سویه اخلاقی
رویۀ اخلاقی یک ملت علامه ممیزۀ میزان رشد اجتماعی و حیات مادی و معنوی آن میباشد. اساس آئین اوستائی قراریکه دیده شد مقابله قوه نیک و بد گذاشته شده بود و با این وضعیت انتخاب و مسئولیت همه به اختیار مردم بود قرار أصولات اوستائی بشر مخلوق (هرمزد ) بود و از روز تولد جزء قلمرو کشور نور و روشنی بشمار میرفت ولی چون ازاد خلق شده بود انتخاب حق خود او بود و در حالیکه سعادت و نجاتش به همین انتخاب تعلق داشت در فتح و فیروزی آخری نور بر ظلمت هم سهیم و موثر بود. زیرا هر عمل نیک بشر قوه عمومی نور و روشنی را تقویت میکرد و هر عمل بد قوه ظلمت و تاریکی را نیرومند میساخت بناء علیه بشر باید طرف خوبی و روشنی را انتخاب میکرد تا نور فاتح میشد و نجات او با فتح و پیروزی روشنی بر تاریکی صورت میگرفت.
علاوه برین چیز دیگری که در اخلاقیات پیروان اوستائی تاثیر زیاد داشت عقیده به نظارت اعمال و کردار بود که از طرف "امشه سپنته" بعمل می آمد و هر کار خوب و بد تشخیص و تحریر میشد. به این ترتیب آئین اوستائی پیروان خود را به راه روشنی و نیکوکاری آورده و هر شخصی را آزادی در انتخاب راه روشن و تاریک داده و از نگرانی اعمال خوب و بد خبردار ساخته بود و راه سعادت و نجات فردی را در غلبه و پیروزی محاسن اخلاقی منوط ساخته بود و به این ترتیب هر فرد مکلف بود که مانند سر باز مجهز با مراعات اصولات اخلاقی و نیکوکاری به مفاسد و تاریکی ها و خواهشات نفسانی فایق آید.
هو مته، هوخته، هورشته:
روی هم رفته قوانین اخلاقی اوستائی به اساس و اجرای سه مطلب گذاشته شده بود که بحیث فورمول مشخص در آمده و آن عبارت از هومته، هوخته هورشته یعنی "پندار نیک، گفتارنیک، کردار نیک" است. به این اساس پیروان اوستائی مکلف بودند که فکر، و زبان و عمل خود را از لوث وکثافت پاک کرده نه تنها از راه زبان و عمل به کارهای ناشایست اقدام نکنند بلکه در فکر و خیال خود هم آنرا خطور ندهند. پیروان اوستائی به روز آخرت و پرسش و جزای اعمال عقیده داشتند. او ستا به پیروان خود بصورت عمومی پاکی و نظافت ظاهری و باطنی یعنی بدنی و روحی، راستی، راستکاری مروت، سخاوت وخیر خواهی را توصیه نموده و دروغ گوئی را بد ترین گناهان شناخته است. اوستا سفارش شدیدی داده که زمین، آتش و آب پاک نگه شود و مخصوصاً از لوث جسد مردگان محافظه گردد. از همین جهت آتش علامه پاکی قرار گرفت و افراط درین راه بجائی رسید که این دیانت به آتش پرستی معروف شد وگرنه قراریکه ملاحظه میفرمائید در اوائل موضوع پرستش آتش بکلی در میان نبود. همین قسم مراعات پاکی زمین مخصوصاً از لوث جسد مردگان سبب شد که مرده را به زمین دفن نکنند و در بلندی ها و قله های کوه بگذارند تا مرغان هوا خورده و ناپدید شود.
مقایسه بین بعضی نام های ارباب انواع ویدی و او ستائی: همان طور که "زرتشتر" خودش در قطار ریشی های "ویدی" ظهور کرد و "گات ها" قدیم ترین قسمت اوستا از حیث زبان و مفکوره واسطه ارتباط بین خرین کتب ویدی و باقی حصص اوستا میباشد در نام های ارباب انواع ویدی و اوستائی هم شباهت زیاد موجود است حتی بعضی ازین اسما یک چیز است که تلفظ آن جزئی فرق کرده در برخی دیگر مفهوم آن منقلب شده بهر حال مقایسه آنها در تاریخ تحول عقاید عصر ویدی و اوستائی در آریانا کمال اهمیت دارد و هر کدام بجای خود نشان میدهد که این دو مدنیت با تمام مربوطات آن در سرزمین آریانا عرض وجود کرده است و یک سر زمین و یک خاک است که نبوغ مدنی، فکری، اخلاقی، مذهبی، تهذیبی، اجتماعی، ادبی آن موافق مقتضای زمان تحول و به رنگ های دیگر ظهور کرده است.
مدققین به این نظریه معترف اند که "وارونا" بزرگترین رب النوع عصر وید که بعضی ها او را رب النوع آسمان ها تعبیر کرده اند، در عصر اوستائی بنام "اهورامزدا" شناخته شده است و میگویند که "اهورامزدا" صفت جدیدی است که اوستا به او داده است و معنی آن "دانای توانا" است و این مفهوم معنوی است که پیروان ائین "ویدی" به او داده بودند. بعضی های دیگر میان کلمه "وارونا" و "اهورا" مباینت زیاد نمیبینند حتی مربوط به این مطلب کلمه دیگری هم در "وید" داریم که "آشورا" است و بر مجموع ارباب انواع نورانی تطبیق میشود که در عصر ویدی از ان کلمه "اهورا" عرض وجود کرده است اسم دیگر که در عقاید عصرویدی و اوستائی کشور ما قابل مقایسه است "میتهرا" و "میترا" است که رب النوع آفتاب میباشد و مفهوم آن در وید و اوستا تغیر نکرده و در تلفظ آن جزئی اختلافی که بعمل آمده عبارت از سقوط ( هـ ) است.
ابن اختلاف تلفظ زادۀ مرور زمانه است چنانچه همین کلمه را اگر تعقیب کنیم میبینیم که در عصر کوشانی تاریخ مملکت ما باز هم کمی بیشتر تغیر کرده و شکل "میرو" بخود گرفته است چنانچه روی مسکوکات کنیشکا وهو ویشکا با کمی نرمی و سختی حروف علت وتشدید حروف صدادار بصورت های ذیل تحریر است: Mopo ‘Miiopo ‘Mippo ‘Meipo ‘Miypo و در ادبیات دری، بشکل "مهر" باقی مانده و هنوز هم معنی آن آفتاب است.
همین قسم "امشه سپنته" (ارواح نورانی) که در اوستا ذکر شده و پیشتر از ان اسم بردیم دروید مقابل خود ادیتیا Adityas دارد که دارای عنوان و وظایف اخلاقی جدید شده اند.
"دیوا" محض کلمه ئی که در "ودا" ارباب انواع ومخصوصاً ارباب انواع مفید و نورانی را در بر میگرفت در اوستا بصورت "دیو" باقی است و مفهوم آن جدید آن منقلب شده و بر شیاطین و ارواح خبیث اطلاق میشود ومقابل مفهوم جدید کلمه را کشا Rakshas موجود است که شیاطین وعناصر مضررا در سرود ویدی در بر میگرفت. همین قسم میتوان "سوما" و "هوما"، اگنی و "اتار" یعنی مشروب و آتش و دیگر چیزهای این دو دیانت آریانا را بهم مقایسه کرد.