ظهور مغول و تأثیر آن در ادبیات فارسی

از کتاب: ادبیات افغانستان از قدیمترین دوره ها

قوم چادر نشینی که ابتدا در ترکمنستان شرقی تأسیس حکومت نمود, مغلولها می باشند. این قبایل به سرگردگی چنگیزخان در سال ۶۱۶ هق از مغولستان بر امده وارد ماوراءالنهر شدند. در این فرصت , سلطان محمد خوارزمشاه در ماوراءالنهر خراسان و شمال هند سلطنت میکرد وی برای بسط و توسعل حکومت خویش ,«گوچلک» شهزادل طایفۀ نیمانها را که از دست چنگیز فرار کرده به دربار قراختائیان پناه اورده بود, علیه قراختائیان شورانید و حکومت قراختائیان که حد فاصلی بین جکومت محمد خوارزمشاه و چنگیزیان بود, این دو حکومت همسایه و همسرحد گردیدند. طایفۀ مغول در سال ۶۱۸ هق وقتی که از رود امو عبور کردند ع محمد خوارزمشاه تاب مقاومت در خود ندیده , عقب نشینی اختیار کرد تا آنگاه که در جزیرۀ آبسکون بدرود زندگانی گفت و پسرش جلال الدین خوارزمشاه جانشین و گردید. فرزند سلطان محمد خوارزمشاه در در جنگ با مغولها رشادت و شجاعت قابل وصفی نشان داد و هم باری چند اآنها را مغلوب کرد, با ان همهه نتوانست سد این سیل خانه خراب کن و آتش سوزان فوج چنگیز بشود.آخرالامر به شکست مواجه شد تدریجا عقب نشینی اختیار کرد تا اینکه تمام افغانستان امروزه به دست مغولها افتاد و جلال الدین به طرف هند فرار کرد به یک روایت در سال ۶۲۸ در ان نواحی به قتل رسید و به گفته ای خود را به آب سند افگنده و غرق شد؛ به هر حال با از بین رفتن جلال الدین سلسلۀ خوارزمشاهی نیز از بین رفته و خاتمه می یابد.         قوم بدوی مغول در رهگذار فتوحات خود هر کجا که مقاومت می دید, اهالی و اماکن ان را به خاک و خون می نشاندند. بلخ طالقان و بامیان را طعمۀ آتش , غزنین, قندهار و گردیز را مبدل به ویرانه ساختند. ویران کاری چپاول و غارتگری انها تا سال ۶۲۴ هف که سال وفات چنگیز است دوام داشت. پس از چنگیز سلطنت بزرگ و پهناور بین اولاده او تقسیم گردید. ماوراءالنهر, بدخشان , بلخ و غزنی که بیشتر موضوع بحث ما قرار دارد, به پسر دوم او چغتای رسید این خاندان ۱۴۶ سال حکومت کرد تاانکه در سال ۷۷۱ ه به دست تیمور منقرض گردید.   هجوم مغول یکی از لطمه های بزرگ تاریخی است که بر پیکر علم و فرهنگ این خاک وارد امد مردم از پیر و جوان , ذکور و اناث ؛ عامی و عالم , بی هنر و هنرمند همه به قتل رسیدند. کتاب خانه ها مدارس ؛ مساجد قصر ها شهر ها , قلعه ها و غیره تخریب وویران شد بعضی از علما و فضلا با فجیعترین وضع کشته و بقیة السیف ؛ متواری و فراری گردیدند.   با این همه فتنه و تخریب که در این سر زمین روی داد؛ آثار فرهنگ و دانش , علم و   ادب به کلی زوال نیافت بلکه جسته مشاهیر و فضلا از هر گوشه و کنار سر بیرون کرده دو مرتبه به ترویج علم و عرفان کوشیدند؛ خاصة فن تاریخ و تاریخ نویسی در این دوره رونق دیگری گرفته و شیوع کامل یافت وتاریخ نویسان مانند عطاملک جوینی مؤلف تاریخ جهانگشا و قاضی منهاج السراج جوزجانی صاحب طبقات ناصری به ظهور رسیدند.        خاندان مغول در ابتدا اگر چه مردمان وحشی و خونخواری بودند ولی در اثر تماس با مردمان متمدن و مألوف شدند. با افکار مردمان ایت سامان تغیر ماهیت داده خوی وحشیانه و عادت بدوی را ترک گفتند و باطرز تمدن اسلامی و شیوۀ مردمی مردمان این خطۀ باستانی آشنایی حاصل کردند . کسب علم و هنر نمودند حتی بعضی از ایشان صاحب فضل و کمال گردیدند؛ پس در عصر مغول هم بنابر استعدا فطری وذوق جبلی که نصیب باشندگان این مرز و بوم گردیده با وجود ان همه ظلم , استبداد و بیدادگری, گویندگان ونویسندگان نامی ظهور کردند از حوادث مهم ادبی که در ایت دوره روی داده یکی انتشار زبان فارسی در خارج خراسان است زیرا در اثر تشتت و پراگندگی علما و فضلا که از فشار و ظلم مغولها گریخته و به گوشه و کنار پناه برده بودند در ان محل در توسعه علم و دانش پرداختند و زبان فارسی به این واسطه ابتدا در هند رونق خوبی یافته بعدا در آسیای صغیر بازار گرمی پیدا کرد. از این لحاظ خدمت بزرگی برای انتشار زبان فارسی انجام یافت.     دیگر از حوادث مهم ادبی این عصر همانا نثر صنعتی و غیر ظبیعی است که در ادبیات فارسی وارد امدد. شیوه ساده و روشن قدیم متروک و بازار لفاظی و تکلف گرم گردید. شعرا مطالب خود را استعاره مجاز و کنایه ادا میکردند. عبارت پردازی به حد کمال رسید کلمات غامض عربی ؛ معمول حشو و زواید و مبالغه های بیجا مرسوم گردید.     حادثه مهم دیگر ادبی این عصر ان است که تصوف به منتهای قوت و قدرت در شعر فارسی داخل گردید. شعر عرفانی به بهترین ولطیف ترین صورت جلوه گر شد.  از اصناف نظم شعرا مخصوصا غزل را برای این منظور به کار بردند و شعرای معروفی مانند سعدی , عراقی غ مولانا بلخی امیر خسور دهلوی بلخی , حافظ و امثال ایشان ظهور کردند و اینکه به ذکر شعرا و گویندگان این دوره که بعضا از تاخت و تاز مغول فرار کرده در هند به دربار شاهان غوری انجا وسایر ممالک شرق پناه برده و چراغ علم و ادب را افروخته اند می پردازیم: