32

تیموریان هرات (۷۷۱- تا حدود ۹۲۰)

از کتاب: تاریخ مختصر افغانستان (جلد ۱) ، فصل سوم ، بخش دورۀ مستقل اسلامی
23 August 1967

تیمور (به املای قدیم تمر بمعنی آهن ) مشهور به گورگان یعنی داماد و تیمور لنگ بن تراغای برلاس منسوب بدودمان چنگیز از نژاد قراجارنوین در شهر کش ماوراء النهر به ۲۷ شعبان ۷۳۶ (۱۱اپریل ۱۳۳۶ م ) متولد و یکی از شاهان خونخوار و فاتحین بزرگ دنیا گردید . تیمور در سال ( ۷۶۱ ه- ۱۳۵۹ م ) شهرت یافت و در شعبان (۷۷۱ ه- ۱۳۶۹م ) حکمران ماوراء النهر امیر حسین را مغلوب نمود و ملقب به ( صاحبقران ) گردید،  و بعداز تصفیهٔ صفحات ماوراء النهر بسال ( ۷۸۲ه- ۱۳۸۰ م ) از دریای آمو گذشته،  اند خود و سرخس و پوشنج رابگشود،  و به تسخیر هرات کمر بست،  و غیاث الدین پیر علی آخرین حکمداران آل کرت را از بین برد.  حملهٔ دیگر تیمور در حدود (۷۸۵ ه- ۱۳۸۳ م ) در افغانستان بر سبزوار و فراه آغاز گردید زره و سیستان را تاراج و قتل عام و بصورتی تخریب کرد که خرابهای آن تاکنون هویداست،  و کله منارهای متعدد بنا کرد،  درین سفر بست و قندهار را نیز تخریب نمود . تیمور تا آخر عمرش ۳۵ مرتبه از چین تا مصر و از دهلی تا استانبول و مسکو لشکرکشی و خونریزی کرد،  که شرح فتوحات دیگر او بتاریخ افغانستان ربطی ندارد،  ولی بسال ( ۸۰۰ ه- ۱۳۹۷ م ) چون وی بعزم تسخیر هند برامد، باز بر مملکت ستمدیدهٔ افغانستان تاخت،  و شهر های که بعد از تاخت و تاز چنگیزی،  بدوران آل کرت معمور شده بودند،  مجددا تخریب گردید .

در همین سال تیمور خراسان را از فیروز کوه تا ری به پسرش شاهرخ سپرد،  و پیرمحمد نواسهٔ خود را کابل و غزنه تا قندهار داد،  پیرمحمد در کوه سلیمان تا مجاری سند با افغانان ( اوغانان) پیکار نمود واچه را محاصره کرد و با گماشته کان سارنگخان در آویخت،  ملتان را نیز بعداز محاصره شش ما تسخیر کرد . تیمور نیز براه اندراب از هندوکش بگذشت و بعداز فتح کابل بسهول لغمان برامد و از آنجا بطرف شمال با کافر های سیاه پوش ( کیتر) ( صورتیست از کداره لقب کوشانیان کوچک = قیدار) که اکنون هم بهمین نام یاد میشوند جنگها کرد،  و در حدود چغان سرای کتیبهٔ فتوحات خود را در کوه بکند،  که تاکنون موجود است . بعدازین روی بهند اورد و در ۱۲ محرم ۸۰۱ هجری ۲۴ سپتمبر ۱۳۹۸ م از معبر نیلاب سند گذشته و هندوستان را تا دهلی غارت و یک لک نفر را قتل عام نمود .

درین سفر جنگی دوازده هزار سوار افغان بسرکردگی ملک بهاءالدین جلوانی و ملک یوسف سروانی و ملک حبیب نیازی باوی بودند،  تیمور بعداز تخریبات و تاسیس امپراطوری بزرگ بسال ( ۸۰۷ ه- ۱۴۰۴ م ) در ۱۷ شعبان بعمر ۷۱ سالگی در گذشت و در سمرقند دفن شد .

