیز های بسیار کوچک و ناچیز بدست آمده و طرز آبادی دیوارها پخسه ئی است بناء علیه مردمانی که به تدریج یکی بعد دیگر در تپه مندیگک زندگانی کرده اند همه پیش از عصر آهن می زیستند و تپه مندیگک علی العموم مراحل تحول باشندگان این ناحیه را در دوره (مفرغ) معرفی می کند.

از اولین مرحله اشتغال تپه مندیگک که از آن ۵ هزار سال کامل می گذرد شواهد و آثار بسیار ابتدائی که عبارت از بعضی ادوات بسیار بسیط سنگی و استخوان های حیوانات است چیز دیگری بدست نیامیده. میان مرحله اول اشغال تپه و مرحله پانزدهم باشندگان حوزه ارغنداب و هیرمند مراتب مختلفه تحول را در زندگانی پیموده اند. خشت اختراع کرده و آنرا در آفتاب خشک کرده اند و به ساختن خانه ها با دیوارهای خشتی مشغول شده اند به ترتیب و تدریج دارای ظروف سفالی گردیده و نوعیت خمیره ظروف سفالی آنها فرق کرده و بهتر شده تا اینکه ظروفی منقش و ملون با تصاویر حیوانات و پرندگان (که مخصوص آن دوره های قبل التاریخ بود و امروز نسل آن از بین رفته ) بمیان آورده اند. مراتب زندگانی در تپه مندیگک اولأ جنبه نیمه مالداری ونیمه کوچکی داشته بعد زندگانی مسکون و مستقر در آن نقطه پدیدار گردیده و آبادی ها با پخسه شروع شده و باز خشت بمیان آمده و تا  ۸- یا ۹ مرحله دیگر دوام کرده است به همین ترتیب ظروف تیکری و سفالی بهتر شده رفته و در مرحله هشتم و نهم اشغال تپه به مدارج عالی رسیده و ظروف این مراحل یا ظروف قبل التاریخ (کویته ) بلوچستان شباهت بهم می رساند.

شواهد فلزات (مفرغ و مس) بعد از مرحله ششم اشعال تپه به ملاحظه رسیده است و از روی تجزیه کیمیاوی معروف به اصول کاربن نمره ۱۴ 


که درامریکا صورت گرفته است؛ این مرحله زندگانی تپه مندیگک به سال ۲۶۲۵ ق م اصابت کرده است. بعد از اینکه تپه مندیگک دراثر تراکم مواد عمرانی مراحل هشتگانه به اندازه کافی در حدود (۲۰) متر از روی جلگه بلند شده بود؛ یک دوره مجلل دیگربمیان آمده است که شواهد عمرانی آن بصورت عمارتی بزرگ با پایه های بزرگ ضخیم خشتی جلب نظر کرده است؛ وجود این عمارت درهزار سوم ق م باعث حیرت باستان شنآسان گردیده است؛ در تپه مندیگک علاوه بر ظروف مننقش و ملون سفالی با تصاویر حیوانات و پرندگان مجسمه های کوچک حیوانات  و مخصوصأ هیکل های زنانه هم کشف گردیده که مربوط به پرستش (الهه مادر) یا بغ بانواست. درگردن یکی از ین مجسمه ها مشاهده گلوبندی است و در زنجیره ئی که میان دو سینه اوآویزان دیده می شود؛ زیوری مشاهده می شود. وجود این زیورات در اواخر هزار سوم و آغازهزارچهارم مراتب انبساط زندگانی مدنی مردمان قبل التاریخ وادی ارغنداب را نشان میدهد ومعلوم می شود که اهالی افغانستان و باشندگان (موهنجودیرو) درحوزه سند یکسان مراتب زندگانی قبل التاریخ را در ۵ هزار سال قبل پیموده اند و امکان دارد که تپه مندیگک مراتب قدیم تر زندگانی قبل التاریخی را وانمود سازد.

