سرور جویا
مدیر روزنامۀ شریفه اتفاق اسلام و یکی از نویسندگان معروف و منوّر این محیط است که به رسایی قلم توانا و قریحه ممتازش خدمات بزرگی را در جنبه ارباب قلم به نسبت ترقیات روحی و ارتقای مدارج معنوی جامعه ایفا نموده است. جویای عزیز در نشر افکار اجتماعی و علمی یا سیاسی و اخلاقی خود به روزنامه اتفاق اسلام و زحماتی را که در این راه ،کشیده واقعاً چه از حیث علو مقالات و چه از پهلوی حسن ترکیب و پیراستن ،جملات مقام مهمی را در زمرۀ نویسندگان جوان افغان حاصل
داشته و به اصطلاح از ادبای دورهٔ رمانتیزم به حساب میرود. در سنهٔ ۱۳۲۰ در کابل متولد شده و در سال ... قلم شده روزنامه نگاری را به هرات برداشته و تا اکنون در قید حیات است. نظر به اقتضای وظیفه بیشتر به نثر نویسی میل ،دارد ولی گاهگاه برای تشویق روح شاعری بعضی رباعیات مفیده نیز انشاد مینماید.
رباعی:
در ساحه شور و شر پسندان جهان
میزیبد اگر بنازد افغان جوان
کاندر ره آزادی اقوام غیور
خون ریخت بهای سرخ رویی به جهان
مقاله ای که در افتتاح سال هشتم جریده اتفاق اسلام نوشته شماره اول
سال هشتم:
سال نو اتفاق اسلام: پرده از چهرۀ نگارش می چیند و گلهای آمال جویا تازه از بوستان هرات شکفتن می گیرد. باز به یاد بهار ترقی در آسمان زیبای افغانستان صداهای رعد و برق کشیده قطرات شفافی از ابر افکار به گلزار وطن باید ریخت تا چه روید و که بوید.
مع الاسف نسیم آرزوگداز تموّج احساسات ما را در مخیله شبهه فواره از انتهای عروج در هم شکسته و شبنم وار بر روی گلهای پژمرده و در پای سبزه های نورسته نثار و در حین سرنگونی و نزول هم ترشحات آن را فقدان حرارت محیط صورت انجمادی میدهد. کاش آن امواج فکری و طوفان خیالی چون بخار لطیفی در جو لایتناهی فنا میشد و یا در زمین هموار جریان آرامی به خود میگرفت تا از آبیاری این چمن به رشد و نمو سرو سمنی امیدوار میشدیم. اگر چه طوفانهای اشک و غلیانهای خون قسمت اعظم سیاه روزگاری را سفید کرده و الوانی که آن سفیدی را جانشین شده از فضای نیلگون سرخ رویی و سرسبزی ما را همیشه در بلندیها به زبان اهتزاز گویاست ولی تا پستیهای سرزمین ما را اوراق رنگارنگ انتشارات نپوشیده و ما در روی آن غلطان نشویم امید ترقی حقیقی تسلی بخش نخواهد بود.