در حین مرگ تیمور حکمران کابل و افغانستان از آمو و بلخ تا دریای سند،  پیر محمد ولد غیاث الدین جهانگیر بن تیمور بود،  وی عمری را به لهو و فسق میگذرانید،  بنابران خلیل بن میرانشاه بن تیمور در سمرقند زمام امور بدست گرفت و تا ( ۸۱۲ ه- ۱۴۰۹ م ) بر برخی از حصص ماوراء النهر حکم میراند،  ولی شاهرخ پسر تیمور در هرات به ماه رمضان  ( ۸۰۷ هجری ) بر تخت نشست،  وی از شهریاران بزرگ و علمدوست و عمران پسند شرق است که زیاده از ۲۰ سال در هرات حکم راند ،  و تمام جراحات فتوحات چنگیزی و تیموری را در افغانستان مرهم گذاری نمود،  عمارات مجلل و مدارس و خانقاهای با شکوهی که آثار آن هنوز در هرات و تمام خراسان مانند مسجد بقعه رضوی مشهد پدیدار است بوجود آورد،  نام وی و ملکه او ( گوهرشاد) به علمدوستی و ادب پروری و عمران و عدالت مشهور است،  وی در سال اول سلطنت، شورش سلطان علی سبزواری را فرونشاند و به سال ۸۰۸ هجری سلطان حسین نبیرهٔ تیمور و امیر سلیمانشاه را مستاصل کرد،  و میرزا الغ بیگ فرزند وی اندخود و شبرغان را بدست آورد،  و حکمرانی تمام خراسان تا طوس و نشاپور بدو سپرده شد . و چون ملک صالح پسر ملک اسماعیل از هند بغور آمد،  و بهمدستی محمد سپهبد غوری در آنجا شورشی انداخت امیر لقمان برلاس و امیر حسین جاندار آن حادثه را فرونشاندند ( ۸۰۹ ه- ۱۴۰۶ م ) و یکسال بعد شاهرخ بدفع پیر علی تاز ببلخ روی آورد.  چون پیر علی به هندوکش گریخت،  شاهرخ تمام صفحات شمالی افغانستان را تا طخارستان و ختلان پاک نمود (۸۱۰ هجری ) در شهور (۸۱۱ هجری ) ینالتکین،  شاه اسکندر و پهلوان شمس دراز را در فراه بعداز محاصره مطیع گردانیده قلعه اوک و جوین را بگشود،  و شاه قطب الدین بن ملک محمود را در زره سیستان پس نشاند،  و آن ولایت را به پهلوان جمال سپرد و ولایت قندهار و غزنه و کابل را تا مجاری سند به پسرش میرزا قیدو و ولایت بلخ و طخارستان و بدخشان را به میرزا ابراهیم نامی تفویض کرد و شیخ زین الدین خوافی را به امارت سیستان فرستاد ( ۸۱ هجری) و چون در قندهار بین برادر امیر تومان قندهاری پیر محمد ولد امیر کتلو مشهور به پیرک و مودود گرمسیری مخالفتی واقع شد،  هردو بهرات آمدند و در نتیجه حکومت آنجا به پیرک مفوض و مودود به دربار هرات مقرر گردید (۸۱۳ ه- ۱۴۱۰ م ) .

در اوایل ( ۸۱۴ ه- ۱۴۱۱ م ) از طرف پادشاه هند خضرخان قاضی ملتان بصفت سفارت بدربار شاهرخ آمده و در بادعیس بحضورش رسید،  بقول عبدالرزاق سمرقندی بنام شاهرخ در هند خطبه خوانده و سکه زده بودند .

