العاشر منصور بن نوح
امیر نوح منصور پسر خود امیر منصور را ولی عهد کرده بود، چون او برحمت حق پیوست،امیر منصور بتخت پدر بنشست و لشکر کشی خود حواله فایق خاصه کرد و ابو منصور عزیر را که از خوف امیر سبکتگین بگریخت بود بت اسپیجات رفته، او را باز آورد، و او در وقت باز آمدن با یلک خان استعانت کرده بود، تا مخالفان امیر منصور را قهر کند. چون بدر سمرقند رسید، امیر منصور بن عزیز را بگرفت و فایق خاصه در ینوقت بسمرقند بود، ایلک خان او را طلب کرد،و با لشکری
______________________________________________________________________
(۱) یعنی مدت ملک نوح . ( ۲ ) راورتی: ۲۱ سال و نه ماه
سامانیان طبقه(۹) (۲۱۵)
بخانب بخارا فرستاد، امیر منصور از بخارا چون بنشنید بیرون آمد و به آمل رفت . چون فایق خاصه به بخارا آمد در سرای امارات، اضطراب بسیار کرد، و بنزدیک منصور پیوست، که امارت را چرا سرای خالی گذاشتی ؟ منصور باز آمد به بخارا و کار لشکر کشی به فایق گذاشت، و در خراسان به بکتوزون ( ۱ ) لشکر کشی گذاشت و امیر محمود بغزنین آمده بود، بضبط ولایات سبکتگین . بکتوزون درین وقت ابوالقاسم سیمجوری را بکشت، به نشاپور مقام کرد، و امیر محمود بجانب خراسان از غزنین لشکر کشید ، بکتوزون دانست : که طاقت مقاومت محمود ندارد ( ۲ ) ، از نیشاپور روی بحضرت امیر منصور نهاد،وامیر منصور از بخارا بمرو آمده برد و فایق با او بود. چون بکتوزون برسید، منصور را به سرخس دریافت. فایق خاصه وبکتوزون هردو با هم اتفاق کردند، که ابو الفوارس عبدالملک نوح را به تخت برادر بنشانند، چنان کردند، و امیر ابوالحرث منصور نوح را میل کشید و مدت ملک او یک ( ۴ ) سال و هشت ماه بود. و الله الباقی و کل شی ء هالک.