محمد قاسم موجی داروغه کابل

از کتاب: بالاحصار کابل و پیشآمدهای تاریخی

دوشنبه پنجم جمادی الاول سال ۹۵۵ 

همایون به تاریخ ۸ ربیع الاول ۹۵۴ ارگ بالاحصار کابل را بار دوم از کامران میرزا گرفت و تقریباً یک سال و دو ماه بعد بتاریخ دوشنبه پنجم جماوی الاول سال ۹۵۵ به تعقیب برادر خود به قصد بدخشان برآمده از بالاحصار به اولنگ چالاک آمد و بعد از دو سه روز توقف به قراباغ رسید ده یازده روز در ین جا اقامت کرد از قراباغ چون به گلبهار رسید زن و فرزندش جلال الدین اکبر را که تا آنجا مشایعت نموده بودند، بکابل فرستاد و محمد قاسم موجی را به داروغگی گابل نامزد نموده به معیت آنها یکجا بکابل فرستاد. سپس همایون و پیش قراول سپاه او از بازارک پنجهیر قلعه اندراب اولنگ قاضان (محلی بود در اندراب) و طالقان گذشت. کامران میرزا در حدود قلعه ظفر و کشم معسکر ساخته بود و بالاخره در محلی موسوم به (خلسان) جنگ واقع شد کامران میرزا یک ماه در محاصره افتاد و ناچار به تسلیم شد در احوالی آب طالقان با جمعی از امرای خود نزد همایون آمد و در کشم هر چهار برادر ،همایون ،کامران عسکری و هندال یکجا بر سر سفره طعام نشستند و بی اتفاقی در میان برادران به اندازه ئی بود که اجتماع چهار برادر بر سر یک سفره در یک روز از یادگارهای عجیب آنوقت تلقی شد.

سپس همایون به نارین (۹۲) آمد و بر سر چشمه (کشا) نزدیک اشکمش خرگاه زد وبزم نشاط تشکیل نمود.

قراریکه مأخذ می نویسند روزی ظهیرالدین محمد بابر پدر همایون کنار همین چشمه متوقف شده و خان میرزا و جهانگیر میرزا خاله زاده و برادر زاده بابر در همین جا به اطاعت و تسلیم حاضر شده بودند و خاطره این کامیابی را در تخته سنگی نقش نموده بود همایون به سنت پدر در همین جا موضوع تسلیم شدن کامران میرزا و اجتماع برادران را در سنگی ثبت نمود. سپس برای هر کدام جاگیری معین کرد بدین ترتیب ختلان را که مشهور به کولاب بود تا سرحد موکب و قرانگین به میرزا کامران ،داد قلعه ظفر و طالقان را به میرزا سلیمان سپرد، غوری و کهمرد و بغلان و اشکمش و ناری را به به میرزا هندال عنایت نمود و یورش بلخ را به سال آینده ماند. برادران را به جاگیر های شان رخصت نمود و خود از راه خوست و بریان عازم کابل شد بریان یا پریان در قسمت علیای دره پنجشیر همان قلعه بود در سر کوتل خاواک که تیمور بعد از فتح کتور نورستان بنا نهاده و نام آنرا اسلام آباد گذاشته بود همایون عندالورود به قلعه مذکور امر مرمت کاری آنرا به پهلوان دوست میر بر داد که در ظرف یک هفته دروازه و کنگره های اانرا مرمت کاری نمود. سپس از کان نقره پنجشیر دیدن کرد و چون استخراج آن مخارج را پوره نمیکرد توجه ئی به آن نکرد و از آب پنجهیر گذشته نزدیک کوتل (اشتر گرام) توقف نمود. بعد از چند روز توقف در حالیکه برفهای زمستان سال ۹۵۵ هجری قمری شهر و ماحول آنرا پوشانیده بود به کابل نزدیک شد. اتکه خان و جمعی از بزرگان جلال الدین اکبر پسر همایون را گرفته به استقبال برآمدند و همایون میرزا روز جمعه دوم رمضان وارد شهر گردید.


اوائل سال ۹۵۶


همایون زمستان ۹۵۵ را در ارگ بالاحصار کابل گذرانید و چون برف همه جا را پوشانیده بود عناد و کینه ورزی ها که میان وی و برادرانش و مخصوص میان وی و کامران میرزا تسکین نمی یافت و زد و کند ایشان مردم را به ستوه آورده بود بعلت سردی زمستان و بند شدن راههای حمله چندگاهی متوقف شد با آمدن بهار سال ۹۵۶ همایون قصد بلخ کرد و عزمی را که سال گذشته جزم کرده بود و فسخ شد از سر گرفت. در ین وقت ها که همایون و برادرانش میان خود در زد و خورد بودند در بلخ پیر محمد خان از بک نفوذی بهم رسانیده بود.

گلبدن بیگم در همایون نامه این سفر همایون را از کابل بطرف بلخ به سال ۹۵۸ نسبت میدهد و میگوید که همایون چون در زمستان ۹۵۵ از بدخشان بکابل مراجعت کرد یک و نیم سال در کابل ماند محل رهایش همایون در کابل در ین وقت ها بیشتر باغ (دلکشا) بود که به اساس اشاره همایون نامه در دامن کوه قرار داشت تا اینکه در بهار سال ۹۵۸ بقصد بلخ برآمد گلبدن بیگم در ین میان قصه تماشای روئیدن رواج (رواش) را میکند و چنین مینماید که همایون حینی که میخواست از کابل عازم بلخ شود زنان حرم و بعضی از مادر اندر های خویش، بیوه های بابر را با خود گرفته تا پغمان و فرزه و استالف با ایشان یکجا بود و بعد از تماشای روئیدن رواش در پغمان و توقف های مختصر در فرزه و استالف از ایشان جدا شده و رهسپار بلخ گردید.


در خط سیر او نقاطی مثل ،چالاک ،استالف پنجهیر ،اندراب، کوتل ناری، دشت نیلبر، خلم، بابا شاه و استانه ذکر شده اند آخر جنگهای بین همایون و پیر محمد خان صورت میگیرد ولی به نتیجه نهائی نرسیده و همایون بدون فتح بلخ بار دیگر به کابل مراجعت میکند در علل ناکامی او در فتح بلخ باز مداخله های مستقیم و غیر مستقیم کامران میرزا و طرفداران او دخیل دیده میشود زیرا هنگام که همایون مصروف پیکار بلخ بود کامران میرزا بار دیگر خویش را مصمم بر حمله کابل ساخته و باوجودیکه عملاً هنوز از کولاب نبرآمده بود طرفداران او طوری آوازه انداختند که سپاه همایون اکثر متفرق شده و خودش مجبور به مراجعت کابل گردیده است کامران میرزا بعد از یک سلسله حمله ها بر تالقان و قلعه ظفر و قندوز که در نصرف سلیمان میرزا و میرزا هندال بود از راه بامیان و ضحاک خویش را به هزارهها رسانید و باز آهنگ کابل کرد.