در سال ( ۸۱۵ ه- ۱۴۱۲ م ) شاه بهاء الدین حکمران بدخشان از اطاعت سر باز زد،  و لشکریان شاهرخ از بغلان و اشکمش بدخشان تاختند،  و به تعقیب بهاءالدین تا پامیر رفتند،  و حکومت آن ولایت را به شاه محمود برادر بهاءالدین دادند،  ولی چهار سال بعد میرزا سیورغتمش حکمران بدخشان شد،  و در سال ( ۸۱۶ ه- ۱۴۱۳ م ) حصار اختیارالدین شهر هرات که فخرالدین کرت ساخته و دریورش های تیموری ویران شده بود،  به امر شاهرخ مجددآ تعمیر شد،  و چون بسال ( ۸۲۰ ه- ۱۴۱۷م ) بین دونفر حکمداران بومی پسر سیفل قندهاری و ملک محمد نزاع افتاد و افغانان قندهار تا دریای سند و گرمسیر شورش کردند شاهرخ صدرالدین ابراهیم صدرعالی را بصوب هزاره فرستاده و کلانتران آنها را بخدمت شاه آورد،  و لشکریان بدخشان با میرزا سیورغتمش و سپاهیان سیستان با ملک قطب الدین یکجا شده در رکاب شاهرخ بر قندهار تاختند و امرای هزاره با کلانتران برمل افغان در تخت قیادت خواجه لقمان ( نعمان) از حدود غزنه آمده و اطاعات کردند و کابل به میرزا قیدو سپرده شد و شاهرخ از راه اغرق کنار هلمند به هرات باز گشت،  و امیر عبدالصمد را به حکومت گرمسیر و امیر حسام را به کوتوالی قندهار منصوب کرد،  ولی چون میرزا قیدو طغیان کرده بود و بعداز جنگ ناب او به دستگیر و در هرات محبوس گشت شاهرخ ولایت کابل و غزنه و قندهار و افغانستان را تا حدود هند و سند به فرزند خود میرزا سیورغتمش داد ( ۸۲۱ هجری ) و وی مدت نه سال حکمران تمام افغانستان بود،  تاکه در محرم ( ۸۳۰ ه- ۱۴۲۶ م ) در شهر کابل از جهان گذشت و شاهرخ تمام آن ولایت را بفرزند او میرزا سلطان مسعود داد .

شاهرخ بر مملکتی فسیح از سیحون تا به بحیرة عرب و از اقاصی غربی فارس تا کنار دریای سند مدت ( ۵۰ ) سال موفقانه حکم راند،  و بعمر ۷۱ سالگی به ۲۵ ذیحجه ( ۷۵۰ ه ۱۴۴۶ م ) در ری از جهان رفت و بعداز وفات شاهرخ در مملکت فسیح وی بین شاهزادگان تیموری نفاق و مجادله افتاد،  و الغ بیگ فرزند عالم و منجم وی ( مولف زیج الغ ابیگ واولوس اربعه و موسس رصد گاه سمرقند ( ۸۴۱ هجری ) در سمر قند بجایش نشست و بالشکر خود به بلخ آمد و ولایات شمالی افغانستان را بدست آورده و فرزند خود میرزا عبدالطیف را حکمران آن گردانیده خود وی بسمرقند رفت ( ۸۵۱ هجری ) ولی در همین وقت میرزا علاءالدوله بن بایسنقر بن شاهرخ برهرات قبضه کرد،  و برای مقابله عبدالطیف بر بلخ و شبرغان بتاخت، اما بدون نیل مرام بعد از تخریبات و ترکتازی بهرات برگشت ( ۸۵۱ ه- ۱۴۴۷ م ) الغ بیگ لشکر ماوراء النهر و ختلان و قندوز و بغلان و بدخشان را تا میمنه و فاریاب فراهم آورده بسوی هرات بیش رفت،  ولی میرزا علاءالدوله با لشکر خود از راه کوتل سنجاب بمقابله بر آمد،  و در ترناب ۱۴ فرسخی هرات باهم جنگ کردند،  که لشکر میرزا علاءالدوله شکست خورد و خودش به مشهد پیش برادر خود میرزا ابوالقاسم بابر گریخت و الغ بیگ سیدعماد الدین را وزارت و مولانا قطب الدین احمد امامی را قضای اعلی داده و بصوب مشهد روی آورد ( ۸۵۲ هجری) در غیاب وی امیر زاده یارعلی و امیر سلطان ابو سعید که در حصار نره توهرات محبوس بودند از زندان بر آمده و در هرات فتنه برپا کردند الغ بیگ از مشهد روی به هرات نهاد و بیرون شهر را غارت نموده و حکمرانی آنرا به میرزا عبدالطیف گذاشت و خود وی از آمو گذشت ( ۸۵۲هجری ) میرزا عبدالطیف بعد از ۱۵ روز هرات را به میرزا ابوالقاسم بابر که از سرخس پیش می آمد گذاشته و خودش به بلخ گریخت . بابر میرزا هرات را بدست آورده و امیر زاده یارعلی را بکشت ( اواخر ۸۵۲ هجری ) بعداز این بابر میرزا سیستان و نیمروز را هم ضمیمه مملکت خویش ساخت،  ولی چون علاء الدوله برادرش در بلخ و بدخشان شورش کرد،  باید با لشکر هرات اورا به کوه های بدخشان رانده و ولایات شمالی را از بدخشان تا مرغاب به امیر ناصرالدین و امیر مبارزالدین هزاراسپی بسپرد ( ۸۵۴ هجری ) بابر میرزا تا (۸۶۱ ه- ۱۴۵۸ م ) بر هرات و سیستان و ولایات شمالی افغانستان تا بدخشان و خراسان سلطنت رانده و در همین سال درگذشت،  اما عبدالطیف در بلخ بر خلاف پدرخود علم شورش افراشت،  و بسال ( ۸۵۳ ه ۱۴۴۹ع) پدر خود الغ بیگ و برادر خود عبدالعزیز را بکشت و یکسال بعد خود وی هم کشته گردید ( ۸۵۴ ه- ۱۴۵۰ م ) .