در این حسرتسرا هر کس سری دارد سری دارد. همه میدانند که نگارنده یک نفر عالم و ادیب و فقیه یا ادیبی نیستم که حقیقتاً سزاوار یا مدعی جریده نگاری باشم حتی سواد عربی در من به اندازه ای است که در تهیه چند سطری برای سرلوحۀ سال هشتم عاجز ماندم بارها گفته و نوشته و بار دگر هم باید بگویم من یک نفر کاریگری بیش نیستم که شدت احتیاج مرا و اداشت شبسی و ورسانکه حروف چینی را پرت کرده قلم نامه نگاری برداشته و مصمّم شدم تا اندازه توان به وطن و ملت خودم خدمت کرده و شاید از این راه یکی از هزار حقوق پرورش دهندۀ خود و آبا و اجداد خود را ادا کرده باشم و همینطور هردمی مرا فرصت نفس کشیدن باشد از مسلک اساسی خود خواهم گفت و باز مجبور شده ام همان جمله ای را که در اول اعلانهای تأسیس مطبعه هرات نوشته ام تکرار کنم بلی دانایان قرون معاصر عقیده دارند قاطع ترین اسلحه عصر کنونی ما سلاح علم و فن است از این رو میتوانیم بگوییم بزرگترین عواملی که آن را به رفع جهالت و نادانی کار می اندازد مطبوعات و انتشارات خواهد بود تقریباً چهارصد و پنجاه سال میشود که ماشین طبع و لوازم چاپ را گوتنبرگ آلمانی تکمیل و برای خدمت بشریت در پیشگاه استفادۀ اهل فهم و قلم تقدیم داده و تمام دنیا از این راه در پی تعمیم علم و معرفت و بیداری اقوام خودشان حاضر آمده به این وسیله پردهٔ ظلمت جهل از صحایف ممالکت خود برداشته ملل منسوبه را دانا و بینا ساختند و ما هنوز از مطبعه و مطبوعات جز اسمی بلد نیستیم و از تألیف و تصنیف کتب علمی و اخلاقی و طبع و نشر جریده و مجله یا روزنامه اثری نداریم عالم را مطبعه حروف گرفته و اکثر حروفات مشكله و متداوله شان را به اسلوب آسانتری تغییر داده و در رفع بی سوادی عامه جد و جهدی کرده و می کنند و ما تا کنون به همان مطابع سنگی کندکاری که چاپ آنه خوب خوانده نمی شود اوراق چرب و سیاه میکنیم و هنوز هم میخواهیم از ملل متمدنه دنیا محسوب شده با اقوام مترقی عالم همسر و برابر باشیم همین طور بی خبری و عدم معلومات ما از اطلاعات تازۀ دنیا به حدی است که از جزوی واقعات و قضایای متفقه عالم گاهی در ظرف بیست روز یک ماه هم واقفیتی نداریم یا این که پسترین طبقات این زمانه فهمیده اند.
انسان بیمعلومات جزو بهایم محسوب است. چقدر خجلت آور است که نام ادیب و فاضل محترم و روزنامه نویس یا جریده نگار را به نخوتی قبول کنیم و اطلاعات ما گذشته از مجاری دول و ملل دورتر ،دنیا از جریانات علمی و سیاسی یا اقتصادی دول همجوار ما نیز قاصر باشد.
وقتی که خود دور از مرکز در این محوطهٔ تاریک با این چنین یک افسردگی و روح منجمد زندگانی ،کنیم کجا خواهیم توانست به تنویر افکار و بیداری ارواح یک قومی راهنما بشویم مناسبات شوروی و انگلیس بعد دو ساله تیرگی با یک جهان اشکال تراشی های فرقه محافظه کار گویا در اثر تلاش حزب تازه به روی کار آمده کارگر انگلستان مجدداً صورت ارتباط میگیرد و سفرای کبار جانبین به وزراء خارجه آنها معرفی و پس از ورودشان به ممالک و نقاط مرجوعه یکدیگر تازه ما در این گوشه دور افتاده مطلع میشویم.