۲۵/۱/۱۳۳۸


به تعقیب کشفیات شواهد عصربرونز (مفرغ) که درمرور قرن گذشته درنقاط مختلف شرق قریب به عمل آمدوکاوش هائیکه از پنجاه سال باینطرف درنیم قاره هند ( هند و پاکستان  امروز) مربوط باین دوره صورت گرفت انتظار می رفت که روزی کشفیاتی درین زمینه در سرزمین افغانستان هم عملی شود.

که ازکاوش های مقدماتی که موسیوگیرشمن مدیرسابق هیئت حفریات فرانسوی درسال ۱۹۳۶ درنادعلی درسیستان افغانی نمود؛مفکوره فوق تقویت یافت وبعد از۱۹۵۰ که علاقه قندهارازنظرسروی نقاط قبل التاریخی طرف مطالعه قرار گرفت تپه مهمی کشف شد که درچار مرحله حفریات عملی آنرا خلاصه می کنیم.

این تپه (مندیگک ) نام دارد و از آخرین تاریخ سکونت بشردرآن جا سه هزار سال می گذرد؛ باد و باران درین مدت طولانی به تپه مذکورشکل مخروطی داده و در دره موازی مجرای ارغنداب به فاصله ۲۰ میلی سرک قندهار- گرشک و تقریبأ به همین فاصله درشمال شرق شهرقندهار به چند صد متری مجرای رودخانه ای افتاده که غیر از ایام سیلانی خشک است.

البته دربدوامرتعجب آوراست؛چطورچنین تپه دوراز راه های تجارتی و در نقطه ای که ازنظرعمرانی و شهرسازی مساعد نیست؛ واقع شده است؛ ولی اگر موضوع مهاجرت های موسمی وحرکت قبایلی کوچی مدنظر گرفته شود؛ ثابت می شود که در گرد و نواح تپه مذکور شامگاهان غژدی های باقی نمی ماند.

پس شبهه ای نیست که اینجا یکی ازراه های عنعنوی قبایل کوچی و معبرکاروان روی می گذشت و شواهد آبادی های قدیمه دیگرمانند این تپه درحوزه هیرمند این مفکوره را ثابت می سازد. مردمان کوچی که خود وحیوانات ایشان به آب و علف چر احتیاج مبرم دارند و میان کوه ها و جلگه ها داریم ؛درحرکت می باشد و درین حدود همیشه رفت و آمد داشتند.

شبهه ای نیست که امروز اراضی زراعتی درین حدود کمتر است و آنچه هم است


از آب کاریز آبیاری می شود؛ولی درآن زمانه های دورافتاده که مندیگک آبادومسکون بود؛ آب مورد احتیاج ازرودخانه گرفته می شد.

درجریان دوره اول حفریات دراثریک کاوش مقدماتی ثابت شد که تپه مذکور ۱‍۳ مرحله مختلف آبادی را گذرانیده که از اواخر هزارچهارم تا آغازهزار اول در برمی گرفت.

آثار آخرترین دوره اشغال تپه بشکل انبارخانه ای ظاهر شده است که دیوارهای آن تمامأ پخسه ئی بود. 

محل انبارکردن حبوبات بشکل محوطه های مستطیل شکل بناء یافته بود؛ این انبار خانه ها اگرچه به تناسب کوچک است ولی درماهیت و اصل مفکوره با انبارخانه هائیکه در( هرپه ) (حوزه اندوس سند) کشف شده است قرابت کامل دارد. این انبار خانه روی هم طبقه را اشغال کرده و دلالت بریک دوره طولانی اشغال تپه می کند – وجود پیکان های سنگی، پیکان های سه پهلوی مفرغی، کلوله ها گل مخصوص نهادن درفلخمان ثابت می کند که پیکان مفرغی و پاره شواهد دیگر آخرین دوره اشغال تپه مندیگک را به آغاز هزار اول ق م یعنی به سه هزار سال قبل امروز می توان نسبت نمود.

پایان تراز طبقات انبار درجریان روزگاران طولانی اثرزندگی از کدام دوره فعال دیده نمی شود و چنین می نماید که مدتی تپه مندیگک متروک مانده و اگر مسکون هم شده موقتی بوده و شواهد آنهم ازوجود خاکستر ومحل در دادن آتش و غیره معلوم می شود.