دیگر از تیموریان مشهور هرات سلطان ابو سعید گورگان بن سلطان محمد بن میرانشاه بن تیمور است که در سال ( ۸۶۱ ه- ۱۴۵۶ م ) بر تخت سلطنت هرات نشست،  وی نیز بر زابلستان تا اقاصی خراسان و توران حکم راند و گوهر شاد ملکه معروف شاهرخ را بسال ( ۸۶۲ هجری ) بکشت،  و تا مدت ده سال بکامرانی حکومت راند،  و ولایات کابل و غزنه و افغان را تا حدود هندوستان به فرزند خود میرزا الغ بیگ داده بود و برخی از لشکریان این شهزاده تا بدروازهٔ ملتان پیشرفت کردند ( ۸۷۳ هجری ) .

اما در ولایت بدخشان میرزا سلطان ابوبکر فرزند دیگر ابو سعید ( ۸۶۵ - ۸۸۴ هجری ) حکم راندی که از طرف یکی از شهزادگان محلی بدخشان مورد حمله قرار گرفت،  ولی شهزاده مذکور نیز کشته گردید کذالک ولایت قندهار و گرمسیر را به پسر دیگر خود میرزا سلطان مراد داده بود تا که بسال ( ۸۷۳ ه- ۱۴۶۸ م ) در جنگی بدست اوزون حسن گرفتار و قتل گردید . 

