نشانه ها و گونه های پیروی فقره
پیروی وصفی :
پیروی وصفی از کلمه ربط (که) شناخته می شود. فقره پیرو که پس از کلمه ربط که میآید اسمی را که پیش از آن آمده است وصف می کند.
- توپی را که تازه خریده بودم ، گم کردم.
توپی را گم کردم = فقره عمده
توپی را تازه خریده بودم = فقره پیرو .
فقره پیرو فاعل فقره پایه را وصف می کند.
گلی که تربیت دست باغبان نخورد
اگر ز چشمه خوریشد سرزند ، خود روست
اگر گلی ز چشمه خورشید سرزند خود روست = فقرۀ پایه . آن که تربیت دست باغبان نخورد = فقره پیرو
پیروی مفعولی :
پیروی مفعولی هم با کلمۀ ربط " که " مشخص میشود . در چنین جمله های مرکب ، فقرۀ پایه به شکل فاعل ، پس از آن کلمه ربط و بعد فقره پیرو به جای مفعول فقره پایه می آید :
- امروز آمدم که با شما صحبت کنم
امروز آمدم = فقره پایه.
با شما صحبت کنم = فقره پیرو.
قول می دهم که از او بپرسم .
قول می دهم = فقره پایه
از او بپرسم = فقره تابع
خوب است که انسان هنری داشته باشد.
خوب است = فقره پایه
انسان هنری داشته باشد = فقره پیرو
- پیروی شرطی :
پیروی شرطی با کلمه های اگر تا ، هرگاه صورت می گیرد . فقره پیرو که فعل آن شرط وقوع فعل فقره پایه است ، پیش از فقره پایه و کلمه های ربط شرطی در آغاز فقره پیرو می آیند ، مانند :
- اگر فردا آفتابی باشد، به ساحل بحر خواهم رفت.
فردا آفتابی باشد = فقره پیرو
فردا به ساحل بحر خواهم رفت = فقره پایه
تا خوب نخوانید ، نمی آموزید.
خوب نخوانید = فقره پیرو
نمی آموزید = فقره پایه
تا نیک ندانی که سخن عين صواب است
باید که به گفتن دهن از هم نکشایی
نیک ندانی که سخن عين صواب است = پیرو
باید که به گفتن دهن از هم نکشایی = پایه
- هر گاه بیمار نخواهد = پیرو
داکتر نمیتواند علاجش کند = پایه
- پیروی زمانی :
پیروی زمانی با کلمه های ربط و ربط مرکب قید زمان ، چون ، چو چونکه ، وقتی که ، هنگامی که ، هر وقت که ، همین که ساخته
میشود.
به این ترتیب :
نخست کلمه های ربط ، سپس فقره پیرو و بعد فقره پایه جا می
گیرد.
كلمۀ ربط + فقرۀ پیرو + فقره پایه
- چون از کتاب قصه خوشم نمی آید ، آن را نخریدم.
از کتاب قصه خوشم نمی آید = پیرو
آن کتاب قصه را نخریدم = پایه
همین که در شهر پا نهاد، در جست وجوی کار شد.
در شهر پا نهاد = پیرو
در شهر در جست وجوی کار شد = پایه
- هر گاه نام شایق جمال را میشنوم ، به یاد " فرسنامه " او می افتم.
نام شایق جمال را میشنوم = پیرو
به یاد " فرسنامه " او می افتم = پایه
پیروی امتیازی :
پیروی امتیازی با کلمه های ربط اگرچه ، هر چند ، گذشته از این که علاوه بر آن که، باوجود این که، باوجود آن که ، با این که با آن که ، ساخته میشود . ساختار این جمله ها نیز از کلمه ربط شروع میشود سپس فقره پیرو و پس از آن فقره پایه می آید ، بدین گونه :
کلمه ربط + فقره پیرو + فقره پایه.
مثال :
- با وجود آن که اسباب سفر را فراهم کرده بود ، از رفتن منصرف
شد.
اسباب سفر را فراهم کرده بود = پیرو
از رفتن منصرف شد = پایه
هر چند که ناتوان عشقم
در معرکه پهلوان عشقم ( واقف )
ناتوان عشقم = پیرو
در معرکه پهلوان عشقم = پایه
- اگر چه از آن فلم خوشش نمی آمد ، با ما به سینما رفت.
از آن فلم خوشش نمی آمد = پیرو
با ما به سینما رفت = پایه
- پیروی سببی :
در پیروی سببی فقرههای پیرو با کلمه های ربط چون، چون که از آن جا که . . . پیش از فقره پایه میآیند، و فقره های پیرو با کلمه های ربط که ، چه ، تا ، تا که، زیرا ، زیرا که ، چرا ، چراکه ، بنابر این ، بنابر آن پس از فقره پایه جا میگیرند.
چون عجله داشتم، منتظر شما شده نتوانستم
عجله داشتم = پیرو
منتظر شما شده نتوانستم = پایه
از آن جا که رخصتی سه ماه است، میتوانیم به کشور دور تری برویم .
رخصتی سه ماه است = پیرو
می توانیم به کشور دور تری برویم = پایه
- چون کارخانه گی اش تمام شد ، چراغ را خاموش کرد.
کارخانه گی اش تمام شد = پیرو
چراغ را خاموش کرد = پایه
- دیروز به خانه ما آمد ، تا از احوال من با خبر شود .
- به من تیلفون کرد، زیرا که فکاهی نوی می خواست بگوید.
دوستم یک ماه میشود که به خانه ما نیا مده است، زیرا که در این یکماه مصروف امتحان ها بودم.
- پیروی غرض و مقصود :
در این گونه پیروی فقره پیرو با کلمه های ربط که ، تا، تا که ، برای این که، برای آن که ، . . . به فقره پایه میپیوندد . و فقره پیرو اکثر پس از فقره پایه می آید ، بدین گونه :
فقره پایه + کلمه ربط + فقره پیرو
نمونه ها :
- خواهرم به بازار رفت، تا پیراهنی برای عروسی خود بخرد.
خواهرم به بازار رفت = پایه
پیراهنی برای عروسی خود بخرد = پیرو
- دوست من تیز رفتار خود را فروخت ، برای اینکه بتواند یک موتر
بهتر بخرد.
دوست من ، تیز رفتار خود را فروخت = پایه
آن دوست موتر بهتر می خرد = پیرو
- پیروی نتیجه :
پیروی نتیجه با کلمۀ ربط ( که ) ساخته می شود ، بدین معنا که فقره پیروی با کلمۀ ربط که با فقره پایه که نخست می آید، می پیوندد. بدین صورت :
فقره پایه + که + فقره پیرو
اوآهسته سخن می گفت ، که کسی سخنش را نشنود.
او آهسته سخن می گفت = پایه
کسی سخنش را نشنود = پیرو
- مادر افسانه می گفت که کود کش خواب شود.
مادر افسانه می گفت = فقره پایه
کودکش خواب شود = فقره پیرو
او گلاب سرخی را کند که به دوستش بدهد.
او گلاب سرخی را کند = فقرۀ پایه
به دوستش بدهد = فقره پیرو