سپس شواهد آبادی های دیگر ظاهرمی شود و نشان میدهد که تپه مندیگک در طی یکی از دوره های مهم عمرخویش را گذرانیده.

خرابه ای که این جا بدان مواجه شده ایم؛ بقایای عمارت بزرگی است ازخشت خام که روی همرفته شکل نیم مخروطی داشته و فیل پایه هائی درنمای خارجی خود داشت که حتی امروز هم بدان ابهت خاصی میدهد و مخصوصأ در رخ شمالی عمارت که عده بیشتر قیل پایه ها درآن سمت باقی مانده بزرگی عمارت خوب تر بنظر جلوه می کند.

متاسفانه با وضع حاضره حفریات تعیین هویت اصلی بنا خالی از اشکال نیست زیرا آثاریکه تا حال درعمارت مذکور بدست آمده چاقوهای تیغه مفرغی دسته استخوانی و پارچه های قشنگ تیکری است؛ معذالک اینقدرحدس زده می شود که بنای مذکور برای کدام منظورنظامی ساخته نشده و محض کدام رهایشگاه عادی هم نبوده اگر به وجود پارچه شکسته مجسمه تیکری رب النوع ما در استناد


شود؛بناء مذکوررا به کدام عبادتگاه میتوان نسبت داد؛ ولی این قضاوت هم هنوزپیش ازوقت است. البته این هیکل کوچک شکسته شباهت به آثارهم مانند خود دارد که از (بلوچستان) و دور تر از حوزه سند پیدا شده است.

این عمارت با شکوه روی دیوار و فیل پایه ها آثاررنگ آمیزی سفید هم دارد و چنین می نماید که چندین مرتبه درمرور زمان رنگ شده است.

خلاصه طبقات مختلف تپه مندیگک از پائین به بالا قرار آتی است.

از روی زمین به بالا تا نه طبقه شواهد زندگانی نیمه کوچکی دیده می شود و نشان می دهند که مدتی باشندگان اولیه تپه مندیگک مردمانی بوده اند؛مالدار و نیمه کوچی طرز ساختمان منازل ایشان پخسه ئی بوده سپس بار اول خشت و خشت های خام ظاهرمی شود وتا سه طبقه  درطبقات فوقانی ادامه دارد – ظروف سفالی درطبقات اولی ساده و ابتدائی بوده بعد ترقی محسوسی احساس می شود و ظروف تیکری قشنگ ترمی شود وبه تدریج بهتر شده می رود تا ظروف گلی منقوش ظاهر می گردد و اشکال حیوانات و پرندگان و گل ها از قبیل قوچ با شاخ های بلند و کبک زرین یا فیل مرغ با برک های عشقه پیچان روی جام های پایه دار پدیدار می شود. ظروف گلی منقوش از طبقه هشتم به بعد کثرت پیدا می کند به نحوی که تعداد آن در طبقه نهم خیلی زیاد می شود و این ظروف با ظروف مکشوفه از کویته مشابهت بهم می رساندند. فلزات (مفرغ و مس) از طبقه ششم شروع می شود با آزمایش هائیکه ذریعه شعاع نمره ۱۴ روی ذوغال های طبقه پنجم به عمل آمده تاریخ طبقه مذکور را به ۲۶۲۵ ق م می توان نسبت نمود روی خرابه های آبادی های این طبقه عمارت بزرگی ظاهر شده که شرح آن در بالا گذاشت و تاریخ آنرا با مقایسه شواهد مکشوفه در نیمه دوم هزار سوم نسبت می توان داد؛ این عمارت بزرگ هم به تدریخ در دوره های آینده ویران شده و مردمان تازه رسیده روی تپه مسکون شده اند که انبار خانه های آنها درسه طبقه تا قسمت های فوقائی تپه مندیگک بچشم می خورد و به این ترتیب تپه مندیگک آبده ایست که از پنج هزار تا دو هزار در سال قبل حیات دوره برونز (مفرغ) را با تحولات ضمنی آن درحوزه ارغنداب نشان میدهد.

۴۰/۲/۷