یکی از رقبای بزرگ ابو سعید،  سلطان حسین بن منصور بن بایقرا بن عمر شیخ بن تیمور است که پادشاه علمدوست فاضلی بود وی بعداز حکمرانی طویلی که در ایران و ماوراءالنهر کرد و نشیب و فراز زیادی دید،  چون سلطان ابو سعید در هفت فرسخی قراباغ اران شمال ایران در مقابل سپاه امیر حسن بیگ هزیمت دیده و اسیر و کشته گردید ( ۱۴رجب ۸۷۳ ) پس سلطان حسین روز جمعه دهم رمضان ( ۸۷۳ ه- ۱۴۶۸ م ) در هرات بر تخت سلطنت نشست،  دوره پادشاهی او نیز مانند شاهرخ دورهٔ طراوت علم و ادب و صنعت بود،  وزیر معروف وی امیر علی شیر نوایی در امور جهانداری و علم و ادب یکتا بود ( متوفی ۱۲ جمادالثانیه ۹۰۶ ه- ۱۵۰۰ م ) واعظ کاشفی،  علامه جلال الدین دوانی و مولانا جامی عالم و صوفی معروف،  و میر خواند و خواندمیر و عبدالرزاق سمرقندی مورخان معروف این دوره اند . بهزاد نقاش زبردست هرات در عصر او بود،  و از آثار عمرانی سلطان حسین بایقرا تعمیر مزار منسوب بحضرت علی است در خواجه خیران بلخ (مزار شریف امروزی شمالی افغانستان) در عصر او امیر ابو اسحاق ترخان حکمران بلخ و میرزا سلطان حسین حاکم شبورغان بودند چون هردو در گذشتند میر مغول به بلخ و ملک یحیی به سیستان والی شدند و در حدود ( ۸۷۴ ه- ۱۴۶۹ م ) میرزا محمد عمر یکی از شهزاد گان تیموری به تسخیر گرمسیر از هرات فرستاده شد،  و نظام الدین احمد برلاس که حاکم قندهار بود تسلیم گردید،  و میرزا محمد عمر حکمران آنجا شد،  همچنان خود سلطان حسین قلعه نره تو را گشوده و سواحل مرغاب را از مخالفین پاک نمود . ولی بسال ( ۸۷۵ ه- ۱۴۷۰ م ) موقعیکه حسین در حوالی خراسان مشغول زدوخورد با قبایل ترکمن بود،  یادگار میرزا برادرش هرات را ضبط کرد،  اما سلطان حسین با هزار سوار از میمنه و فاریاب گذشته و یادگار را در هرات بحالت خواب گرفته و بکشت و خود  سلطان حسین بعداز سلطنت ۳۹ سال به ۱۱ ذیحجه ( ۹۱۱ ه- ۱۵۰۵ م ) بعمر ۷۰ سالگی از جهان رفت . (عکس ۶۲ - ۶۳ ) 

در حالیکه نفوذ سیاسی و علمی دولت هرات تا استانبول و هندوستان جنوبی رسیده بود،  و سلاطین آل عثمان از استانبول و محمود کاوان وزیر ادیب و معروف دولت اسلامی هند جنوبی،  بدربار هرات و با مولانا جامی مکاتبات سیاسی و علمی داشتند .

دولت مرکزی قوی هرات بعداز مرگ سلطان حسین میرزا در دست شهزاد گان او بدیع الزمان میرزا و مظفر حسین میرزا بود،  ولی متاسفانه آن دولت مدنیت دوست و عمران پسند که هرات را مرکز علم و ادب و صنعت آسیا گردانیده بود،  و از کنارهای سند تا اقاصی ایران و نهر سیحون تا بحیره عرب بسط نفوذ سیاسی داشت باز بدست یکنفر منسوب به نژاد چنگیزی شیبک خان برباد فنا و ویرانی رفت،  و اختلافات مذهبی سنی و شیعه در جنگهای اوزبکان و صفویان نیز هرات زیبا را ویران نمود .

شاهان تیموری هرات : 

۱ - تیمور بن تراغای ( ۷۷۱ - ۸۰۷ هجری ) 

۲ - شاهرخ بن تیمور ( ۸۰۷ - ۸۵۰ هجری ) 

۳ - الغ بیگ بن شاهرخ ( ۸۵۰ - ۸۵۳ هجری ) 

۴ - عبدالطیف بن الغ بیگ (  ۸۵۳ - ۸۵۴ هجری ) 

۵ - ابوالقاسم بابر بن بایسنقر بن شاهرخ ( ۸۵۱ - ۸۶۱ هجری ) 

۶ - ابوسعید گورگان بن محمد میرانشاه بن تیمور ( ۸۶۱ - ۸۷۳ هجری ) 

۷ - سلطان حسین بن غیاث الدین منصور بن باقر بایقرا بن عمر شیخ بن تیمور . 

‌ (شجرهٔ انساب تیموریان دیده شود )