قراخان نماینده مهم خارجۀ ملّت شوروی برای مطائب معتنابهی در جمهوریت ترکیه مسافرتی کرده و بعد التجدید معاهده ۱۲۹۵ و امضای آن پروتکلی که متمم آن معاهده بی طرفی ترکیه و شوروی باشد مراجعت می نماید و ما یک مدت مدیدی به کم وكیف مطلب آگاهی یافته نمی توانیم ولو افغانستان ما هم از دول هم سرحد شوروی به حساب رفته و نسبت به مندرجات مادۀ دوم پروتکل (مذکور) که عین آن را در این شماره اقتباس کرده ایم به نام همسر حدی مدخلیت تامه دارد، چنانچه روزنامه ایزوستا منطبعه ماسکو هم اظهار میدارد امضاء پروتکل انقره یک قضیه بین المللی است که اهمیت آن از حدود روابط مستقیم شوروی و ترک خارج میشود این حقیقت که جمهوری ترکیه با اوضاع کنونی ما با استحکام علاقه ترکیه و اتحاد شوروی موفق آمده، گواهی می دهد که قوای ترقی خواه نهضت آزادی طلبی ترکیه با جنبش های اجتماع مشرق زمین علاقه دارند همان جنبش هایی که انقلاب اکتبر اتحاد شوروی تکان سختی به آنها داده و نفوذ عمیقی در ممالک شرق داشته و دارند همچنین اوضاع تازۀ هندوستان و کوایف استقلال خواهی آن سامان چقدر قابل مراقبت و لازم الفهم هموطنان جوان ماست. از نشریات این چند وقته همجوار محترم ما دولت علیه ایران که به طور مبادله و اشتراک در وسعت معلومات ما کمکهای برادرانه دارند خیلی متشکریم الحاصل چه داریم و چیست که ضرورت نداریم خوب بدواً برای این قسمت نواقص نشریات و انتباهات ملت عزیز ما چه باید باشد پسته و تلگراف و تکمیل مطبوعات و آزادی آنها است. تقریباً نودوسه و به یک حساب دیگر هفتاد سال از انجام اختراع تلگراف بیسیم میگذرد و دول دنیا به سرعت تامه ای درصدد و استفاده و مستفیض شدند و ما به جز در مرکز خود برای اطراف دوردست فایده گرفته نتوانستیم حکومت ما به ترمیم ریخت و پاش اغتشاش یکساله و تسلّی زخمداران باید مصروف باشد. مقتدرین ملت هم که به فکر روزگار ما نیستند مأمورین به فکر جاه و رتبه و ترفیع مقامات از هر وزارت به وزارت دیگر دست و پا دارند کسبه و اهل صنعت بی بضاعت از تکلیف معاف شناخته می شوند. مردمان ثروت پرست هم از خریدن زمین و توسعه زراعت یا فکر برداشتن حاصل و امورات املاکی خودشان به همان ترتیب چندین هزار سال بیشتر هیچ کاری را در دنیا بهتر نمیدانند تجار گـرامـی مـا هـم کـه چسبیده اند به پشم و پنبه و پسته و بادام و شب و روز فکر میکنند از کجا مواد خام یا سرمایه های حقیقی مملکت ما را به بازارهای خارج به قیمت نازلی که از رعیت به دست ،آرند به یک فایده جزئی برای خودشان فروخته و در عوض چینی و چینک و اسباب آلایش و غیره هیچ و پوچی که به چیزی نیرزد بیاورند تا به مرور ایام هموطنانشان را به فلاکت تمامی سوق داده باشند. دیگر این حسن و خیال دامنگیر خاطرشان نیست که دستگاه های کوچک تیخنیکی ماشین آلات سامان تلگراف دستگاه رادیو لوازم مطبوعات و چیزهای کم قیمت عام المنفعه وارد کرده هم فایده بردارند و هم به ثروت معنوی و معاملات اقتصاد ملک و ملت خودشان خدماتی انجام داده باشند. بلی در مقابل این همه مایوسی آنچه در چشم دل ما بارقه سعادت در خشان می دارد روح زندۀ ملّت است حب وطن جامعه است، قلب قوی و بازوی توانای افراد است علم و فضل قائد دانشمند و زمامدار نو نامور ماست. اگر این موانع و فلاکت به این فضایل تبدیل به سعادت شود و انشاء الله به زودی خواهد شد، گلهای آرزوی جویا نیز شکفتگی میپذیرد جریدهٔ اتفاق اسلام به سرعت تمام مراحله انتباهیه را از هفته یک مراتبه به هفته ای دو مراتبه و روزی یک مراتبه طی نموده و روزنامه دلخواهی خواهد شد بلکه در مرافقت خود جراید و مجلات چندی را مرحله پیمای این راه خواهد دید.